جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشا با موضوعات متنوع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط Hera. با نام انشا با موضوعات متنوع ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 7,806 بازدید, 209 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشا با موضوعات متنوع
نویسنده موضوع Hera.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Hera.
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع زیبایی باران
در دل و جانم روح و روان تازه ای دمیده می شود، هنگامی که قطره های ریز باران بر گونه ها و لب هایم می نشیند…
آن زمان است که معنای زندگی کردن و در عین حال خوشبخت بودن را تجربه می کنم. کمی گوش فرا ده …
کمی بیشتر دقت کن. گوش هایت را تیز کن. به راستی که صدای باران چه زیبا و دلنشین است. این قطره های زیبا و با طراوت که با ملاطفت دست نوازش برصورتمان می کشند، هدیه های گران بهای خداوند به ماهستند.
آیا خداوند را شکر می کنی ؟ می بینی که چگونه قطره، قطره در دل زمین فرو می روند ؟
او می بیند که چگونه ما انسان ها در دنیای مادی زندگی خود غرق شده ایم. آری او این باران را به صدا در می آورد تا ما به خود بیاییم و از همین جا به دنبال زندگی روانه شویم. به راستی که چقدر خداوند ما را دوست دارد.
وقتی باران به صدا در می آید ما انسانها تنها موجوداتی نیستیم که از آمدنش شاداب می شویم. بلکه دیگر مخلوقات زمین هم از شنیدن صدای آهنگین و گوش نواز باران به وجد آمده و ثناگوی خداوند می شوند.
هنگامی که قطره های باران در دل زمین فرو می روند زمین از اعماق وجودش نفس عمیقی می کشد و تمام آلودگی ها ی درونش را با بازدمی بیرون می راند باران که به صدا در می آید دوست داری زیر باران راه بروی. با او سخن بگویی، با خدایت سخن بگویی. دوست داری هرگزپایانی برای آن نباشد. برخلاف میل ما باران می رود. امام هیچ نگران مباش. زندگی هم چنان جاریست و باز هم باران به صدا در می آید …
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع باران و رنگین کمان
آسمان تیره و خاکستری می شود و باران نم نم و کم کم شروع به بارش می کند. باران همچنان می بارد و ناگهان صداهای مهیبی به گوش می رسند، صدای رعد و برق ها است و باران همچنان تندتر و تندتر می شود.
مردم در خیابان به دنبال پناهگاهی می گردند. چتر های مردم و بالکن های خیابان مانند یک پناهگاهی هستند که آغوش خود را برمردم بازکرده اند تا مردم زیر ای رحمت الهی خیس نشوند.
با گذر زمان خیابان ها خلوت شده و تعداد کمی از مردم در خیابان هستند، باران سرد شده و به صورت تگرگ با شکل و شمایلی خاص مدتی کوتاه مانند سنگ های یخی و بسیار زیبا به زمین فرو می ریزند.
باران باغبانی می شود که به گل ها و گیاهان ودرختان و سبزه ها آب می دهد، کشاورزی می شود که به گیاهان کمک می کند، رفتگری خواهد شد که خیابان ها را تمیز می کند و سقایی می شود که به تشنگان آب می رساند.
باران آهسته و آهسته تر می شود و کم کم رنگین کمان نمایان می شود، رفته رفته پرنگ تر و پررنگ تر می شود و خیابان ها باز هم روبه شلوغی می گذارند. تا چندین ساعت دیگر رد پای باران با گرما و نور آفتاب پاک می شود.
صدای نم نم باران خواب را از چشمانم ربوده بود. هر کاری کردم نتوانستم چشمان منتظرم را با شهر خواب آلود همراه سازم. از جایم بلند شدم. آرام آرام به سمت حیاط حرکت کردم. صدای چک چک باران نزدیک و نزدیکتر می شد. فضا مملو از بوی باران شده بود.
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع پرستار و فداکاری هایش
با عشقی از جنس ایثار در حال عبادت است، لباس سپید زیبایی بر تن دارد و همانند فرشتگان بال و پر می زند، گویا ایستاده سجده می کند بر بالین بیماری که در بستر است.
شنیده بودم فرشتگان نزد خدا در آسمان اند، اما فرشتگانی هستند که آسمانی اند و در زمین اند آنها پرستارند. خداوند عده ای از فرشتگانش را برای عبادت و خدمت به بندگانش به زمین فرود اورد تا سرچشمه ای از محبت را به زمینیان هدیه کنند، بی شک آن فرشتگان پرستارانند.
