جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

همگانی اعتراف به یه حقیقت یا یه خاطره خنده‌دار!

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مطالب طنز توسط NARIYA با نام اعتراف به یه حقیقت یا یه خاطره خنده‌دار! ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 181 بازدید, 14 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته مطالب طنز
نام موضوع اعتراف به یه حقیقت یا یه خاطره خنده‌دار!
نویسنده موضوع NARIYA
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نیهان
موضوع نویسنده

NARIYA

سطح
1
 
سرپرست عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست عمومی
کاربر ویژه انجمن
Jan
1,422
4,679
مدال‌ها
3
توی انجمن، خاطره‌ی طنز با کسی داری که هنوزم هر وقت بهش فکر می‌کنی یه لبخند بیاد رو لبت؟ یا یه حقیقت بامزه‌ای که وقتشه بالاخره بهش اعتراف کنی؟
اونو بنویس و اگه دوست داشتی، می‌تونی کسی که باهاش این خاطره رو داری تگ کنی.
 

SOLEMN

سطح
1
 
{ارشد بخش عمومی}
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
همیار سرپرست ادبیات
همیار سرپرست کتاب
ویراستار انجمن
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
2,491
10,967
مدال‌ها
4
خاطره محسوب نمیشه ولی برای یک مدت بابت روحیه‌ی شادم اون اوایل همه فکر می‌کردن زیر ۲۰سال سن دارم و من اینجوری بودم که جان؟؟؟؟؟
😐😂🫡😭
 

ROKH

سطح
2
 
تدارکاتچی
پرسنل مدیریت
تدارکاتچی انجمن
همیار سرپرست عمومی
مدیر تالار نقد
ویراستار انجمن
گرافیست انجمن
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
781
2,454
مدال‌ها
7
یکی دوتا از عزیزان اوایل فکر کردن من پسرم و چندباری بهم گفتن جناب. بامزه بود.
 

ROKH

سطح
2
 
تدارکاتچی
پرسنل مدیریت
تدارکاتچی انجمن
همیار سرپرست عمومی
مدیر تالار نقد
ویراستار انجمن
گرافیست انجمن
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
781
2,454
مدال‌ها
7
الان هم یکی از عزیزان فکر می‌کنن من اسبم و مدام بهم میگن اسب من.
برای سلامتشون یه دعای جمعی کنیم.
 

؛)Lunika

سطح
0
 
همیار سرپرست کتاب
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست کتاب
ناظر کتاب
فعال انجمن
Nov
464
2,716
مدال‌ها
2
اوایل که اومده‌بودم انجمن، @Fati-Ai فاطی‌جان اومدن و منو به راه راست ناظر شدن هدایت کردن😂 گفت خصوصی بزن و من و ادد کن. منم یه گشت مفصل تو انجمن زدم و دست از پا شکسته رفتم پیشش و گفتم بلد نیستم😂 جالبه اوایل که ناظر شدم باز هم بلد نبود خصوصی بزنم یا حتی پیام کسی رو ریپلای کنم. خلاصه خدا خیرت بده بانو😂
 
موضوع نویسنده

NARIYA

سطح
1
 
سرپرست عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست عمومی
کاربر ویژه انجمن
Jan
1,422
4,679
مدال‌ها
3
اعتراف خودم:
اولا که اومدم انجمن یه بنده خدایی رو من اسمشو دیدم فک می‌کردم دختره
ولی خب بیشتر که شناختمش فهمیدم پسره😂
الان بفهمه بیچاره اوردوز میکنه از افکار نغز و بی‌نظیر من:/
 
آخرین ویرایش:

RPR"

سطح
4
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار انجمن
گوینده آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
3,881
26,579
مدال‌ها
6
تو یه سال خاطره تا دلتون بخواد دارم
منتها به نظرم اونقدر بامزه نیست!
ولی در هر پارت برایتان شرح میدهم
#قسمت اول
یادمه روز اولی که اومدم این خانم @کهکشان برای بنده شعر یه سونیا دارم قل قلیه میزنم زمین هوا می‌ره و...
بله اینطوری بود که با این خانم به ظاهر محترم آشنا شدم
بعدی هم فکر کنم @زرطلا بود که زهرا جان بود و مدت خیلی خیلی کوتاهی باهاشون بودم و متاسفانه به دلایلی رفتن
فکر میکنم بعدی هم @Dijor بود که @;FOROUGH فاطمه جان رو تگ کردن و باهاشون آشنا شدم

یادش بخیر
 

سایه مولوی

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
929
13,205
مدال‌ها
2
خاطره محسوب نمیشه ولی برای یک مدت بابت روحیه‌ی شادم اون اوایل همه فکر می‌کردن زیر ۲۰سال سن دارم و من اینجوری بودم که جان؟؟؟؟؟
😐😂🫡😭
منم به درد تو مبتلام هر کی میبینتم فکر میکنه پونزده سالمه😣😣😣
 

Fati-Ai

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
787
14,087
مدال‌ها
4
اوایل که اومده‌بودم انجمن، @Fati-Ai فاطی‌جان اومدن و منو به راه راست ناظر شدن هدایت کردن😂 گفت خصوصی بزن و من و ادد کن. منم یه گشت مفصل تو انجمن زدم و دست از پا شکسته رفتم پیشش و گفتم بلد نیستم😂 جالبه اوایل که ناظر شدم باز هم بلد نبود خصوصی بزنم یا حتی پیام کسی رو ریپلای کنم. خلاصه خدا خیرت بده بانو😂
وای خدای من😂 تو از وسوسه‌شدگانی ‌پسسسس🤣🤣
قربونت برم چون اسمتو فک کنم عوض کردی نمیدونم دقیقا کدوم‌گل‌دختری هستی که کشوندمش سمت نظارت🤣🤣
فدات بشم❤️❤️😂
 

سایه مولوی

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
929
13,205
مدال‌ها
2
خاطره‌ی بامزه‌ام اینه که اون اوایل خیال می‌کردم ایشون @کهکشان پسره بهش گفتم فکر کرده بودم پسری کلی تعجب کرد بعدش پرسیدم خب حالا اسمت چیه؟ گفت کهکشانم گفتم نه منظورم اسم واقعیت بود😂😂😂
 
بالا پایین