هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایلهایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کردهاند حذف کنند.
بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود.
https://t.me/iromanbook
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
داستان کوتاه[اعتیاد] اثر «مادمازل کاربر انجمن رمان بوک»
مدیران در صورتی که متوجه اشکالات شما در درست نویسی شوند برای شما ناظر تعیین میکنند.
شما میتوانید با ارسال دو پارت ابتدایی اثر تاپیک نقد کاربران ایجاد کنید.
پس از ارسال پست اول، از کاربران بخواهید تا نظرات خود را در قالب نقد درباره هر جز از اثر بازگو کنند. «درخواست نقد توسط کاربران»
پس از ارسال ۱۰ پارت از داستان کوتاه خود، درخواست جلد دهید. «درخواست جلد»
چنانچه قصد دارید اثرتان را با تیزر تبلیغ کنید، درخواست تهیه کلیپ توسط تیم تدوین دهید. «درخواست تیزر»
بعد از ارسال حداقل ۲۰ پارت از اثر خود درخواست نقد شورا دهید. «درخواست نقد شورا»
پس از ۲۵ پارت درخواست تگ و تعیین سطح اثر خود دهید. «درخواست تگ»
توجه داشته باشید برای اعلام پایان اثر خود باید داستان کوتاه شما ۳۰ پست را دارا باشد. «اعلام پایان داستان کوتاه»
غروب بود هوا رو به سردی میرفت بوی نمناک خاک بینیاش را قلقلک میداد مرد پاشد، ورقه را از جیب چروک پیراهنش خارج کرد قطره اشک سمج گوشه چشمش را پاک کرد و با چشمان نمناک به ورقه نگاه کرد یه خانه کوچک با یه لامپ مهتابی و گلدانی کوچک که بر روی پنجره خانه قرار داشت! به گوشه ورقه نگاه کرد دخترکی بود که دستش در دست مردی تنومند حلقه شده بود پایین برگه نوشته شده بود بابا هروقت خوب شدی برگرد پیشم! من اینجا را دوست ندارم، من این محیط و آدم هایش را دوست ندارم! مرد به جای سررنگ های روی دستش خیره شد و مهمترین تصمیم زندگیاش را گرفت...