خداوند در ستایش بنده هایش فرموده است: آن که انسانی را نجات دهد گویی تمام بشریت را نجات داده است و چه ارزشی بالاتر از اینکه یک نفره بتوانی تمام بشریت را نجات دهی.
اعتراف می کنم که نوشتن درباره ی پرستار قلمی بسیار قوی می خواهد، چگونه می شود عشقی بی پایان، محبتی بی دریغ و گذشتی فداکارانه را با واژه ها بر روی کاغذ به تصویر کشید؟ آن هنگام که با قلبی مملو از عشق و محبت با وجودی سرشار از آرامش در بالین بیماری ایستاده و می دانم که حضور او معجزه ها می کند و شفابخش است تنی را که رنجور است.
تسلی می دهد قلب بی تابی را که در بستر خفته است و گویا زیر لب زمزمه می کند به درگاه پروردگارش که بهبود بخشد بیمارش را؛ او نمی تواند تاب بیاورد درد کشیدن و دلهره های بیماران را. تنها آرزویش سلامتی و عافیت تمام بیماران و دردمندان است.
گاهی با آرامی کنار بالین بیمارش می نشیند و با زمزمه ای دلنشین برایش قرآن می خواند و گاهی از سلامتی بیمارش نماز شکر به پا میدارد. در توصیف عطوفت و مهربانی اش همین بس که در چشمانش اشک حلقه می زند با دیدن حال پریشان بیماری.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: کسی که برای برآوردن نیاز بیماری تلاش کند، خواه نیاز او برآورده شود یا نه، همانند روزی که از مادر متولد شده است از گناهان پاک می گردد.
یادآور بانوی بزرگواری می شوم که عاشقانه مرهم دل مولایمان زین العابدین امام سجاد (علیه السلام) بودند و با تمام وجود و از صمیم قلب از امام سجاد (ع) پرستاری می کردند. شفای مولایمان، دستان بی تاب عمه ای بود که پیشانی تب دار ایشان را نوازش می کرد.
پرستاری یعنی همانند حضرت زینب (سلام الله علیها) پروانه وار به دور شمع گشتن؛ و چه بسیارند پرستارانی که عاشقانه و پروانه وار به دور بیماران می گردند. شاید اینگونه است که پرستاران با خدایشان عهد بسته اند که همیشه با تمام توان کنار بیماران بمانند و بدون هیچ چشم داشتی آنچه در توانشان هست را هزینه ی سلامتی بیماران کنند؛ هزینه ای از از جنس جان از جنس روح از جنس محبت و وجود و عشقی که در دل لبریز است.
و چه عهدی زیباتر از اینکه با خدا و برای خدا بسته شود، بی شک پاداشش نزد خدا محفوظ است.
در آخر خواستم بگویم که تو یک قهرمانی، اما یادم آمد قهرمان به کسی می گویند که جان یک نفر را نجات می دهد، اما تو جان صد ها نفر را نجات می دهی و چه زیبا که تو یک پرستاری.
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع از دروغ گفتن دور باش چون...
از دروغ گفتن دور باش چون دروغگو حتما یک روز رسوا می شود و اینچنین آبرو و اعتبارت را از دست خواهی داد. لازم نیست همیشه راستش را بگویی؛ اما دروغ هم نگو. وقتی می خواهی دروغ بگویی فقط چند ثانیه قبلش به پاسخ این سوال فکر کن: اگر یک روز حقیقت ماجرا معلوم شد چه می شود؟
آدم دروغگو پیش کسی اعتبار ندارد. نه تنها خانواده بلکه دوستان هم رغبتی ندارند با شخص دروغگو نشست و برخاست کنند. فکرش را کنید اگر صمیمی ترین دوستتان به شما دروغی بگوید چه حسی به او پیدا می کنید؟ آیا دیگر برایش ارزش و اعتبار قائل می شوید؟ آیا به او اعتماد می کنید و رازهایتان را برایش می گویید؟ قطعا نه!
به هر میزان که از دروغ گفتن دور شوی، آبرو و اعتبار پیدا می کنی و پیش دیگران عزیز می شوی. آنها به تو اعتماد می کنند. عزت نفس انسان ارزشمندتر از آن است که بخواهد با دروغ گفتن لکه دارش کند. اگر می خواهی در دلها راه پیدا کنی، صداقت را سر لوحه تمام کارهایت قرار بده. حیف است که شخصیتت را با حرف هایی که حقیقتی ندارد خراب کنی.
آیا نمی دانی که پدر امام زمانمان، حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: همه پليدى‏ ها را در خانه‏ اى نهادند و كليد آن، دروغ است. یعنی تو اگر دروغ بگویی، درِ این خانه پر از گناه و پلیدی را باز کرده ای و کم کم گناهان دیگر را هم تجربه میکنی. پس عزیزِ جان! بگذار وجودت را نور صداقت فرا بگیرد بجای تاریکی دروغ. باشد که همگان رستگار شویم!
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع خشم
خشم یا عصبانیت، واکنشی است که در موقعیت های تنش زا در انسان نمود یافته و گاهی سبب بالا رفتن فشارخون و ضربان قلب می شود. دو نوع خشم داریم:

