جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب آینه دلان

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط ALVIN با نام آینه دلان ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 515 بازدید, 0 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع آینه دلان
نویسنده موضوع ALVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ALVIN
موضوع نویسنده

ALVIN

سطح
3
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,754
3,289
مدال‌ها
7
درباره‌ی داستان:

دوستى تعريف می‌كرد كه نيمه شبى در محله‏‌اى غريب با كوچه‏ه‌اى تنگ، به گوشه سپر اتومبيل پارك شده‏‌اى زدم و به عنوان يک امر عادى و انسانى، شماره‏‌ام را ضمن عذرخواهى روى شيشه آن ماشين گذاشتم. از تعريف الباقى ماجرا می‌گذرم فقط اين دوست گرامى از دست مزاحمت‏‌هاى مكرر آن صاحب اتومبيل چنان خسته شده بود كه در نهايت معادل نقاشى نيمى از اتومبيل آن شخص را (كه يادگار چند سال رانندگی‌‏اش بود!) داده و خلاص شده بود!

جداى از ورود به بحث قضاوتِ چنين اتفاقى، بارها از زبان بسيارى شنيده‏ام (و ديده‏ام) كه در جامعه ما تاوانِ راستگويى و صداقت بيشتر از دروغگويى و دورويى است. يعنى خيلی‌‏ها با ديدن و يا تجربه كردن مواردى از اين دست كه صداقت و راستگويى موجب عوارضى برايشان شده و كسانى از اين رفتارِ انسانى آنها سوءاستفاده‏‌هاى عجيبى كرده‌‏اند، آنها را به سوى همرنگى با جماعت! و دروغ مصلحت‌‏آميز سوق داده است.

تكرار عبارت «گليم خود را از آب كشيدن» و «شهرِ دزدان با دزديدنِ عصا از نابينا» آدم را به فكر وا می‌دارد كه آيا واقعاً اين تعايبر منصفانه هست و بايد در اين احوال از راستى دور شد تا ضربه بيشتر و ناجوانمردانه‌‏اى نخوريم؟ آيا ما در قبال كسى كه با صداقت و راستگويى، فرصتى به ما داده كه امكان سوءاستفاده در آن وجود دارد، رعايت انصاف و عدالت را كرده‌‏ايم؟

گاهى لازم است صادقانه با خويش سخن بگوئيم و از خود بپرسيم كه براى كرامت انسانى، تا كجا حاضريم پاىِ صفاتِ ارزشمند بايستيم و منافع خود را بر اين كرامت ارجح ندانيم؟ تا چه زمان حاضريم لااقل براى كژی‌‏ها هورا نكشيم و در صورت لزوم پاىِ شعارهاى گل درشتِ اخلاقى بايستيم! پاسخ صادقانه هر كس ارزشمند است و قابل تأمل!

نويسنده آشناى امروز، با همان تسلط به بيان قصه در خانواده‏‌هاى سنتى، شرح محله‏‌هاى نسبتاً قديمى و روابط افراد در اين جوامع، شخصيت‌‏هاى چند خانواده را به شكلى موازى ترسيم مى‏كند. او از رفاقت و آشنايى در گذشته شروع كرده و به امروز كه شاهد پيامدهاى اتفاقات قديم است می‌‏رسد. قصه‏‌اش همراه با راز و تعليق است كه در دنياى امروزى به حضور شخصيت‏‌هاى علمى و برجسته كشور هم می‌رسد و با ايجاد ارتباط با همان شخصيت‏‌هاى قديمى، معماگونه بودنِ قصه را چاشنى روابط لطيف و عاشقانه می‌سازد.

او در قصه‏‌اش همين سؤال امروز ما را مطرح می‌كند كه آدم‏ها تا كجا حاضرند پاى تعاريف انسانى بايستند و با قبول صداقت و راستى از طمع، دورويى و حس كينه كه در بالا صحبت كرديم دورى نمايند.

می‌دانم با آثار و سبك قصه‏‌گوی‌‏اش آشنائيد و آن را می‌پسنديد. پس دعوت‏تان می‌كنم به مهمانى امروز با «آينه‌‏دلان» كه حتماً مورد تأئيد مخاطبان خواهد بود.
 
بالا پایین