آموزشی املای کلمات مشابه

[Ela]

هیچکدام از صورت‌های کلماتی که در ادامه می‌آیند غلط نیستند، بلکه در املای این کلمات باید به معنای آنها دقت کنید و با توجه به معنایی که در نظر دارید، املای صحیح را انتخاب کنید.

 

[Ela]

عاج (دندان فیل)
آج (برجستگی منظم تایر و…)
سفر (رفتن به محلی دور)
صفر (ماه قمری)
مَتاع (کالا، مال)
مُطاع (فرمانروا)
زجر (سختی ، آزار)
ضجر (دلتنگی، بی قراری)
زرع (کاشتن)
ذرع (واحد طول)
شصت (عدد)شست
(انگشت)
فراق (جدایی – دوری)
فراغ (آسودگی)طی (پیمودن)
تی (وسیله نظافت)
زلت (خطا کردن)
ذلت (خوار شدن)

 

[Ela]

مطبوع (خوشایند طبع)
متبوع (مورد اطاعت)
شَبَح (موجود سیاهی)
شَبَه (شبیه و مانند)
عمل (کار)امل (آرزو)
لوت (کویر)
لوط (پیامبر)
اثاث (لوازم خانه)
اساس (پایه و بنیاد)
پرتقال (میوه)
پرتغال (کشور)
ثواب (پاداش کار)
صواب (درست و صحیح)
مأمور (آنکه از طرف دیگری کاری انجام دهد)
معمور (آباد)
امارت (فرمانروایی)
عمارت (آباد کردن)
تألم (رنج بردن)
تعلم (آموزش دادن)
آجل (آینده)
عاجل (فوری)
ذکی (تیزهوش)
زکی (پاک)

 

[Ela]

انتصاب (گماشتن به کاری)
انتساب (نسبت داشتن با کسی)
تحلیل (تجزیه و حل کردن)
تهلیل (لا إله إلَّا الله گفتن)