  • خشم بجا و درست
  • خشم نابجا و نادرست
مثلا خشم صحیح در جایی است که انسان تاب تحمل ظلم را نداشته باشد و وقتی ببیند کسی به دیگران ظلم کرده و حق آن ها را ناجوانمردانه غصب می کند، خشمگین می شود و می خواهد کمک کند.
اما خشم نابجا در جایی است که انگیزه های درست انسانی وجود ندارد. غالبا از روی هوای نفس و خودخواهی های انسان صورت می گیرد و حتی اصلا به آنچه که سبب ایجاد این خشم شده به درستی نیندیشیده و الّا اگر خوب فکر می کرد اصلا عصبانی نمی شد.
این نوع خشم ها بیشتر در جوانان مخصوص در زمان بلوغ اتفاق می افتد. در این سن آنها به دنبال نشان دادن خود و موفقیت هایشان هستند. اگر کسی مانع آنها شود یا به آنها انتقاد کند سریع واکنش نشان می دهند بدون آنکه بخواهند به خوبی در آن سخن تأمل کنند.
برای مقابله با خشم بیجا راه حل هایی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم.

راه های مبارزه با خشم نابجا

۱- اول از همه به خود مطلب بیندیشید. ببینید آیا ارزش دارد که خود را به خاطرش خشمگین کرده و آرامشتان را بهم بریزید؟ بسیاری از مسائل با اندکی سکوت و پاسخ ندادن حل می شوند.
چه بسا اگر به خوبی در مسئله ای که شما را عصبانی کرده بیندیشید می بینید که اصلا ارزش نداشت که روی آن تمرکز کرده و عصبانی شوید!
مثلا در بسیاری از موقعیت های زندگی مان افرادی را می بینیم که از آزار و اذیت کردن ما لذت می برند! اصلا دوست دارند که ما عصبانی شویم! بهترین و سوزاننده ترین کار برای این افراد، بی محلی کردن و توجه نکردن به آنهاست. گویی که هیچ کسی را در بَرِمان نمی بینیم! 😁
۲- وقتی عصبانی می شوید و می خواهید حرفی بزنید از ۱ تا ۵ ثانیه بشمارید و بعد صحبت کنید. این روش را هربار که عصبانی شدید به کار بگیرید. دفعه بعد از ۱ تا ۱۰ ثانیه. دفعه دیگر از ۱ تا ۱۵ و … کم کم عادت می کنید که سریع واکنش نشان ندهید. این روش برای تمرین صبوری موثر است.
۳- آب خنک بنوشید! وقتی عصبانی می شوید بدون هیچ صحبتی یک لیوان آب خنک بنوشید. نشد؟ دو لیوان! این راه نیز موثر است.
۴- نفس عمیق بکشید. البته این روش به تنهایی موثر نیست. سعی کنید حتما در کنارش ورزش کنید و فعالیت بدنی سالم داشته باشید تا این انرژی ای که از خشم در بدن شما ایجاد شده در راه درستش تخلیه شود!
۵- در همه این موارد اگر دیدید قضیه دارد بحرانی می شوید حتما حتما آن فضا را ترک کنید. البته طوری ترک کنید که به شخصیت خودتان لطمه ای وارد نشود. مثل با فریاد و فحش و صدمه زدن به دیگران همراه نباشد! مثلا می توانید بگویید من در فرصت دیگری صحبت می کنم. یا من الان باید بروم. یا اگر نمی شد چیزی بگویید بی صدا آن جا را ترک کنید. حتما موثر است و نمی گذارد عصبانیتتان تشدید شود.
۶- فکر انتقام گرفتن را از سرتان بیرون کنید چون با این کار بزرگترین صدمه را به خودتان وارد کرده اید! کسی که انتقام می گیرد فکر می کند آن لحظه خودش را تخلیه کرده و دیگر می تواند نفس راحت بکشد اما باید بگویم که سخت در اشتباه است!
از اولین لحظه ای که فکر انتقام گرفتن در سر فرد ایجاد می شود تا آن لحظه ای که حتی انتقام هم می گیرد، تمام آرامش او بهم ریخته و تمرکزش برای انجام کارهای زندگی اش از دست می رود. اگر خدایی نکرده انتقام بگیرد اثر این کار مدت ها در روح و روانش باقی مانده و رنگ آرامش از زندگی اش می رود و عصبانیت هایش بیشتر و بیشتر می شود تااینکه یک روز سر عقل آید و کارهای اشتباهش را جبران کند.
اما آن آرامشی که در گذشت کردن و پرداختن به امور مهم است، در هیچ چیزی نیست! یکبار امتحان کنید!
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع تحقیق و پیشنهادات ما

