جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

آموزشی انتقاد و انتقاد پذیری در دیدگاه اسلام

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش نقد توسط Kosarvalipour با نام انتقاد و انتقاد پذیری در دیدگاه اسلام ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 716 بازدید, 59 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش نقد
نام موضوع انتقاد و انتقاد پذیری در دیدگاه اسلام
نویسنده موضوع Kosarvalipour
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Kosarvalipour
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,146
9,133
مدال‌ها
4
اگر انسان بتواند عیب و کاستی کسی را به گونه ای مطرح کند که جایگاه اجتماعی و حیثیت حقوقی و حقیقی او خدشه دار نشود، باید چنین کند و هرگز افشاگری و در بوق و کرنا دمیدن، پسندیده نیست. گرهی که به آرامی و نرمی و با دست گشوده می شود، چرا با سر و صدا و با دندان بگشائیم! در آموزه های علوی آمده است: «هر که به مسلمانی سخنی بگوید و مقصودش بردن آبروی وی باشد، خداوند او را در لجنزار دوزخ زندانی کند تا از آنچه گفته، عذری آورد.» امام خمینی رحمه الله با الهام از این آموزه ها، همواره سفارش می کرد: «در انتقادها مواظب باشید با حیثیت و آبروی کسی بازی نکنید و کسی را از موقعیت و مسئولیتی که دارد؛ فرو نیفکنید. انتقاد آزاد است، به اندازه ای که نخواهند کسی را خفیف کنند یا یک گروهی را خفیف کنند و از صحنه خارج کنند. انتقادات برای اصلاح امور لازم است.»
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,146
9,133
مدال‌ها
4
اگر کسی خدای ناخواسته برای استوارسازی موقعیت اجتماعی خویش، به ویرانگری دیگران بپردازد و با اشاره و یا با بیان روشن، سبب فرو افتادن دیگران از جایگاه اجتماعی خود به ناحق گردد، دچار آفت اخلاقی بزرگی شده است که به آسانی قابل گذشت و جبران نیست. درهم شکستن جایگاه اجتماعی افراد، کاری نیست که با توبه و طلب بخشش قابل جبران باشد. کسی که به وسیله قلم مسموم و زهرآگین نویسنده ای و یا با زبان نیشدار گوینده ای، خوار می گردد و در دید جامعه و مردم جایگاه پست و گاه خیانتکار و خلافکار پیدا می کند، به آسانی نمی تواند نگاههای سرزنش آلود و بدبین را از خود برگرداند و ذهنیتها را دگرگون سازد و جایگاه ویژه خود را بیابد و این گناهی است بس بزرگ.

بنابراین، نقد و تذکر هر چه صمیمی تر و خودمانی تر و در خلوت و بدون آبروریزی و هتک حیثیت باشد هم مؤثرتر و هم از کینه توزی و کینه افروزی و لجاجت، دورتر است و افزون بر آن، مخرب نیست و ترور شخصیتی فردی را به دنبال ندارد.

گاهی نقادی آشکار و پند و تذکر در حضور دیگران، اثر منفی دارد و شخصیت فرد نقد شونده را خرد می کند و او را به عکس العمل وا می دارد.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,146
9,133
مدال‌ها
4
ه . انتقاد خیرخواهانه باشد: واژه «نصیحت» به معنای خیرخواه و از ریشه «نُصح» به معنای خالص شدن و خالص کردن است. در زبان عرب، به عسل صاف و خالص گویند: «نصح العسل». و نیز به خیاط، «ناصح» گویند و به نخی که در دوختن به کار می برد، «نصاح» گفته می شود. از این جهت، در نصیحت علاوه بر خیرخواهی، نوعی پیوند دادن نیز وجود دارد. انتقاد اگر به انگیزه خیرخواهی صورت بگیرد، می شود انتقاد سالم و سازنده و در این گونه انتقادها، پیوند مردم با یکدیگر بر اساس خیرخواهی و وحدت تقویت می شود و نیروها و استعدادها در جهت شکوفایی و بالندگی به کار می افتد.

اگر انتقاد از روی خیرخواهی و بدون خدعه و نیرنگ انجام بگیرد، سالم و سودمند است و در برابر آن نقدی که بر اساس هدفهای شخصی و گروهی شکل می گیرد، انتقاد ناسالم و «غشّ» نام دارد. از این رو، ارباب لغت، واژه «غش» را در برابر واژه «نصیحت» دانسته اند.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,146
9,133
مدال‌ها
4
کسی که از روی دلسوزی و مهرورزی و با انگیزه بهبود بخشیدن به پیوندهای اجتماعی لب به سخن می گشاید و دست به قلم می زند، ناصح و خیرخواه است. بدین جهت، قرآن کریم در موارد بسیاری از پیامبران الهی، به عنوان «ناصح امین» نام برده است.

جامعه ای که زمینه پذیرش نقد سالم و ناصحان امین در آن وجود داشته باشد، جامعه ای است عزّتمند. در برابر، اگر در جامعه ای زمینه پذیرش نقد وجود نداشته باشد و ناقدان و ناصحان نتوانند انتقاد سالم خود را به گوش دیگران برسانند، آن جامعه بیمار است. علی علیه السلام می فرماید: «لا خَیْرَ فِی قَوْمٍ لَیْسُوا بِناصِحِینَ وَ لایُحِبُّونَ النّاصِحِینَ؛ آن مردمی که خیرخواه یکدیگر نیستند و خیرخواهان را دوست ندارند، از سعادت و بهروزی بی بهره اند.»
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,146
9,133
مدال‌ها
4
و. آگاهی و شناخت ناقد: در منابع روایی اسلام برای کسانی که می خواهند امر به معروف و نهی از منکر کنند و این وظیفه و تکلیف دینی را به شایستگی انجام دهند، ویژگیهایی بیان شده است، از جمله:

«عَالِمٌ بِمَا یَأْمُرُ وَ عَالِمٌ بِمَا یَنْهی عَادِلٌ فیما یَأْمُرُ وَ عَادِلٌ فیما یَنْهَی؛ به آنچه فرمان می دهد و از آنچه باز می دارد، آگاهی داشته باشد و در هر دو مورد، عدل و داد را نگه دارد.»

روشن است که بدون آگاهی و شناخت واقعیتها، دیگران را زیر سوءال بردن و به نقد کشیدن آنها، کاری نافرجام و بی اثر و یا دست کم، کم اثر خواهد بود و زیانی که از سوی این گونه افراد به مردم و جامعه وارد می شود، بیش از سود آن خواهد بود.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,146
9,133
مدال‌ها
4
ناقدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر باید شرایط معروف و منکر و موارد واجب بودن و ... را بشناسند؛ چنان که امام خمینی رحمه الله در تحریرالوسیلة فرمود: «کسی که امر و نهی می کند، باید آگاهی داشته باشد که آنچه از معروفها که در جامعه جامه عمل نمی پوشد، چیست؟ و آنچه انجام می گیرد از منکرها کدام است؟ بنابراین، کسی که چنین شناختی ندارد، بر او انجام این دو وظیفه لازم نیست.» و نیز می افزاید: «واجب است که [ناقدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر] شرایط معروف و منکر را فرا گیرند و موارد واجب بودن و جز آن را بشناسند تا اینکه در انجام این دو فریضه، خود گرفتار منکر نشوند.»
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,146
9,133
مدال‌ها
4
از این دیدگاه فقهی، چنین به دست می آید که هرگونه نقد و انتقاد در مسائل فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی باید از روی آگاهی و شناخت انجام گیرد.»

کسی که می خواهد از ارزشهای اسلامی دفاع کند و جلو ضدارزشها را در جامعه بگیرد، شایسته است پیش از آن، خود را با سلاح آگاهی همه سویه آماده سازد و وظیفه خود را به درستی بشناسد، آن گاه در پی انجام وظیفه برآید. هر موضوعی را که می خواهد به نقد بکشد و امر و نهی نسبت به آن داشته باشد، باید تمام زوایای آن را مورد جستجو قرار دهد و تمام احتمالها را پیش روی نهد؛ آن گاه با تجزیه و تحلیل منطقی و روش و شیوه ای خردپسند و همسو با شریعت اسلامی، نکته های مورد نظر خود را بیان کند. ناقد مبتلا به درد نادانی نمی تواند نسخه شفابخش بپیچد.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,146
9,133
مدال‌ها
4
فواید انتقاد و نقدپذیری

