جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار امیر شاهی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام امیر شاهی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 5,351 بازدید, 170 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع امیر شاهی
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MHP
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,316
46,914
مدال‌ها
23
دلم زانرو رود دنبال آن چشم
که شب ناخفته را آسان برد خواب


چو عشق آمد، اجل گو شاد بنشین
که مردن را مرتب گشت اسباب


ز کویش رخ منه در کعبه شاهی
که یک سجده نشاید در دو محراب
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,316
46,914
مدال‌ها
23
سروی از باغ ارم سایه بر این خاک انداخت
که به تیغ مژه در هر جگری چاک انداخت


چند گاهی دلم از داغ بتان ایمن بود
باز عشق آمد و این شعله به خاشاک انداخت


عقلم از بادیه عشق تو بیمی میداد
همتم رخت در این راه خطرناک انداخت
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,316
46,914
مدال‌ها
23
همه از رشک خط و عارض رنگین تو بود
چمن اوراق گل و سبزه که بر خاک انداخت


شاهی آن سهم سعادت که نشان میدادند
ناوکی بود که آن غمزه بیباک انداخت
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,316
46,914
مدال‌ها
23
خطت که سبزه بر اطراف یاسمین انداخت
چه خون که در جگر نافه های چین انداخت


دلم که داشت تمنای خاکبوس درت
بعاقبت سخن خویش بر زمین انداخت


باحتیاط قدم نه دلا، که طره یار
کمند حادثه در راه عقل و دین انداخت


در آفتاب ستم گر بسوختم، چکنم
چو بخت، سایه بر احوال من چنین انداخت


بعشق تیر بلا را نشانه شد شاهی
ز بسکه سنگ ملامت بر آن و این انداخت
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,316
46,914
مدال‌ها
23
خطت بر لاله تر مشک چین ریخت
بنفشه در کنار یاسمین ریخت


صبا گردی که برد از آستانت
عروس غنچه را در آستین ریخت


گل از خوبی همی زد با رخت لاف
چو دید از شرم رویت، بر زمین ریخت


بشوخی ابرویت زیبا کمانیست
که چشمت خون خلقی زان کمین ریخت


شراب عاشقی تا خورد شاهی
به همت جرعه بر چرخ برین ریخت
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,316
46,914
مدال‌ها
23
منم ز دست تو پا بسته در کمند ارادت
براه تو سر تسلیم بر زمین عبادت


بدرد عشق خوشم با خیال دوست، که گه گه
قدم بپرسش ما مینهد برسم عیادت


چه میدهند گواهی دو چشم یار بخونم
چو نشنوند ز مستان بهیچ روی شهادت


مرا خدنگ تو در دل نشان بخت بلند است
مگر بطالع من بوده است سهم سعادت


یکی صد است تمنای عشق در دل شاهی
بیا که شوق، فزونست و اتحاد، زیادت
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,316
46,914
مدال‌ها
23
چو سبزه ترت از برگ یاسمین برخاست
هزار فتنه بقصد دل از کمین برخاست


دلم خیال دهانت چو در ضمیر آورد
خروش بیخودی از عقل خرده بین برخاست


چو غنچه روی نمود از نقاب زنگاری
ز بلبلان چمن ناله حزین برخاست


بدور چشم تو بیمار شد چنان نرگس
که تکیه زد بعصا و آنگه از زمین برخاست


چو مطرب از سخن شاهی این غزل برخواند
ز ساکنان فلک بانگ آفرین برخاست
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,316
46,914
مدال‌ها
23
تا خاک آستانه جانان مقام ماست
در بزم عیش جرعه راحت بجام ماست


گفتی: فلان بکوی من از خاک کمتر است
این هم چو بنگری سبب احترام ماست


زاهد حرام گفت می لعل را، بلی
ما زائریم و میکده بیت الحرام ماست


تا بر درش بخاک مذلت نشسته ایم
سلطان چار بالش گردون غلام ماست


روی چو زر بخاک درش تا نهاده ایم
در ملک عشق سکه شاهی بنام ماست
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,316
46,914
مدال‌ها
23
خطش بگرد عارض مهوش برآمده است
آری، بنفشه با گل او خوش برآمده است


دل سوی باغ میکشدم، کان بهار را
بر طرف لاله سبزه دلکش برآمده است


خطی عجب دمیده، رخی بر فروخته
چون سبزه خلیل کز آتش برآمده است


هر شب بیاد سلسله زلف درهمش
صد آهم از درون مشوش برآمده است


شاهی، سری بعالم دیوانگی برآر
چون قصه با بتان پریوش برآمده است
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,316
46,914
مدال‌ها
23
بازم خدنگ غمزه زنی بر دل آمده است
بازم ز عشق واقعه ای مشکل آمده است


بر دیگران کشیده خدنگ جفای خویش
این نکته ام ز یار بسی بر دل آمده است


آنکو نکرد سجده بمحراب ابرویی
مردود شد ز قبله که ناقابل آمده است


نخل ترت که آب گل و یاسمین بریخت
تا در کدام آب و هوا حاصل آمده است


شاهی بکوی عشق گر افتاده ای منال
پایت ز آب دیده خود در گل آمده است
 
بالا پایین