جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط Mahi.otred با نام انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 13,785 بازدید, 630 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها
نویسنده موضوع Mahi.otred
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Mahi.otred
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
بهار جشن طبیعت است طبیعت زیبایی که آدمی را مسحور می‌کند به طوری که از سخن گفتن بازمانده و حرف هایش ناگفته در ژرفای جانش باقی میماند. “بهار” دمیدن روح حیات در کالبد طبیعت و فروردین فصل جریان خون است در شاهرگ هستی، سال به پایان خود نزدیک میشود، روزها، ماه ها درپی هم می- گذرند و سال‌ها از راه می‌رسند و این قصه که نامش زندگی است، همچنان ادامه دارد.

طبیعت پس از گذران دوره ای سرد و بی محصول، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفریده میشود پس انسان هم باید به عنوان یکی از مخلوقات الهی به همراه طبیعت به رستاخیز برخیزد. تاریخ آغاز مراسم عید نوروز را به پادشاهی جمشید نسبت می‌دهند، در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز به عنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم اجرا می شد.

امروزه نیز اگر چه از تشریفات بسیار و تنوعات قومی نوروز کاسته شده اما به نظر می رسد جشن نوروز از ایران جدایی ناپذیر است. ایرانیان قدیم برای استقبال از سبزی بهار، ‪ ۲۵‬روز مانده به فروردین، بر ‪ ۱۲‬ستون خشتی یا سنگی سبزه می کاشتند. آینه و شمع بر سر سفره هفت سین نیز نماد نور و روشنایی و شفافیت است، معمولاً تخم مرغ نیز بر سر سفره هفت سین هست که نماد نطفه و باروری و زایش است.

در اساطیر ایران، جهان تخم مرغی شکل است، آسمان چون پوسته تخم مرغ و زرده اش نمودار زمین است، ماهی زنده نیز نماد سرزندگی و شادابی است. با فرار رسیدن بهار و بیدار شدن زمین و گیاهان خفته با نفس روح بخش الهی فرصت مناسبی برای دیدن خویشان و بستگان است که این نیز یکی از نشانه های اخلاق و سنن مرضیه اسلامی و انسانی است.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
مادرم می گوید: “بهار عروس فصل هاست، فصلی که با تمام وجودش سعی می‌کند زیبایی های خلقت خداوند را به نمایش بگذارد.” وقتی بهار می آید همه ی ی جا سرسبز می شود و درختان، گل ها و چشمه ها دیدنی هستند. در فصل بهار باغ پدربزرگم نیز پر از شکوفه های سفید است به طوری که وقتی پایم را داخل باغ میگذارم انگار وارد بهشت خداوند شده ام.

عطر گل ها فضای باغ را پر می‌کند و صدای پرندگان و وزوز زنبورهای عسل از همه ی ی جا به گوش میرسد. بهار زندگی دوباره طبیعت است، زیرا طبیعت که در زمستان به خواب طولانی فرو رفته در فصل بهار از خواب بیدار می شود، انگار دوباره به دنیا آمده است. همه ی ی ما بهار را دوست داریم چون سرشار از سرسبزی و زیبایی و شادی و انرژی است.

وقتی خوب به اطراف خود دقت می کنیم همه ی ی موجودات دنیا در حال جنب و جوش هستند، گل های مختلف در این فصل می رویند و پرندگان دسته دسته از کوچ زمستانی خود برمی گردند، حتی مورچه ها هم از لانه های خود بیرون آمده و شروع به جمع آوری آذوقه میکنند. بهار برای ما بچه ها یادآور خیلی چیزها است، باران های شدید که هربار می بارند طبیعت سرسبزتر از قبل میشود.

چغاله بادام و گوجه سبز که حتی فکر کردن به آن ها هم دلمان را آب می اندازد و فصل امتحانات! بهار با عید نوروز شروع می شود و با امتحانات آخر سال تمام میشود و ما باید بعد از عید نوروز سعی و تلاش خود را دو برابر کنیم تا بتوانیم در امتحانات پایان سال تحصیلی موفق شویم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
بهار فصل شکفتن است، فصل آغاز، فصل نو شدن… بهار جشن طبیعت است و گل ها لباس های رنگارنگ خود را به تن میکنند تا زیبایی خود را به رخ یکدیگر میکشند، یکی قرمز، دیگری صورتی، ان یکی آبی و بنفش و … و درختان که از بی برگی و سرمای زمستان به ستوه آمده اند سبزپوش میشوند.

در فصل بهار زمین به شکرانه زندگی دوباره اش هر ان آن چه در دل پرورانده به سمت آسمان روانه می‌کند و دانه ها آرام آرام سر از خاک بیرون می آورند و به دنیا سلام میکنند. کوه ها به مدد خورشید درخشان برف و بار خود را از تن شسته و رودها سرمست به راه می افتند، پرندگان از لانه های خود بیرون آمده و خبر رسیدن بهار را در همه ی ی جا نغمه سرایی می کنند.

غنچه های خجالتی که روی درختان میوه نشسته اند پنهانی از پشت گلبرگ های خود به بیرون سرک میکشند و زنبورهای عسل از گل های خوشمزه نوش جان می کنند. بهار همه ی ی چیزش دلپذیر است، پیام عشق و شادمانی با خود می آورد و به همه ی ی موجودات و گیاهان و انسانها نوید شروعی دوباره را می‌دهد. در فصل بهار طبیعت به چالشی شگفت انگیز دعوت میشود.

یک روز آسمان روسری آبی به سر کرده و لکه ای ابر در ان دیده نمیشود و روزی دیگر به سیاهی شب میشود و غرش های دلهره آورش بارش باران های بهاری را نوید می‌دهد و چیزی نمی گذرد که رنگین کمان رنگارنگ را گوش تا گوش خود پهن می‌کند. بهار هیچ روز و ساعتش شبیه هم نیست و به مدد همین نوسان های شدید آب و هوای بهاری است که تابستانی پربار را شاهد خواهیم بود.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
مقدمه:بهار با آمدنش شور و شوق می آورد، با خودش حال خوب و هوای خوب و روزهای خوب می آورد. روزهایی که در ابتدای بهار با تعطیلات شروع می شود. تا همگی از این هوای خوب و حال خوب بتوانند حداکثر استفاده را ببرند، روزهایی خوش را در بهار خدا رقم بزنند.

تنه انشاء:

همیشه از زیبایی های بهار همه ی ی جا گفته اند ؛ از رودخانه های پرخروشش، از آسمان آبیش و از درخت های سبز و گل های رنگارنگش، از باران های گاه و بی گاهش و رنگین کمان بعد از آن گفته اند اما این بار شاید خواستم که حرف های تازه تری گفته باشم و شاید حرف هایم کوچک ترین اثری در زندگیتان داشته باشد.

نوروز همیشه نوید آمدن روز نو و تازه بوده است و همیشه نماد شادی و روزهای زیبایی همچون بهار و گل و شگوفه است. همان طور که بعد از خواب زمستانی طبیعت با آمدن بهار و روز نو و نوروز شروع می شود و طبیعت جان دیگری می‌گیرد و به همگان نشان می‌دهد که همچون طبیعت ما نیز میتوانیم از خواب زمستانی خود بیدار شویم و همچون نهالی زیبا بال و پر بگیریم.

اینها همگی نشانه هایی از خداوند بزرگ است که همیشه و هر بار کوچک ترین نشانه های خود را به ما یادآور میشود که در طول زندگی همیشه می توان مانند بهار از جای خود بلند شد و دل و عقل و خود را خانه تکانی کرد و هر چیزی که به درد نمی خورد را دورانداخت و هر چه که مفید است به ان بال و پر داد. و یا به تعبیری دیگر میتوان زندگی را ان گونه تصور کرد که:

همیشه بعد از زمستانی سخت بهاری زیبا در کمین است و پشت هر سختی راهی آسان و هموار در انتظار ماست. بهار یعنی کینه ها را از دل دور کنی و محبت را بپرورانی، بهار یعنی مانند غنچه ایی زیبا بشکفی تا دنیا نیز به روی تو لبخند بزند. بهار یعنی کمی بیشتر مراقب طبیعت باشیم.

مخصوصا بعد از زمستانی که کمی کمتر از طبیعت سبز بهره برده ایم و به جای ان تنها درختان برهنه و بی برگ و گل های خشکیده را دیده ایم. بهار یعنی عید باستانی ایرانیان که برای هر کدام از سین های سفره یشان دریایی از فکر نهفته است. کاش ما نیز کمی بیشتر به بهار و نوروز و روز نو فکر می کردیم.

نتیجه گیری:

بهاراصلی در زندگی ما از خود ما شروع میشود مهم این است که دلت بهاری باشد اگر دلت بهاری شد در سردترین روزها و سخت ترین لحظه ها نیز دلت گرم و شگوفه باران است.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
در شروع بهار ما تعطیل هستیم و به مدرسه نمی‌رویم. همه ی ی این تعطیلات را دوست دارند چون عید است و ما به دیدن بقیه فامیل میرویم و بیش تر فرصت برای بازی با دوستانمان داریم. بعضی از سال‌ها، ما در تعطیلات عید نوروز که اول بهار است به مسافرت می رویم. هر شهری که ما به ان مسافرت کردیم، در بهار بسیار زیبا بود. درخت ها برگ های تازه باز کرده بودند و درخت های میوه پر از شکوفه بودند.

