جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی انتقاد و انتقاد پذیری در دیدگاه اسلام

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش نقد توسط Kosarvalipour با نام انتقاد و انتقاد پذیری در دیدگاه اسلام ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 415 بازدید, 59 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش نقد
نام موضوع انتقاد و انتقاد پذیری در دیدگاه اسلام
نویسنده موضوع Kosarvalipour
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Kosarvalipour
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
بنابراین، انتقاد عامل ضروری رشد و اصلاح فرد و جامعه است و گریزی از آن نیست؛ چنان که بنیانگذار جمهوری اسلامی، امام خمینی رحمه الله ، در این باره فرمود: «انتقاد باید بشود! تا انتقاد نشود، اصلاح نمی شود یک جامعه. عیب هم در همه جا هست؛ سر تا پای انسان عیب است و باید این عیبها را گفت و انتقادها را کرد؛ برای اینکه اصلاح بشود جامعه.»

این گونه نگرش به انتقاد، آن را از یک شرّ اجتناب ناپذیر، به خیری ضروری و هدیه ای الهی تبدیل می کند. اگر پذیرفته باشیم که کمال فردی و اجتماعی انسانها در گرو انتقاد است، آن گاه به جای آنکه از آن بگریزیم و یا چون داروی تلخی آن را بپذیریم، آن را چونان هدیه ای گرامی خواهیم داشت و از آن بهره مند خواهیم گشت و خواهیم گفت: «اشکال، بلکه تخطئه یک هدیه ای الهی است برای رشد انسانها.» چنین نگرشی است که انتقاد را زمینه ساز سعادت جامعه می داند و صاحب آن همگان را به گسترش فرهنگ انتقادی دعوت می کند و می گوید: «در جمهوری اسلامی، همه باید با انتقادها و طرح اشکالها، راه را برای سعادت جامعه باز کنند.»
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
بی گمان، نقد به عنوان عاملی اصلاحی و پیش برنده و بالنده، به برنامه ریزان، سیاستگذاران و مدیران و مجریان، مجال بازنگری، همه سونگری و واقعیت نگری می بخشد و جلوی بسیاری از ریزشها و دوباره کاریها و تکرویها را می گیرد و در نتیجه، طرحها را در راستای سوددهی و بهره مندی بهتر و بیشتری قرار می دهد و از اسرافها و اتلافها و گاه از ریخت و پاشهای حاشیه ای و جانبی نیز جلوگیری می کند.

بنابراین، در اصل نیاز انسان و جامعه و مدیران به نقد و بایستگی وجود نقادان تیزبین در اجتماع نمی توان تردید کرد؛ اما این نیمی از کار است، نیم دیگر که کامل کننده این بخش است، مسئله «نقدپذیری» و به کار بستن نقد ناقدان است.

نقدپذیری به عنوان خوی و خصلتی انسانی و اسلامی، نقش مهمی در فرو نشاندن آسیبها و آفتهای فردی و اجتماعی دارد. رواج فرهنگ نقدپذیری در اجتماع، کمک فراوانی به پایان دادن کشمکشها و درگیریها می کند. به همان اندازه که نقد و نقادی مایه کمال و رشد رفتارها و عملکردهاست، نقدپذیری نیز زمینه ساز بسیاری از خوشبینیها و امیدواریها نسبت به اصلاح امور است. دست اندرکارانی که از نقد استقبال می کنند و از آن بیم و ترسی ندارند، از مدیریتی بهتر و کمال یافته تر برخوردارند و کمتر دچار چالش، دوباره کاری و نابسامانی می شوند.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
سرزمینی که گود است، دو بهره از باران آسمان می برد: یکی بهره مستقیم و دیگر آنکه بارانی که در بلندی می بارد نیز به سوی آن سرازیر می گردد. پذیرش نقد، نه تنها چیزی از بزرگواری و شخصیت سیاسی و اجتماعی انسان نمی کاهد، بلکه می توان گفت: روشن ترین گواه بر شخصیت و کمال آدمی است؛ چنان که امام خمینی رحمه الله در این باره فرمود: «اگر یک چیزی را دیدید که واقعاً خلاف کردید، اعتراف کنید و این اعتراف شما را در نظر ملتها بزرگ می کند، نه اینکه اعتراف به خطا، شما را کوچک می کند.»

تلخی نخستین نقد و انتقاد، با دستاوردهای شیرین آن از میان می رود. پیامدهای سازنده و سودمند نقد، سبب می شود که آدمی همواره خود را در دید نقد دیگران بگذارد و هیچ گاه کارکرد خویش را از آن بی نیاز نداند.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
امام جواد علیه السلام می فرماید: «الْمُوءْمِنُ یَحْتاجُ إِلی تَوْفِیقٍ مِنَ اللّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ؛ مؤمن، به توفیق الهی و پند دهنده درونی و پذیرش نصیحت ناصحان نیازمند است.»

و نیز امام علی علیه السلام می فرماید: «اَلْعاقِلُ مَنْ اتَّهَمَ رَأْیَهُ وَ لَمْ یَثِقْ بِکُلِّ ما تُسَوِّلُ لَهُ نَفْسُهُ؛ خردمند کسی است که نظر خود را متهم کند و به آنچه که نفسش وسوسه می کند، اعتماد نداشته باشد.»