موضوعات ورزشی

تحقیق در مورد ورزش بولینگ

تحقیق در مورد ورزش بسکتبال + تاریخچه و قوانین آن

تحقیق در مورد هندبال | تاریخچه و قوانین آن

تحقیق در مورد ورزش پارکور (Parkour) و تاریخچه آن

تحقیق کامل درمورد ورزش والیبال

تحقیق در مورد ورزش بدمینتون + قوانین آن

تحقیق در مورد ورزش بیسبال + ابعاد زمین و اصطلاحات آن

تحقیق در مورد ورزش تنیس + قوانین آن

تحقیق در مورد ورزش پینگ پنگ + قوانین

تحقیق در مورد ورزش اسب سواری (سوارکاری) + تاریخچه آن

تحقیق در مورد ورزش چوگان + تاریخچه

تحقیق در مورد ورزش صخره نوردی

تحقیق در مورد ورزش تکواندو + تاریخچه

تحقیق در مورد ورزش موی تای + خطرات و قوانین آن

تحقیق در مورد مکمل های غذایی و ورزشی

تحقیق در مورد ورزش شنا + قوانین آن


موضوعات پزشکی و سلامت

تحقیق در مورد زانوی ضربدری و علل ایجاد آن

برای مراقبت از چشم هایمان چه کارهایی انجام دهیم؟

تحقیق درباره عوامل موثر بر پوکی استخوان و منابع غذایی دارای کلسیم و فسفر

تحقیق درباره نقش فعالیت های غیر ارادی ” پلک زدن، عطسه و سرفه “

روغن زیتون چه مزیتی نسبت به روغن های جامد دارد؟

تحقیق در مورد بیماری بری بری و علائم و علت آن

تحقیق در مورد بیماری صرع و علت آن

برای جوش و ترمیم استخوان آسیب دیده چه باید کرد؟

تحقیق در مورد بیماری پارکینسون و علائم آن

تحقیق درباره بدن ما چگونه از مغز و نخاع محافظت می کند

تحقیق در مورد آلرژی یا حساسیت، علائم و درمان آن

دلایل اندازه گیری نبض توسط پزشکان چیست؟

تحقیق در مورد سندروم دست بی قرار و سندروم پای بی قرار

تحقیق در مورد اینکه چرا پوست ما چرب و مرطوب می‌شود

تحقیق در مورد موی بینی و فواید آن

تحقیق در مورد تغذیه سالم و مناسب

موضوعات ادبیات

کنایه چیست و نحوه تشخیص آن

تحقیق در مورد قالب شعری قصیده

گوهر تن، از گوهر اصل، بهتر بود یعنی چه؟

تحقیق در مورد قالب شعری غزل

معنی مشمئز و مختصری در مورد آن

تحقیق در مورد آرش کمانگیر + شعر

تحقیق در مورد قالب شعری مثنوی

تحقیق در مورد ادبیات تعلیمی یا اندرزی

تحقیق در مورد ویژگی های شعر نیمایی

تحقیق در مورد ادبیات پایداری یا مقاومت

جناس در شعر و انواع آن

تحقیق کامل درباره ادبیات حماسی

موضوعات روانشناسی

راه‌های درست مبارزه با خشم نابجا

شیوه هایی برای کاهش اضطراب

