- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدالها
- 9
درود؛ اعلام پایان اشعار آبدیس
موضوع '[آبدیس] اثر «ام کا اچ کاربر انجمن رمان بوک»' برگزیده - [آبدیس] اثر «ام کا اچ کاربر انجمن رمان بوک»
با آرزوی موفقیت
به بخش ویرایش منتقل شد.
به بخش ویرایش منتقل شد.
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!درود؛ اعلام پایان اشعار آبدیس
موضوع '[آبدیس] اثر «ام کا اچ کاربر انجمن رمان بوک»' برگزیده - [آبدیس] اثر «ام کا اچ کاربر انجمن رمان بوک»
به پایان رسید.
![]()
فایل شده - [ایرانِ جانان] اثر «سپید خون؛ کاربر رمان بوک»
نام اشعار: ایرانِ جانان شاعر: سپید خون؛ ژانر: عاشقانه قالب: مثنوی تگ: برگزیده ویراستار: @Atefeh۹4 کپیست: @ARALIYA مقدمه: سوگند به لبخند مردمانت غرورافزای، سوگند به تو، والاتر از خور بلندبالای ای به فدای دامنت، سرزمینم، ایرانم! پرچمت کفنم باد، ایرانِ جان و جانانمforumroman.com
خسته نباشید![]()
فایل شده - [ساکنان سیلوت] اثر «فاطمه سلمانی کاربر انجمن رمان بوک»
عنوان: ساکنان سیلوت ژانر: عاشقانه، اجتماعی قالب: سپید ویراستار: @سپید کپیست: @~Fateme.h~ مقدمه: سیلوت جانم کنارم بمان گرگها تو را در نقش یک میش بیسر پناه قرار دادهاند میخواهند هنگامی که در میان سیاهی و روشنی افکارت گرفتار شدی تو را به دام بیاندازند پس کنارم بایست تا افکارشان از یادشان...forumroman.com
به پایان رسید
اعلام پایان.![]()
فایل شده - [مارلبرو] اثر «زری کاربر انجمن رمان بوک»
نام اشعار: مارلبرو نام شاعر: زری ژانر: تراژدی قالب: سپید تگ: مطلوب ویراستار: @Mahi.otred کپیست: @الههِ ماه؛ مقدمه: یادت همانند سیگارم سخت است که او را ترک کنم! هر گاه، پک سیگارم را در دستانم میگیرم. گویی یادت آتش به جانم میزند. زمانی که سیگارم روشن میشود یادت مرا از خود، بیخود میکند. به...forumroman.com
اعلام پایان
موضوع '[پرژین] اثر« ام کا اچ p.r کاربر انجمن رمان بوک»' برگزیده - [پرژین] اثر« ام کا اچ p.r کاربر انجمن رمان بوک»
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک