جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط Mahi.otred با نام انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 15,601 بازدید, 630 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها
نویسنده موضوع Mahi.otred
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Mahi.otred
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

انشا درباره بهار فصل بهار را توصیف کنید​

مقدمه :​

به نام آفریننده زیبایی های بهار ، فصلی که چون فرا میرسد ایمان میاوریم به وجود بهشت برین ….

بهار فصل رویش سبزه‌ها و شکوفه‌هاست.بهار یادآور انتظار پائیز است.بهار نتیجه رنج زمستان است.بهار مقدمه محصول تابستان است.بهار را همه دوست دارند، چون کوه و دشت را ردای سبزی بر تن می‌کند.بهار شاخه‌های عریان درخت را می‌پوشاند.بهار نوعی معاد است، حیات دوباره، پایان مرگ، حشر بعد از مرگ و…بهار آغاز تحول است در طبیعت.بهار ممکن است در هر چیزی باشد.بهار قرآن ماه رمضان است.بهار اسلام، بعثت نبی مکرم اسلام است.بهار انقلاب ما هم دهه فجر است.بهار آرامش و شادی به همراه می‌آورد.بهار در یک جمله یعنی بهار.بعضی‌ها اسم دخترشان را بهار می‌گذارند، چون چهره‌اش زیباست.

انشا درباره بهار​

بعضی‌ها سفرهاشان را در بهار تنظیم می‌کنند، چون همه جا زیباست.بعضی‌ها در بهار زندگی خود را آغاز می‌کنند، چون آغاز شکوفائی طبیعت است.بعضی‌ها قرآن را فقط در ماه مبارک رمضان ختم می‌کنند، چون بهار قرآن است.بعضی‌ها ایام دهه فجر را جشن می‌گیرند، چون بهار آزادی است.بعضی‌ها از بهار درس زندگی می‌گیرند، چون پس از مرگ، زنده شده.بعضی‌ها بهار را دوست دارند، چون کاسبی آنها روبراه می‌شود.بعضی‌ها از بهار بدشان می آید،‌ چون تعطیلی آنها زیاد است.بعضی‌ها در بهار بیشتر خدا را می‌شناسند، چون موسم پیدایش انواع گلهاست.بعضی‌ها هم بی خیال بهار هستند، چون بی خیال دنیا هستند.خلاصه هر کسی بهار را به گونه‌ای می‌بیند که می‌بیند.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

انشا با موضوع شهید و درباره شهادت​

انشا تعریف یک خاطره

بند مقدمه (زمینه‌سازی)

یک روز زمانی که از مدرسه تعطیل شده و به سمت خانه رهسپار بودم، جمعیتی عظیم را دیدم که تمام عرض و طول خیابان را اشغال کرده و یکصدا چیزی را فریاد می‌زدند. برایم قابل درک نبود که چه می‌گویند، تنها تابوت‌های پرچم پیچ شده‌ای را می‌دیدم که روی دست جمعیت به جلو برده می‌شد.

بندهای بدنه (متن نوشته)

پس از دقایقی متوجه شدم که این تابوت‌های پوشیده شده در پرچم کشور، پیکر شهدایی است که برای تدفین برده می‌شوند. حضور مردم بی‌اندازه بود و چشمان من به هر چشمی که می‌افتاد، اشک‌های حلقه زده در آن‌ها را می‌دیدم. احتمالا این مردم نسبتی با شهدایی که روی دست می‌بردند، نداشتند، اما گویی همه آن‎ها اعضای یک خانواده بودند.
زن و مرد، پیر و جوان؛ همه و همه برای تشییع پیکر شهدا، جمع شده و گویی عزیزترین خود را به جهان باقی هدایت می‌کردند. یک لحظه خیال کردم که روح شهدا نیز در میان جمعیت هستند و با آن‌ها همراه شده‌اند. به آن صحنه نگریسته و اشک در چشمان من نیز حلقه زد. اینان چه کسانی بودند و با چه شجاعتی جان خود را در راه وطن، اهدا کردند!

در حالی که همچنان در مسیر خانه پیش می‌رفتم، رژه نظامی مقابل پیکر شهدا آغاز شد و مردم نیز به احترام آن سکوت کردند. صحنه‌ی بسیار باشکوهی بود و من نیز بی‌اراده در جای خود میخکوب شده بودم. به راستی این سرآغازی باشکوه در دیار باقی برای مردانی بود که در راه خدا و کشور شهید شده بودند.

بند نتیجه‌گیری (جمع‌بندی)

در حالی که از آن منظره باشکوه و در عین حال غم انگیز عبور کرده و به سمت خانه می‌رفتم، همچنان خاطره عزیمت شهدا به جهان دیگر، در ذهنم جان داشت. این خاطره برای همیشه در ذهن من مانده و هرگز آن را از خاطر نخواهم برد.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

انشا در مورد توصیف مقام شهید

بند مقدمه (زمینه‌سازی)

همیشه اسم شهدا با احترام خاصی همراه است و همیشه از خودم پرسیده‌ام که شهدا چه تفاوتی با سایر انسان‌ها دارند؟ شهدا، انسان‌هایی آزاده و وارسته هستند که برای اعتقادات، ایمان و خاک کشور خویش، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و در نهایت جان خود را در این راه از دست می‌دهند. درست به همین دلیل است که خون شهید همیشه زنده مانده و هرگز خشک نخواهد شد.