برای حل مشکل کم رویی یا گستاخی چه باید کرد؟

تحقیق در مورد بیماری اسکیزوفرنی و علل آن

موضوعات تاریخی

مقصود از عبارت ” انقلاب اسلامی تولدی دیگر”

علل و پیامدهای جنگ های صلیبی

چرا حکومت ساسانیان سقوط کرد؟

عوامل و دلایل هجوم مغولان به ایران

تحقیق در مورد زندگی ناصرالدین شاه قاجار

تحقیق مختصر در مورد تمدن میسنی

مهمترین موانع و مشکلات داخلی نظام مشروطه

تحقیق در مورد زیگورات چغازنبیل و اعجاب معماری آن

تحقیق مختصر در مورد حکومت هخامنشیان

تحقیق مختصر در مورد ارگ کریم خان زند

تحقیق در مورد زندگی خسرو انوشیروان و اقدامات او در ایران

تحقیق در مورد شهر سوخته سیستان و بلوچستان

تحقیق در مورد میراث فرهنگی هنری سلجوقیان

تحقیق در مورد ملی شدن صنعت نفت


تحقیق در مورد قوم ثمود و عاقبت آنها

موضوعات دینی

منظور از جمله ” خداوند به دل‌ ها و کردارتان می‌ نگرد ” چیست؟

خاستگاه آیین برهمنی و ویژگی های برجسته آن

چرا در کیفر و مجازات اخروی ظلم راهی ندارد؟

در دنیا چگونه زندگی کنیم تا در زمره بهشتیان باشیم؟

ثمرات عمل به عهد و پیمان خود با خدا

عواقب دروغ گفتن به صورت مختصر

چرا انسان موجودی ارزشمند است؟

منظور از ” کلاه شرعی گذاشتن ” چیست؟

اگر به امانت دیگران ضرر برسانیم باید چکار کنیم؟

تحقیق در مورد سوره مومنون

تحقیق در مورد زیبایی ظاهری و باطنی

تحقیق در مورد راه های تقویت ایمان به خدا

تحقیق در مورد زکات، احکام و تاثیرات آن در زندگی مسلمانان

تحقیق در مورد مرجع تقلید ، شرایط و انتخاب آن

تحقیق در مورد پیاده‌ روی اربعین و فلسفه آن

موضوع تحقیق زندگینامه

زندگینامه عباس میرزا و اقدامات او در پیشرفت ایران

زندگینامه بلز پاسکال و اصل پاسکال

زندگینامه ابوعلی سینا، فیلسوف و پزشک بزرگ مشرق زمین

زندگینامه محمدرضا شفیعی کدکنی و آثار او

تحقیق درمورد زندگینامه عطار نیشابوری

مختصر زندگینامه فریدون مشیری + شعر

تحقیق در مورد زندگی مولوی (مولانا) + آثار و اشعار

تحقیق در مورد زندگی سهراب سپهری

تحقیق در مورد زندگی عنصری بلخی + آثار و اشعار

تحقیق در مورد زندگی سیف فرغانی + آثار

تحقیق در مورد زندگی شکوه قاسم‌نیا و شعرهایی از ایشان

تحقیق در مورد زندگی میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی + خدمات ایشان