روشن است که انتقاد عامل رشد و اصلاح امور است. معنای ضمنی این سخن آن است که نبود انتقاد، مانع رشد، و بی انتقادی عامل درجا زدن است. برای اینکه به ارزش و اهمیت این داوری بهتر پی ببریم، آن را در سطح فردی و اجتماعی، مورد بررسی قرار می دهیم:

در سطح فردی، کافی است که نگاهی به مهارتهای خویش بیفکنیم. حداقل مهارت هر فرد این است که توانایی سخن گفتن دارد. اما، همین مهارت به ظاهر ساده، یک شبه حاصل نشده، بلکه حداقل محصول چند ساله دوره کودکی است که زیر ضربات کوبنده انتقاد دیگران شکل گرفته است. بسیاری از کودکان ـ اگر نگوییم تقریباً همه آنان ـ ادای برخی از حروف برایشان مشکل است و غلط ادا می کنند. ولی با هر بار ادای غلط، با انتقاد دیگران مواجه می شوند و دیگران بر این گفته خطا به آنان می خندند و شکل صحیح تلفظ کلمات را برایشان تکرار می کنند. این درس آموزی شبانه روزی، سالها بعد نتیجه می دهد و آن کودک دیروزی که ادای کلمات غلط او موجب خنده دیگران می شد، امروز به سخنوری توانا تبدیل می شود که از آن همه خطاهای آغازین خود، دیگر یادی نمی کند.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,146
9,133
مدال‌ها
4
در سطح اجتماعی نیز همین داوری درست است. همه ابزارها و امکانات ساخته شده توسط بشر که شاخص تمدن امروز و نمایانگر تسلط و چیرگی انسان بر طبیعت به شمار می آید نیز چیزی جز اندیشه هایی خام که در دستان پرتوان انتقاد، به ابزارهای نیرومندی تبدیل شده اند، نیست. بنابراین، با اندکی تأمل در می یابیم که در پس هر مهارت و پیشرفت و ترقی ای، انباری از انتقادها نهفته است. ناگفته نماند که این موضوع، اختصاص به صنعت و ... ندارد، بلکه همه عرصه های زندگی بشر را در برمی گیرد.

اگر روح انتقادگری از جامعه رخت بربندد و همگان هر چیز را آن گونه که هست، بپذیرند، در این صورت جامعه سیر تکاملی خویش را گم می کند و درجا می زند. مقررات اداری در این جامعه تغییر نمی کنند و اصلاح نمی گردند، نظام مبادله کالا ثابت می ماند، روش و عملکرد آموزش و پرورش بی تغییر می ماند، آثار هنری به آثار کلیشه ای و قالبی تبدیل می شوند، و به طور کلی، هر گونه خلاقیت و نوآوری کنار گذاشته می شود.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,146
9,133
مدال‌ها
4
«جرج استاینر» در مورد جایگاه نقد در جامعه، مثالی دارد که قابل توجه است. هر چند او بر آن است تا انتقاد را در عرصه ادبیات نشان دهد، ولی حکم او عام است و همه اَشکال زندگی اجتماعی را در بر می گیرد. به گفته او: «فرض کنیم که در جامعه ای، به هر دلیل، هرگونه سخن نقادانه ممنوع شده باشد و حکم بر این باشد که فقط کارهای اصیل هنری ارائه شوند، بی آنکه کسی بتواند در مورد آنها بحث کند و ارزیابی یا نقادی خود را از آن آثار به مردم ارائه کند. در این جامعه، ... چه رخ خواهد داد؟ خیلی ساده، کارهای ـ به اصطلاح ـ ناب هنری نیز ارائه نخواهد شد. نه فقط به این دلیل که برای رشد ادبیات و هنر نقادی ضرورت دارد، بلکه به این دلیل پیچیده تر نیز که هر اثر هنری جدید، خود در حکم نقادی آثار کهن است.»

البته ناگفته پیداست که چنین جامعه ای را نمی توان یافت؛ زیرا ظاهراً خصلت انتقادگری ریشه در سرشت انسان دارد و همه جا این خصلت کم و بیش خود را نشان می دهد و آثار خود را به جای می گذارد.
 
بالا پایین