جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار اشعار شهیار قنبری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط Mahi.otred با نام اشعار شهیار قنبری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 449 بازدید, 20 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار شهیار قنبری
نویسنده موضوع Mahi.otred
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Mahi.otred
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
شهیار قنبری متولد 6 مرداد ماه سال 1329 در شهر تهران است. او شاعر، ترانه سرا، آهنگساز، نمایشنامه نویس، فیلم ساز، روزنامه نگار، مجری، برنامه ساز رادیو و تلویزیون و خواننده ایرانی است. پدرش حمید قنبری دوبلور مشهور می باشد.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
اگه سبزم اگه جنگل
اگه ماهی اگه دریا
اگه اسمم همه جا هست
روی لب ها تو کتاب ها
اگه رودم رود گنگ ام
مث بودا اگه پاک
اگه نوری به صلیب ام
اگه چنجی زیر خاک
واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم
اگه پاکم مث معبد
اگه عاشق مث هندو
مث بندر واسه قایق
واسه قایق مث پارو
اگه عکس چهل ستون ام
اگه شهری بی حصار
واسه ارش تیر اخر
واسه جاده یه سوار
واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم
اگه قیمتی ترین سنگ زمین ام
توی تابستون دست های تو برفم
اگه حرف های قشنگ هر کتاب ام
برای اسم تو چند تا دونه حرفم
اگه سیل ام پیش تو قد یه قطره
اگه کوه ام پیش قد یه سوزن
اگه تن پوش بلند هر درخت ام
پیش تو اندازه ی دکمه ی پیرهن
اگه تلخی مث نفرین
اگه تندی مث رگبار
اگه زخمی زخم کهنه
بغض یک در رو به دیوار
اگه جام شوکرانی
تو عزیزی مث اب
اگه ترسی اگه وحشت
مث مردن توی خواب
واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم
اگه قیمتی‌ترین سنگ زمینم
توی تابستون دستای تو برفم
اگه حرفای قشنگ هر کتابم
برای اسم تو چن‌تا دونه حرفم
اگه سیلم، پیش تو قد یه قطره
اگه کوهم، پیش تو قد یه سوزن
اگه تن‌پوش بلند هر درختم
پیش تو اندازه‌ی دکمه‌ی پیرهن
واسه تو قد یه برگم
پیش تو راضی به مرگم
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
زمین ادامه دستی است که به گندم می رسد
زمین ادامه یک عشق است که سرخ ترین پیراهن را بر تن دارد .
و من ادامه زیباترین ترانه های ترس خورده بابابزرگ به ترکه های ناظم و درد بلند جریمه
به وحشت سود و زیان تاجر زنگ حساب
به کوچه های خشک آب شاهی و یخ بر خر
سکوت ماندگار پدر
و فرفره های بی باد میرسم.
چه کسی آیا
سه ماه تعطیلی ده سالگی ام را از تخم مرغ فروش و تاجر بازار امتحان حساب بازپس میگیرد
جز من که از زمین تو می رویم.
زمین ادامه یک شعر است که عشق را ادامه شبنم می داند
و سرخ ترین شال را برای شانه های فقیرت می بافد در سرخ باد سرود و سپیده.
زمین ادامه یک ریشه است تا همیشه بیشه.
زمین ادامه یک سفره است که گرده نان را به گرده گرفته است.
صحرا به انفجار تر باران ایمان دارد.
چشم بادامی من
زمین ادامه یک گنبد ستاره است و دشمن ادامه شهرزاد هزار و یک شب خواب است
زمین اما …
به گندم میرسد
زمین… به سفره مردم میرسد.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
بوی گندم مال من، هرچی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من، هرچی می‌کارم مال تو
اهل طاعونی این قبیله ی مشرقی‌ام
تویی این مسافر شیشه‌ای شهر فرنگ
پوستم از جنس شبه، پوست تو از مخمل سرخ
رختم از تاوله، تن‌پوش تو از پوست پلنگ