تحقیق در مورد زندگی خواجه نصیرالدین طوسی + آثار
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع تنهایی خوب است
انسان موجودی اجتماعی است. او در اجتماع قرار می گیرد، با افراد صحبت می کند، تبادل نظر می کند، در اجتماع زندگی می کند و … . در واقع اگر اجتماع را از انسان بگیریم مانند آن است که او را زندانی کرده باشیم! پس اجتماع و در اجتماع بودن و از احوال یکدیگر با خبر بودن مهم است.
اما گاهی برای انسان، تنهایی پسندیده است؛ انسان گاهی باید تنها شود و بیندیشد. درباره خود، اطرافیانش، اهداف زندگی اش، کارهایی که انجام داده و کارهایی که باید انجام دهد و… باید درباره همه اینها بیندیشد. قدرت تفکر انسان است که او را از سایر موجودات متمایز کرده و جزء برترین مخلوقات به شمار می رود.
انسانی که تفکر نمی کند و زندگی بی هدفی دارد و مهم ترین کارش سیر کردن شکمش است چه فرقی با سایر مخلوقات دارد؟! شاید حتی کمتر از آنها هم به حساب آید!
گاهی انسان باید در تنهایی اش بیندیشد؛ ببیند که:
🔹 آیا کارهایی که تاکنون انجام می داده ارزشی داشته که عمرش را صرف انجام آن کند؟
🔹 آیا دوستانی که با او ارتباط دارد مانع پیشرفت زندگی دنیوی و اخروی او نمی شوند؟
🔹 آیا رفتارش با اطرافیانش درست و پسندیده است؟
🔹 آیا این مسیری که انتخاب کرده در آینده پشیمانش نمی کند؟
🔹 آیا ده سال دیگر که به این روزهایش فکر می کند، حسرت می خورد یا لبخند می زند؟
و از این جور سوال ها که انسان در تنهایی از خودش می پرسد و چه بسیار تنهایی های مفیدی که انسان با تفکر صحیح توانسته از آن ساعت استفاده کند و مسیر زندگی اش را اصلاح کند. اینچنین تفکرها است که گفته شده یک ساعت تفکر بهتر از ۷۰ سال عبادت است! تفکری که به زندگی انسان جهت می بخشد.
انسان گاهی در تنهایی می تواند گلیم خود را از آب زندگی بیرون کشد! 🙂
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع حکایت
اعرابی‌ای را دیدم در حلقه جوهریان بصره که حکایت همی کرد که وقتی در بیابان راه گم کرده بودم و از زادمعنی با من چیزی نبود و دل بر هلاک نهاده که ناگاه کیسه‌ای یافتم پرمروارید. هرگز آن ذوق و شادی فراموش نکنم که پنداشتم گندم بریان است و باز آن تلخی و نومیدی که بدانستم که مروارید است.
در بیابان خشک و ریگ روان
تشنه را در دهان چه دُر چه صدف
مرد بی توشه کاوفتاد ز پای
بر کمبربند ِ او چه زَر چه خَزَف

معنی حکایت

حلقه: گروه، مجلس
جوهریان: جواهرفروشان
دل بر هلاک نهادن: کنایه از مرگ خود را نزدیک دیدن، کاری از دست برنیامدن
خَزَف: بی ارزش
مرد عربی را دیدم که در جمع جواهرفروشان بصره حکایتی را تعریف می کرد؛ داستان از این قرار بود: روزی در بیابان راهم را گم کردم درحالیکه زاد و توشه سفرم نیز تمام شده بود و چیزی برای خوردن نداشتم. هلاکت و مرگ را با چشمانم می دیدم (احساس کردم که مرگم دارد فرا می رسد). که ناگهان کیسه ای پر از مروارید پیدا کردم.
اول به گمان اینکه در آن کیسه پر از گندم بریان است که می توانم بخورم و زنده بمانم، بسیار ذوق و شادی نمودم. هرگز این صحنه را فراموش نمی کنم که آن لحظه با دیدن آنهمه مروارید و جواهر هیچ شادی نکردم و تنها غمگین و ناامید گشتم.
معنی شعر: در بیابان بی آب و علف اگر تشنه باشی چه فایده دارد دهانت را پر از جواهر و صدف کنند! (چون تشنگی تو را رفع نمی کند)
چه فرقی دارد در کمربند تو دانه های زر و طلا باشد یا مهره های بی ارزش؟
♦ یعنی در آن لحظه تنها چیزی که تو نیاز داری آب است! حتی اگر تمام جواهرات دنیا را هم به تو بدهند دردی را از تو دوا نمی کند.
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع قرنطینه‌
وقتی همه ما داشتیم به خوبی و خوشی زندگی می کردیم، یک روز از آن سوی دنیا ویروسی آمد که همه چیز را تحت تاثیر خود قرار داد. هیچ وقت فکر نمی‌کردیم روزی بیاید که دلمان برای کوچکترین چیزها مثل مدرسه رفتن و سرکلاس حاضر بودن تنگ شود.
ویروسی که همه چیز را از ما گرفت، تمام مردم دنیا را خانه نشین و همه جا را تعطیل کرد و برای حفظ جان خود باید یک متر یا حتی بیشتر از یکدیگر فاصله می گرفتیم.
اخبار تلویزیون اعلام کرد که همگی باید خود را قرنطینه خانگی کنند و یک ماه در خانه بمانند تا بشود شرایط را کنترل نمود. روزگار سختی بود و حتی اجازه دیدن خانواده و دوستانمان را نداشتیم و همه دلتنگ یکدیگر بودیم. تا اینکه فکر کردیم در قرنطینه کارهایی انجام دهیم تا بتوانیم به آرامش برسیم و این روزها را بگذرانیم. بعضی ها شروع کردند به آشپزی کردن، کیک پختن و عکسهایشان را در فضای مجازی به اشتراک گذاشتند.
قرنطینه باعث شد تا تجربه جدیدی از زندگی کردن بدست بیاوریم مثلا عید نوروز و شب یلدا به جای دور همی های شاد، تماما در خانه گذشت و دید و بازدیدهایی که به فضای مجازی کشیده شد. ما هنوز هم در قرنطینه به سر می بریم و آرزو میکنیم هر چه زودتر روزی برسد تا این ویروس عجیب که کرونا نام دارد برود و دیگر این طرف‌ها پیدایش نشود.
 
