- Oct
- 1,293
- 3,607
- مدالها
- 10
در زمینه ی قافیه هم شعر فارسی از همان قرون نخستین اسلامی تحت تأثیر شعر عربی واقع گشت و هرچند «ردیف» را خود بر اوصاف قافیه افزود، خود قافیه را از شعر عرب گرفت. در واقع وجود قافیه را در شعر پهلوی قبل از اسلام، آن گونه که بعضی از محققان (از جمله، بنونیست(1)، 1932: 245 به بعد) خواسته اند در رساله ی پهلوی یادگار زریران نشان دهند، نمی تون مسلم شمرد. در متن های پهلوی دیگر مانند قطعه ی اندر متن شاه وهرام وجود قافیه شاید ناشی از تقلید شعر عربی باشد. قطعه ی منظوم اندرز داناکان هم در زبان پهلوی ظاهراً از همان مقوله است. در قطعه ی پهلوی درخت آسوریک هم قافیه هست، اما اهل تحقیق درآن مورد هم این احتمال را که از شعر عربی اخذ شده باشد، بعید نشمرده اند. به علاوه، با آن که فنون ادب، آن گونه که در عهد اول عباسی در بغداد شایع بود، عناصری هم از فرهنگ ایرانی قبل از اسلام داشت. تقلید شعر و نثر فارسی از نظم و نثر عربی در قرن 3 ق و پس از آن از الزام تأثیر اسلام بود. ارتباط دولت های محلی ایران با دربار خلافت بغداد و ضرورت اجتناب از سوء تفاهم، مکاتبات رسمی را مدت ها به همان صورت عربی رایج در سایر بلاد اسلامی درآورد. از این رو، تحت تأثیر شیوه ی نثر نویسی عربی عصر استفاده از قالب های بیانی عربی در نظم و نثر فارسی هم الزام شد و نثر فارسی به حکم این ضرورت از انواع و قالب های عربی الگو گرفت. اخذ این قالب ها در شعر و نثر فارسی در عین حال، هم نشان تفاهم با ادبیات رسمی عامه ی مسلمانان وهم علامت تربیت اسلامی بود. از این رو، در نامه ها و توقیعات شیوه ی دربار خلفا تقلید شد. در شعر، قالب قصیده وتغزل رایج نزد اعراب سرمشق شد. قالب قصیده، با آن که در اصل یک میراث جاهلی عرب بود، درایران به عنوان جزئی از سنت شعر اسلامی اخذ و تقلید شد. قالب های دیگر مثل مسمط، غزل، قطعه، و ترکیب بند تفنن های تازه ای بود که از قصیده اخذ شد وبه قالب های خاص شعر فارسی نوعی مزیت داد.