جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار اشعار احمد شاملو

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام اشعار احمد شاملو ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,482 بازدید, 155 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار احمد شاملو
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

Mr. Sarmast

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Jul
600
1,114
مدال‌ها
1
صبوحی

به پرواز شک کرده بودم

به هنگامی‌که شانه‌هایم

از توان سنگین بال

خمیده بود،

و در پاک‌بازی معصومانه گرگ‌ومیش

شبکور گرسنه چشم حریص

بال می‌زد

به پرواز شک کرده بودم من

سحرگاهان

سحر شیری‌رنگی نام بزرگ

در تجلی بود

با مریمی که می‌شکفت گفتم:«شوق دیدار خدایت هست؟»

بی که به پاسخ آوایی برآورد

خستگی باز زادن را

به خوابی سنگین

فروشد

همچنان

که تجلی ساحرانِ نام بزرگ؛

و شک

بر شانه‌های خمیده‌ام

جای نشین سنگینی توانمند

بالی شد

که دیگر بارش

به پرواز

احساس نیازی

نبود
 

Mr. Sarmast

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Jul
600
1,114
مدال‌ها
1
زنان و مردانِ سوزان

هنوز

دردناک‌ترین ترانه‌هاشان را نخوانده‌اند.

سکوت سرشار است

سکوتِ بی‌تاب

از انتظار

چه سرشار است
 

Mr. Sarmast

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Jul
600
1,114
مدال‌ها
1
رای تو، برای چشمهایت
برای من، برای دردهایم
برای ما، برای این همه تنهایی
ای کاش خدا کاری کند
 

Mr. Sarmast

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Jul
600
1,114
مدال‌ها
1
رای تو، برای چشمهایت
برای من، برای دردهایم
برای ما، برای این همه تنهایی
ای کاش خدا کاری کند
 

Mr. Sarmast

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Jul
600
1,114
مدال‌ها
1
رای تو، برای چشمهایت
برای من، برای دردهایم
برای ما، برای این همه تنهایی
ای کاش خدا کاری کند
 

Mr. Sarmast

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Jul
600
1,114
مدال‌ها
1
میانِ کتاب‌ها گشتم

میانِ روزنامه‌های پوسیده‌ی پُرغبار،

در خاطراتِ خویش

در حافظه‌ ایی که دیگر مدد نمی‌کند

خود را جُستم و فردا را

عجبا!

جُستجوگرم من

نه جُستجو شونده

من این‌جایم و آینده

در مشت‌های من
 

Mr. Sarmast

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Jul
600
1,114
مدال‌ها
1
امروز بیشتر از دیروز دوستت می‌دارم …
و فردا بیشتر از امروز!
و این ضعف من نیست قدرت توست!
 

Mr. Sarmast

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Jul
600
1,114
مدال‌ها
1
بیشترین عشق جهان را
به سوی تو می‌آورم…
چرا که هیچ چیز در کنار من
از تو عظیم تر نبوده است…
 

Mr. Sarmast

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Jul
600
1,114
مدال‌ها
1
طرفِ ما شب نیست

چخماق‌ها کنارِ فتیله بی‌طاقتند

خشمِ کوچه در مُشتِ توست

در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل می‌خورد

من تو را دوست می‌دارم، و شب از ظلمتِ خود وحشت می‌کند
 

Mr. Sarmast

سطح
0
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Jul
600
1,114
مدال‌ها
1
ببخش باران!
تو می باری و ما
هی شسته نمی شویم…!
 
بالا پایین