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3
موضوع اسمان ابی
آسمان بزرگ است و بی‌انتها. ژرف و پر رمز و راز. مامن‌گاه خورشید است، خانه ماه و ستاره، جاده ابرهای گذرا. صبح که می‌شود خورشید را فرا می‌خواند تا با تلالو نور بر پیکرش، رنگ آبی تنش را به رخ جهانیان بکشاند. آغوش باز می‌کند و ابرها را در بر می‌گیرد و به زمینیان لبخند می‌زند.
آسمان هرروز آینه به دست می‌گیرد و چهره خود را با ابرها می‌آراید. باید سر بلند کرد و زیبایی‌هایش را به نظاره نشست. چراکه در ثانیه‌ای بادی می‌وزد و چهره آسمان را پاک می‌کند از ابر و آن هنگام است که تا ابدیت را می‌توان در چشمان آسمان دید.
همیشه آرزو داشتم روی ابرها پا می‌گذاشتم. دوست داشتم دست‌هایم را بلند می‌کردم و تکه‌ای از آنها را مال خود می‌کردم. یا که آغوش می‌گشودم و آسمان را بغل می‌کردم. اما غافل از اینکه آسمان دست نیافتنی است و وسعتش در آغوش زمینیان نمی‌گنجد. شاید برای همین است که هنوز هم سخاوتمند است و نور و بارانش را نثار زمین می‌کند.
فقط می‌توان زیر سقف بلندش ساعت‌ها قدم زد و با ساکنانش نجوا کرد. به ستارگانش چشم دوخت و وسعت قلبش را ستود.
آسمان هم مثل ما آدم‌هاست. هرروز چندباری رنگ عوض می‌کند. آبی می‌شود، زرد، قرمز، سیاه. حال و احوالش همیشه ثابت نیست. گاهی طوفانی است و گاهی ابری. دلش هم که بگیرد می‌بارد. بیشتر وقت‌ها آرام است. البته گاهی هم می‌غرد. اما هرچه هست زیباست. هررنگی که باشد تماشایی است. چه ببارد چه صاف باشد دیدنی است. حس کردنیست.
دل زمین که بگیرد دل آسمان هم می‌گیرد. آنقدر می‌بارد تا روح تازه‌ای به سیاره خاکی بدهد. جان زمین به آسمان بند است. اما این روزها چیزی جز دود و سیاهی از زمین نصیب آسمان نمی‌شود. سایه سیاهی زمین بر پیکر آبی آسمان می‌افتد و لذت تماشایش را پنهان می‌کند. جان زمین به آسمان بند است. بیایید جان زمین را از آن نگیریم.
 
بالا پایین