آموزشی آموزش وزن شعر فارسی | به زبان ساده و گام به گام

[ویتامین]

مستفعلن فع مستفعلن فع

چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان
«حافظ»

 

[ویتامین]

فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
«حافظ»

 

[ویتامین]

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن

خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم
«حافظ»

 

[ویتامین]

مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
«حافظ»

 

[ویتامین]

فاعلن مفاعلن فاعلن مفاعلن

آه می‌کشم تو را با تمام انتظار
پُر شکوفه کن مرا ای کرامت بهار!
«علی‌رضا قزوه»

 

[ویتامین]

مفعول مفاعیل مفعول مفاعیل

با دوست مگو رازی هرچند امین باشد
شاید ز برون در دشمن بکمین باشد
«فیض کاشانی»

 

[ویتامین]

فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن

عالم گرفتاری‌، خوش تسلسلی دارد
جوش ناله زنجیر، باغ سنبلی دارد
«بیدل»

 

[ویتامین]

فاعلن فاعلن فاعلن فع

تیغ مردان خورشید در مشت
کورسوی شب تیره را کشت
«قیصر امین‌پور»

 

[ویتامین]

فعولن فعولن فعولن فعل

به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
«فردوسی»

 

[ویتامین]

مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع

وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم
دل بر عبور از سدّ خار و خاره بندیم
«حمید سبزواری»