بندهای بدنه (متن نوشته)

شهید و شهادت چیزی است که همیشه تک تک اعضای یک ملت را در یک بدنه نگاه داشته و از تفرقه میان آن‌ها جلوگیری می‌کند. زمانی که یک ملت شهدایی را به خاک می‌سپارد، آرمان‌های خود را هرگز از دست نخواهد داد. تا هنگامی که از میان مردم؛ جوانان، برادران، پدران، همسران و پسرانی در راه وطن جان می‌سپارند، این ملت هرگز نمی‌میرد.

شهید، جان خود را در راه وطن و آرمان‌های آن، از دست داده و به علو درجات در میان بهشتیان دست می‌یابد. این وعده خداوند است که شهدا هرگز نمی‌میرند و همیشه زنده هستند. شاید به همین دلیل است که هنگام روبرویی با پدیده شهادت، درمی‌مانیم که باید آن را تسلیت یا تبریک بگوییم. در حقیقت این ما هستیم که در غم فراغ شهیدان کشور خود، سوگوار می‌شویم؛ اما خود شهید در درجات عالی قرار می‌گیرد و شادمان به دیدار پروردگار می‌رود.

زمانی که پیکر پاک شهدا در کشور تشییع می‌شود، ملائکه از آسمان به زمین فرود آمده و همراه با مردم، شهیدان را تا آرامگاه خود همراهی می‌کنند. این است سزاوار کسانی که جان بر کف، از هیچ چیز هراسی به دل راه نداده و برای حراست از جان و مال و ناموس هموطنان خود، به قلب دشمن تاخته‌اند.

بند نتیجه‌گیری (جمع‌بندی)

شهیدان، ریشه در قلب و یاد مردم یک سرزمین داشته و هرگز از خاطرات وطن دور نمی‌شوند. فرهنگ شهادت، همیشه در ایران زمین نیز جای داشته و همین باعث می‌شود که پرچم ایران اسلامی در سراسر جهان، برافراشته باشد.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

انشا در مورد شهادت برای نوجوانان

شهادت هنر مردان خداست …

شهادت تنها به معنای کشته شدن نیست بلکه یک شهید خصوصیات و ویژگی های خاصی دارد. اگر در زندگی شهدا تحقیق کنید خواهید دید همه آن ها سعی می کردند وظایف خود را به طور کامل و بی نقص انجام دهند.

وظیفه تکلیفی است که خداوند بر دوش انسان ها قرار داده، این طور نیست که هر ک.س کشته شود نام او شهید باشد بلکه یک شهید ایمان بسیار محکمی دارد و ایمانش به او شجاعت زیادی داده است.

در رفتار شهیدان مهربانی، بخشندگی و ادب دیده می شود و از خصوصیات بارز آن ها این است که ایثار فراوان دارند و بی شک زندگی شخصی و آرزوهای آن ها در اولویت اول شان نیست.

آن ها پیوسته به فکر خدمت کردن به مردم هستند و سعی می کنند باری از روی دوش دیگران بردارند.
شهادت یک هنر است و شهید هنرمندی که به زیبایی آن را به تصویر می کشد.

شهادت مرگی است که انسان با پای خود به سوی آن می رود و حتی برایش التماس می کند. شهدا آرمان، عدالت و آزادی در سر داشته اند و انسان هایی بسیار وارسته و تربیت شده در مکتب پیامبران و اولیا بوده اند.

آن ها مردانی غیور و آزادی خواه بوده اند که سعی شان در جهت برافراشتن پرچم استقلال و آزادی بشریت بوده و امروز این وظیفه ما است که راه شهیدان را ادامه دهیم و مراقب باشیم که خون آن ها پایمال نشود و با قدم گذاشتن در جهت آرمان های آن ها نام این شهیدان را زنده و سر بلند نگه داریم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

انشا در مورد شهادت برای کودکان

شهادت یعنی در راه خدا کشته شدن.

من در دوران جنگ نبودم اما درباره شهیدان انقلاب و دفاع مقدس از پدر و مادرم و تلویزیون چیزهای زیاد شنیده ام.

می گویند شهیدان کسانی بودن که وقتی دیدند ایران در خطر است و مردم در برابر دشمن بی دفاع هستند خانه و خانواده و همسر و فرزندان خودشان را رها کردند و از خوشی های خودشان گذشتند تا به کمک مردم بروند، آن ها در برابر دشمنان ایستادند و جنگیدند.