با توجه به تعبیر «اِتَّهَمَ رَأْیَهُ» مؤمن باید برای اندیشه های خود، دادگاه تشکیل دهد و از صاحب نظران بخواهد که درباره افکار او داوری کنند.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
در تعبیری دیگر، این ضرورت را آن امام بزرگ چنین ترسیم فرموده است: «حَقٌّ عَلَی الْعاقِلِ اَنْ یُضِیفَ اِلی رَأْیِهِ رَأْیَ الْفُضَلاءِ وَ یَضُمُّ اِلی عِلْمِهِ عُلُومَ الْحُکَماءِ؛ شایسته است که انسان عاقل [با نظرخواهی و نقد و بررسی]، رأی اندیشمندان را بر نظر خود بیفزاید و دانش حکیمان را ضمیمه دانش خود سازد.»

بنابراین، نقد کردن دیگران و نقد پذیرفتن از دیگران، در کنار یکدیگر سازنده و سامان دهنده وضع و حال مردم و جامعه است. اگر این نقد و بررسی در کار نباشد و اندیشه و کار، بدون بازنگری و بررسی و خرده گیری به راه خود ادامه دهد، بی گمان به نتیجه ای نمی رسد؛ زیرا، خالی از نقص و اشتباه نیست.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
فلسفه گریز از انتقاد

علت گریز از انتقاد، ترس از روبه رو شدن با خویشتن خویش است. هر شخصی در پی آن است تا تصویر بی نقصی از خود ارائه دهد و همواره در آینه ای ساختگی که هیچ عیبی را نمی نمایاند، بنگرد. روانشناسان از این گونه افراد به افراد «خود شیفته» تعبیر می کنند. افراد خود شیفته، افرادی هستند که شیفته خویش اند و از خود، تصور قطب بودن دارند. این گونه افراد هستی خویش را وقف این می کنند که قلمرو و محدوده وجود خود را به صورت مطلق بنگرند. این افراد همه را پر اشکال می بینند و همیشه به سرزنش حضوری یا غیابی دیگران مشغول اند.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
این گرایش آدمی، او را بر آن می دارد تا نه تنها خود را کامل بپندارد، بلکه همه متعلقات خود را نیز بهترین بداند. به گفته سعدی شیرین سخن، «همه ک.س عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال.» طبیعت انتقادگر نیز آشکارا ساختن عیبها و نقصهاست و این کار حمله به ذات و رفتار شخص مورد انتقاد تلقی می شود. از این رو، او نیز می کوشد تا این حمله را دفع کند. قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَ اِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ اَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْاِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ»؛ «به برخی از مردم آن گاه که [انتقاد بشود و] گفته شود: از خدا بترس! غرور آمیخته به گناه او را می گیرد [و از پذیرش حق سر باز می زند]، پس آتش دوزخ برای او کافی است و چه بد جایگاهی است.» این ویژگی انسانهای نادرست و ناقص و خود پسند است که از سخن حق سرباز می زنند. بر عکس انسانهای اندیشمند و آزاده در برابر سخن حق، سر فرود می آورند.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
شایان ذکر است که چنین نیست که انسان همواره اسیر این خودخواهی باشد و نتواند از آن رها شود، بلکه بر اثر ممارست و تأمل در فواید انتقادپذیری و پیامدهای ناخوشایند خودپسندی، می تواند خود را رشد دهد و به آستانه ای برساند که به استقبال انتقاد برود و آن را چون شرابی طهور بنوشد. تنها کسی می تواند به این حالت برسد که خود را ساخته باشد. امام خمینی رحمه الله در این باره فرمود: «اگر انسان خودش را ساخته بود، هیچ بدش نمی آمد که یک رعیتی از او انتقاد کند. اصلاً بدش نمی آمد.»
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
پیامدهای ناگوار گریز از انتقاد

نقدپذیری با شرایط خاص، رشد و تعالی انسان را به ارمغان می آورد؛ اما اگر این روحیه تقویت نشود، عوارض سوئی به دنبال خواهد داشت که به مهم ترین آنها اشاره می کنیم:

1. استبداد رأی و احساس محوریت در کارها و مطلق اندیشی؛ که خود باعث و بانی گرفتاریهای دیگری است. چنان که امام علی علیه السلام در مورد آثار استبداد به رأی می فرماید: «اَلاِْسْتِبْدادُ بِرَأْیِکَ یُزِلُّکَ وَ یُهَوِّرُکَ فِی الْمَهاوِی؛ استبداد و تکیه بر اندیشه خودت، تو را دچار لغزش می کند و در پرتگاه سقوط می افکند.» همچنین در سخن دیگری می فرماید: «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ؛ آن که استبداد در رأی به خرج دهد، به یقین نابود خواهد شد.»
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
2. سرسختی بی جا و خودسری در امور و در نتیجه آسیب روحی ـ روانی در اثر برخورد مستقیم با هر نوع نقد.

3. عدم بهره گیری از اندیشه ها و تجارب دیگران و سرمایه های فکری و انسانی.

4. از بین رفتن روحیه خلاقیت و نوآوری در کارها.

5. توقف و عدم همگامی با زمان. چنین فردی (کسی که روحیه نقدپذیری ندارد) توقف و ایستادن را می پذیرد و در واقع نمی خواهد حرکت کند.

6. جدایی و بیگانگی از دیگران.

انتقادناپذیری، روح یگانگی، دوستی، صفا و صمیمیت و یکرنگی را از بین می برد. در جامعه ای که هم رأیی و هم اندیشی در کار نباشد و گروهی خود محور، کارها را انجام دهند و به رأی و نظر دیگران هیچ احترامی نگذارند، مردم از یکدیگر بیگانه می شوند و سرانجام در چنین اجتماعی راههای درست و منطقی بسته می شود و خشونت و تحمیل و فشار آشکار می گردد.
 
بالا پایین