بوی گندم مال من، هرچی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من، هرچی می‌کارم مال تو
تو به فکر جنگل آهن و آسمون خراش
من به فکر یه اتاق اندازه تو واسه خواب
تن من خاک منه، ساقه گندم تن تو
تن ما تشنه‌ترین، تشنه یک قطره‌ی آب
بوی گندم مال من، هرچی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من، هرچی می‌کارم مال تو
شهر تو شهر فرنگ آدماش ترمه قبا
شهر من شهر دعا همه گنبداش طلا
تن تو مثل تبر، تن من ریشه سخت
طپش عکس یه قلب مونده اما رو درخت
بوی گندم مال من، هرچی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من، هرچی می‌کارم مال تو
نباید مرثیه‌گو باشم واسه خاک تنم
تو آخه مسافری خون رگ اینجا منم
تن من دوست نداره زخمی دست تو بشه
حالا با هرکی که هست، هرکی که نیست، داد می‌زنم
بوی گندم مال من، هرچی که دارم مال من
یه وجب خاک مال من، هرچی می‌کارم مال من.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
اینک زیرنورافکن اوج شعرمن آخرین پرده،قصه، قصه مردی که غرورش را رها نکرده
هرچه، هرچه که بود مثل فانوس گرم و روشن بود،مثل هیچ ک.س نبود شبیه من بود، شبیه من بود
چون پرنده اگر لرزیدم زیر باران اگر ترسیدم،وحشتم را به تو بخشیدم سقوطم را به چشم دیدم
تا فهمیدم چه دل شکن بود،این راه من بود، این راه من بود،این راه من بود، این راه من بود،
صد آه اگرکشیدم سایه‌یی را سر نبریدم،صد بار اگر بوسیدی من هزاران بار بوسیدم
زخم چین پیرهن هدیه دوست وقت رفتن بود،هرگزبرنگشتم
این راه من بود، این راه من بود،این راه من بود، این راه من بود
خواب خوب بی‌قفس بودن بی‌تو رفتن با تو برگشتن،خواب خنده لحظه به لحظه آخر خون ته شکنجه،
این تمام خواب وطن بود،این کار من بود، این کار من بود،
درهم بودم برهم بودم اماخود خودم بودم،درهم بودم برهم بودم اماخود خودم بودم،
ساده بودم،شبنم بودم زخم گل را مرهم بودم،کارم ازنو سرزدن بود،
این راه من بود، این راه من بود،این راه من بود، این راه من بود،
صد آه اگرکشیدم سایه‌یی را سر نبریدم،صد بار اگر بوسیدی من هزاران بار بوسیدم،
زخم چین پیرهن هدیه دوست وقت رفتن بود،هرگزبرنگشتم
این راه من بود، این راه من بود،این راه من بود، این راه من بود،
منم که جنگلی بی زمین بود،به جرم کشف گـُل در اوین بودم،
کنار هم‌قفس تنهاترین بودم،تو ساکت بودی و من واژه چین بودم،
ترانه مال مردم نت به نت پیدا ولی گم بود،تمام حسرت من بوی گندم بود
رؤیا خود بیداریه،زخم تو زخمی کاریه،کار تو بالا رفتنه،رها شدن کار منه،
این کار من بود، این کار من بود،این راه من بود، این راه من بود.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
رستنی ها کم نیست، من و تو کم بودیم، خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم
گفتنی ها کم نیست، من وتو کم گفتیم ، مثل هذیان دم مرگ،ازآغاز چنین در هم وبر هم گفتیم
دیدنی ها کم نیست، من و تو کم دیدیم، بی سبب از پاییز، جای میلاد اقاقی ها راپرسیدیم
چیدنی ها کم نیست، من وتو کم چیدیم،
وقت گل دادن عشق روی دار قالی، بی سبب حتی پرتاب گل سرخی را ترسیدیم
خواندنی ها کم نیست، من وتو کم خواندیم
من و تو ساده ترین شکل سرودن را در معبر باد، با دهانی بسته واماندیم
من و تو کم بودیم، من وتو اما در میدانها، اینک اندازه ما میخوانیم،
ما به اندازه ما می بینیم، ما به اندازه ما می چینیم،
ما به اندازه ما می گوییم، ما به اندازه ما می روییم
من وتو کم نه،که باید شب بیرحم و، گل مریم و، بیداری شبنم باشیم!
من وتو خم نه،و در هم نه، و کم هم نه، که می باید با هم باشیم!
