دانستنی افسانه‌هایی زیبا برای استفاده در آثارتون...

[Hilda;]

افسانه ها میگن: چال لپ محل بو*سه فرشته هاست:))

 

[Hilda;]

افسانه ها میگن: شب که میخوابی فرشته ها مراقبتن

 

[Hilda;]

افسانه ها میگن: اگه بی دلیل به سکسکه بیوفتی یعنی یکی داره بهت فکر میکنه

 

[Hilda;]

افسانه ها میگن: خدا خاک خلقت تو و دوست صمیمیت رو از ی جا برداشته 🥲

 

[Hilda;]

افسانه ها میگن:توت فرنگی ها اولش سفید بودن تا این که کشاورزا براشون اهنگ های عاشقونه خوند و لپ هاشون سرخ شد🥲

 

[Hilda;]

افسانه ها میگن: ما هرگز نمیدونیم حقیقت چیه
شاید خواب هایی که میبینیم واقعیت اصلی ما باشه

 

[Hilda;]

یه افسانه هست میگه: در قدیم یک خدای عشق بوده و ی خدای نفرت
مردم همه خدای عشق رو دوست داشتن و اون رو عبادت میکردن تا این که خدای نفرت تموم نفرت و نیرو خودش رو تو صرف میکنه تا یک موجود به اسم جگوار بوجود بیاد (اگه نمیدونین باید بگم جگوار قدرتمند ترین گربه‌سانه و با یک پرش توانایی کشتن داره)
جگوار خونین میشه و جنونش باعث میشه یه شهر رو قتل عام کنه
ترس و وحشت تموم شهر رو دربر میگیره
یک روز خدای عشق جان فدایی میکنه و در کنار مرداب میمیره تا نفرین از بین بره
جگوار خسته و تشنه به سمت مرداب میره و از اب مرداب میخوره و خون خدای عشق به جگوار نفوذ میکنه
جگوار دیوونه میشه و استخون هاش میشکنه و در یک قدمی مرگ خون خدای عشق تبدیل به نیلوفر آبی میشه و کثیفی ها و بوی بد مرداب رو پاک میکنه و به دور جگوار میپیچه و اون رو درمان میکنه
از اون به بعد نیلوفر ابی گل مقدسی شد و جگوار شیفته و عاشق نیلوفر ابی و اگه کسی به نیلوفر ابی اسیب بزنه دوباره جنون جگوار برمیگرده


گلبم پرپر شد🥲🥰

 

[Hilda;]

یه افسانه هست میگه: اگه ی ستاره توجهت رو به خودش جلب کرد،روح یه ادم مرده هست که داره بهت نگاه میکنه و تورو دوست داره

 

[Hilda;]

طبق افسانه‌ها وقتی که ماه کامل میشه خشونت بی‌دلیل افراد به حداکثر خودش میرسه

که میگن برمیگرده خوی و منش خوناشام/گرگینه بودنشون

 

[Hilda;]

یه افسانه‌ هست که میگه: وقتی دو نفر هم دیگرو دوست دارن یه نیروی منفی از راه‌ های مختلف مدام سعی داره اون‌ ها رو از هم جدا کنه