شهیدان مردان و زنان شجاعی بوده اند و شهادت یعنی همین از خود گذشتن آن ها به خاطر مردم و دین اسلام و کشور ایران.
اگر در زمان حمله دشمن آن ها فقط به فکر خودشان بودند و دنبال راحتی و آرزوهای خودشان می رفتند الان ما این قدر راحت و در امنیت زندگی نمی کردیم و به مدرسه نمی رفتیم.

من هر وقت عکس شهیدان را می بینم برای آن ها صلوات می فرستم و از خدا می خواهم به من کمک کند تا آدم شجاعی شوم، تا من هم فقط به فکر خودم نباشم و مردم برایم مهم باشند.

از شهدا هم می خواهم برایم دعا کنند تا من هم بتوانم مانند آن ها ایثار داشته باشم، مثل آن ها پاک زندگی کنم و آدم خوبی باشم.


من فکر می کنم هر ک.س سعی کند آدم خوبی باشد حتی اگر جنگ هم نباشد در مقابل خداوند مثل شهید است. پس ما هم باید سعی کنیم خوب درس بخوانیم تا آدم موفقی در جامعه شویم و هر طور که می توانیم به مردم خدمت کنیم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

موضوع انشا : هدف من در زندگی در قالب داستان​

قالب انشا : داستانی – خاطره گویی​

انشا هدف از زندگی در قالب خاطره​

مقدمه : هرفردی در هر دوره‌ای از زندگی هدف‌هایی دارد. برخی هدف‌ها در طول عمر ثابت هستند و برخی دیگر با گذر زمان تغییر می‌کنند. من در سال‌های مختلف زندگی هدف‌های متفاوتی داشتم و میخواهم در اینجا در مورد آن خاطرات و داستان ها که اهداف مرا تعیین میکرد با شما صحبت کنم.

انشا هدف از زندگی درقالب داستان​

چهارساله که بودم، هدف زندگی‌ام خوردن همه بستنی‌های دنیا بود. فکر می‌کردم اگر همه بستنی‌های دنیا را بخورم به جایگاه واقعی خودم در زندگی رسیده‌ام. از یک بچه چهار ساله انتظار بیشتر از این هم نیست.
پنج ساله که شدم، به مهد کودک رفتم. هدف زندگی‌ام این بود که بتوانم مثل مربی‌مان یک زن مهربان باشم و شعرهای قشنگی را که او بلد است بخوانم. آخر سال همه شعرهای او را حفظ شده بودم اما به اندازه او بزرگ نبودم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

انشا هدف از زندگی درقالب داستان​

چهارساله که بودم، هدف زندگی‌ام خوردن همه بستنی‌های دنیا بود. فکر می‌کردم اگر همه بستنی‌های دنیا را بخورم به جایگاه واقعی خودم در زندگی رسیده‌ام. از یک بچه چهار ساله انتظار بیشتر از این هم نیست.
پنج ساله که شدم، به مهد کودک رفتم. هدف زندگی‌ام این بود که بتوانم مثل مربی‌مان یک زن مهربان باشم و شعرهای قشنگی را که او بلد است بخوانم. آخر سال همه شعرهای او را حفظ شده بودم اما به اندازه او بزرگ نبودم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

انشا هدف از زندگی​

تابستان همان سال، هدف قبلی‌ام را به کل فراموش کردم. با هواپیما به مسافرت رفتیم و به این نتیجه رسیده بودم که قدرتمندترین فرد روی زمین یک خلبان است. برای همین تصمیم گرفتم هر کاری می‌توانم انجام دهم تا خلبان شوم و به هرجا خواستم بروم. خواهرم به هدف زندگی‌ام خندید و گفت که خلبان از خودش هواپیما ندارد. پس من تصمیم گرفتم یک هواپیما هم بخرم و این حداقل تا وقتی که به مدرسه رفتم، تبدیل به هدف بزرگی در زندگی من شده بود.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

انشای هدف از زندگی​

یکی از هدف‌های سال‌های دوران دبستان که هرگاه بهش فکر می‌کنم خنده‌ام می‌گیرد این بود می‌خواستم مثل جابر بن حیان، حافظ یا سعدی، ابن سینا و همه دانشمندان و شاعران بزرگ بشوم. آنها که فقط دانشمند یا فقط شاعر بودند به قدر کافی تلاش نکرده بودند، هدف زندگی من این شده بود که فرد بزرگی شوم نه مثل آنها که فقط در یک زمینه فعالیت کرده‌اند، به خودم می‌گفتم: من همه زمینه‌ها دانشمند خواهم شد و ادیب و فیلسوف و شاعر و نویسنده و…
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Apr
5,475
6,423
مدال‌ها
12

انشا هدف از زندگی من​

از دیگر هدف‌های زندگی من گرفتن جایزه نوبل، رئیس جمهور شدن، کشف کردن یک عنصر دیگر، بهتر از پیکاسو نقاشی کشیدن و هزار هدف دیگر بود که کودکی‌ام با فکر کردن به آنها گذشت. اما هیچ کدام از آن اهداف ماندگار نشدند و الان در حد یک خاطره هستند.
 
بالا پایین