من و تو حق داریم، در شب این جنبش، نبض آدم باشیم،
من وتو حق داریم، که به اندازه ما هم شده، با هم باشیم
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
نون و پنیر و هق‌هق سفره سرد عاشق،نون و پنیر و فندق رخت عزا تو صندوق
نون و پنیر و حلوا سوخته حریر دریا،نون و پنیر و گردو قصه شهر جادو
نون و پنیر و بادوم یک قصه ناتموم،نون و پنیر و سبزی تو بیش از این می‌ارزی
پای همه گلدسته‌ها دوباره اعدام صدا،دوباره مرگ گل سرخ دوباره‌ها دوباره‌ها
حریق سبز جنگلها بدست کبریت جنون،از کاشی‌های آبیمون سرزده فواره خون
نون و پنیر و بادوم یک قصه ناتموم،نون و پنیر و سبزی تو بیش از این می‌ارزی
قصه جادوگر بد که از کتابها میومد،نشسته بر منبر خون عاشق‌ها رو گردن می‌زد
کنار شهر آینه جنگل سبز شیشه بود،برای گیس‌گلابتون اون روز مثل همیشه بود
پونه می‌ریخت تو دامنش تا مادرش چادر کنه،می‌رفت که از بوی علف تمام شهر رو پر کنه
غافل از اینکه راهش رو جادوگر دزدیده بود،روصورت خورشید خانم خط سیاه کشیده بود
آهای، آهای یکی بیاد یه شعر تازه‌تر بگه،برای گیس‌گلابتون از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگر بد که از کتابها میومد
نون و پنیر و بادوم یک قصه ناتموم،نون و پنیر و سبزی تو بیش از این می‌ارزی
چشم‌های گیس‌گلابتون چیزی بجز شب نمی‌دید،هوا نبود نفس نبود قصه به آخر نرسید،
قصه‌های مادربزرگ آیینه خود منه،طلسم جادوگر باید با دستهای تو بشکنه
با دستهای رفاقتت تاریکی وحشت نداره،نوری که حرف آخره به قصه‌مون پا می‌زاره
حیفه که شهر آینه سیاه بشه حروم بشه،قصه تو قصه من اینجوری ناتموم بشه
آهای، آهای یکی بیاد یه شعر تازه‌تر بگه،برای گیس‌گلابتون از مرگ جادوگر بگه،
از مرگ جادوگر بد که از کتابها میومد
آهای، آهای یکی بیاد یه شعر تازه‌تر بگه،برای گیس‌گلابتون از مرگ جادوگر بگه،
از مرگ جادوگربگه
تا شعر گیس‌گلابتون یه شعر پر امید باشه،آیینه‌های تو به تو هر کدومش خورشید باشه،
آهای، آهای یکی بیاد یه شعر تازه‌تر بگه،برای گیس‌گلابتون از مرگ جادوگر بگه،
از مرگ جادوگر بد که از کتابها میومد،نون و پنیر و فندق رخت عزا تو صندوق،
نون و پنیر و سبزی تو بیش از این می‌ارزی
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
با سقوط دستای ما در تنم چیزی فرو ریخت
هجرتت اوج صدامو از فراز شاخه آویخت
ای زلالِ سبزِ جاری جای خوبِ غسل تعمید
بی تو باید مرد و پژمرد ز یر خاک باغچه پوسید
فصلی که من با تو ما شد فصل سبز خواهش برگ
فصلی ما بی تو من شد فصل خاکستریِ مرگ
تو بگو جز تو کدوم رود ناجی لب تشنگی بود
جز تو آغوش کدوم باغ سایه گاه خستگی بود
بی تو باید بی تو باید تا نفس دارم ببارم
من برای گریه کردن شونه هاتو کم میآرم
چشم تو با هق هق من با شکستن آشنا نیست
این شکستن بی صدا بود هر صدایی که صدا نیست
ای رفیق ناخوشی ها این خوشی باید بمیره
جز تو همراهی ندارم تا شب از من پس بگیره
با تو بدرود ای مسافر هجرت تو بی خطر باد
پر تپش باشه دلی که خون به رگهای تنم داد
فصلی که من باتو ما شد فصل سبز خواهش برگ
فصلی که ما بی تو من شد فصل خاکستری مرگ
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
اگه حتی بین ما – فاصله یک نفسه – نفس من و بگیر
برای یکی شدن – اگه مرگ من بسه – نفس من و بگیر
ای تو همسقف عزیز -ای تو همگریه ی من – گریه هم فاصله بود
گریه ی آخر ما – آخر بازی ی عشق – ختم این قائله بود
حدس گر گرفتن ات – در تنور هر نفس – غم نه اما کم که نیست
همشب تازه ی تو-ترکش پر تیر عشق-سنگ سنگر هم که نیست
خوب دیروز و هنوز – طرحی از من بر صلیب -روی تن پوش ات بدوز
وقت عریانی ی عشق – با همین طرح حقیر – در حریق تن بسوز
پلک تو فاصله ی – دست کاغذو غزل -من و عاشقانه بود
رستن از پله ی خواب – ای کلید قفل شعر – خواب شاعرانه بود
از ته چاه سکوت – تا بلندای صدا – یار ما بودی عزیز
در تمام طول راه – با من عاشق ترین – همصدا بودی عزیز
حدس رو گردان شدن – از من و از راه ما – باور بی یاوری
روز انکار نفس-روز میلاد تو بود-مرگ این خوشباوری
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
چشای آبی تو مثل یه دریا میمونه،دل خسته منم مثل یه ماهی میمونه
ماهی خسته من می خواد تو دریه بمونه،ماهی خسته من نذار که تنها بمونه
ماهی دوست داره خونه ش همیشه تو دریا باشه،بوسه بر موج بزنه کنار ماهیها باشه
ماهی خسته من می خواد که تنها نباشه،ماهی خسته من بذار تو دریا بمونه
ماهی اگه تنها باشه خسته و دلگیر میشه،ماهی تو دریا نباشه اسیر ماهیگیر میشه
نکنه یکی بیاد چشماتو از من بگیره،ماهی دل بمیره دریاتو ماتم بگیره
ماهی خسته من نذار که تنها بمونه،ماهی خسته من نذار که تنها بمونه
 
بالا پایین