جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مجموعه اشعار اشعار سعدی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط Awen با نام اشعار سعدی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 5,922 بازدید, 165 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار سعدی
نویسنده موضوع Awen
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,852
28,363
مدال‌ها
9
بشنو به ارادت سخن پیر کهن
تا کار جهان را تو بدانی سر و بن

خواهی که کسی را نرسد بر تو سخن
تو خود بنگر آنچه نه نیکوست مک
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,852
28,363
مدال‌ها
9
تو در آینه نگه کن که چه دل‌بری ولیکن
تو که خویشتن ببینی نظرت به ما نباشد :)
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,852
28,363
مدال‌ها
9
من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر
بند پایی که به دست تو بود تاج سر است
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,852
28,363
مدال‌ها
9
هرکسی را سر چیزی و تمنای کسی‌ست
ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,852
28,363
مدال‌ها
9
جهانیان به مهمّات خویشتن مشغول
مرا به روی تو شغلی‌ست از جهان شاغل

که من به حُسن تو ماهی ندیده‌ام طالع
که من به قدّ تو سروی ندیده‌ام مایل

-به دوستی- که ندارم ز کَیدِ دشمن باک
وگر به تیغ بُود در میان ما فاصل

مرا و خار مُغیلان به حال خود بُگذار
که دل نمی‌رود -ای ساربان- از این منزل

شتر به جهد و جفا برنمی‌تواند خاست
که بارِ عشق تحمّل نمی‌کند مَحمِل

به خون «سعدی» اگر تشنه‌ای، حلالت باد
که در شریعت ما، حکم نیست بر قاتل..
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,852
28,363
مدال‌ها
9
تو در آینه نگه کن که چه دل‌بری ولیکن
تو که خویشتن ببینی نظرت به ما نباشد :)
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,852
28,363
مدال‌ها
9
هرکسی را سر چیزی و تمنای کسی‌ست
ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,852
28,363
مدال‌ها
9
جهانیان به مهمّات خویشتن مشغول
مرا به روی تو شغلی‌ست از جهان شاغل

که من به حُسن تو ماهی ندیده‌ام طالع
که من به قدّ تو سروی ندیده‌ام مایل

-به دوستی- که ندارم ز کَیدِ دشمن باک
وگر به تیغ بُود در میان ما فاصل

مرا و خار مُغیلان به حال خود بُگذار
که دل نمی‌رود -ای ساربان- از این منزل

شتر به جهد و جفا برنمی‌تواند خاست
که بارِ عشق تحمّل نمی‌کند مَحمِل

به خون «سعدی» اگر تشنه‌ای، حلالت باد
که در شریعت ما، حکم نیست بر قاتل...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,852
28,363
مدال‌ها
9
دلداده را ملامت گفتن چه سود دارد
می‌باید این نصیحت کردن به دلستانان

من اختیار خود را تسلیم عشق کردم
همچون زمام اشتر بر دست ساربانان
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,852
28,363
مدال‌ها
9
من ندانستم از اول كه تو بی مهر و وفايی
عهد نابستن از آن به كه ببندی و نپايی

دوستان عيب كنندم كه چرا دل به تو دادم
بايد اول به تو گفتن كه چنين خوب چرايی!

ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجايی

آن نه خال است و زنخدان و سر زلف پريشان
كه دل اهل نظر برد كه سری است خدايی

پرده بردار كه اين بيگانه خود اين روی نبيند
تو بزرگی و در آيينه كوچک ننمايی

حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقيبان
اين توانم كه بيايم به محلت به گدايی

عشق و درويشی و انگشت نمايی و ملامت
همه سهل است تحمل نكنم بار جدايی

روز صحرا و سماع است ولب جوی و تماشا
در همه شهر دلی ماند كه ديگر نربايی؟

گفته بودم چو بيايی غم دل با تو بگويم
چه بگويم؟كه غم از دل برود چون تو بيايی

شمع را بايد از اين خانه به در بردن و كشتن
تا كه همسايه نگويد كه در خانه مايی

سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد
که بدانست که دربند تو خوشتر که رهایی

خلق گویند برو دل به هوای دگری ده
نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی
 
بالا پایین