از کنار هر جاده ای که رد می شدیم ان جا پر از گل های کوچک زرد و سفید بود و من از دیدن ان گل های زیبا خیلی خوشحال می شدم و از مادرم می خواستم کمی از آن ها را برای من بچیند. در بیش تر شهرها بخاطر بهار و عید نوروز جشن بر گزار می شد و در این جشن، بر گزار کنندگان مراسم، لباس های محلی می پوشیدند تا آداب و رسوم شهر خود را به ما معرفی کنند.

در فصل بهار ما اولین چغاله بادام ها را می خوریم که بسیار خوشمزه است، چون درخت های بادام زودتر از بقیه ی درخت ها شکوفه می‌زنند و در اول بهار، چغاله ها آماده ی خوردن میشوند. در فصل بهار همه ی ی جا تمیز تر است، چون قبل از عید همه ی ی خانه تکانی میکنند، همین طور طبیعت هم دوباره سبز می شود و میدان ها و خیابان ها هم پر از گل می شوند به همین خاطر من بهار را خیلی دوست دارم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
همه ی ی می دانیم که بهار یکی از زیباترین فصل های سال است و اکثر ما این فصل را دوست داریم. در بهار همه ی ی ی درخت ها پر از سرسبزی و شکوفه است، دشت ها پر از گل های تازه و زیبایی طبیعت صد چندان است. در روزهایی از بهار، باران بهاری شروع به باریدن میکند و باعث شادی ما و کشاورزان میشود، اما بعضی وقت ها هم اگر باران زیاد باشد باعث ایجاد سیل و خسارت میشود.

بهار فصل شروع کار برای کشاورزان است، انها محصولاتی که نیاز دارند را در این فصل می کارند و به درخت های میوه نیز رسیدگی میکنند تا در تابستان از میوه های انها استفاده کنند. چون در فصل بهار طبیعت زنده میشود ما هم حال بهتری داریم. در این فصل معمولاً شب ها و آخر هفته ها پارک ها شلوغ تر است، و همه ی ی بخاطر دیدن زیبایی های طبیعت و لذت بردن از هوای بهاری به بیرون از خانه می‌روند.

اولین ماه فصل بهار فرودین است که هم زمان با شروع سال جدید است، و همه ی ی بخاطر عید و آمدن فصل بهار خوشحال هستند. در روز سیزدهم فروردین ما به طبیعت میرویم تا زیبایی های ان را ببینیم و از خداوند بخاطر این همه ی ی نعمتی که به ما داده است سپاس گزاری کنیم. در این روز نباید به طبیعت آسیب بزنیم و باید حواسمان باشید زیبایی های ان را با آشغال ریختن از بین نبریم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا ادبی فصل زمستان

 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
فصل زمستان یکی از چهار فصل زیبای خداست. هوای سرد و دلچسب آن همراه با بلورهای درخشان برفش، خاطره انگیز ترین صحنه ها را می سازد. درست کردن آدم برفی با دماغ هویجی و شال گردن بافتنی زیبایش، لذت بخش ترین تفریحات زمستان است. زمستان، روز هایش کوتاه و شب هایش بلند است؛ آنقدر بلند که درخت ها و گل ها و سبزه ها، با لالایی اش به خواب می روند.

گاه گاهی شاخه های به خواب رفته شان کلاهی سفید از برف بر سر می کنند و زمین با لباس سفید و زیبایش، گلوله های تازه از سفر رسیده ی برف را در آغوش می گیرد. قدرتی که درختان را می خواباند آب ها را منجمد می کند پرندگان را فراری می دهد به گرمای طاقت فرسای زمین غلبه می کند بر روی آسمان ابری می کشد و برف و باران می بارد و آهنگ رعد و برق و طوفان از سر می دهد و آدم برفی های کوچک و بزرگ را سربازان قصر خود قرار می دهد قصری از جنس برف.

اما سلطنت آن زیاد طول نمی کشد به طوری که درختان از خواب زمستانی بیدار می شوند پرندگان باز می گردند خورشید دوباره گرم و درخشان می شود و آسمان دوباره آبی رنگ می شود آن موقع است که شیشه ی پر از برف اتاق من تمیز می شود و آنگاه است که می گویم بدرود بر زمستان و درود بر بهاران.

در این فصل عقل ها حیران میشود از زیبایی های طبیعت، حرف های ناگفته ای در این فصل در ژرفای جانمان باقی میماند

هم چنان که در این فصل برف و باران میبارد

قصه ای که نامش زندگی است هم چنان جریان دار

امیدوارم که در این فصل دل ها همچون این فصل

سرد و بارانی نشود!
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
زمستان یک فصلی که بعد از فصل پاییز است. در زمستان روی درختها برف می ریزد. وقتی که برف باریدن تمام می شود ما می توانیم در زیر درخت برویم و آن را تکان تکان بدهیم تا دوباره برف ببارد. من این کار را دوست می دارم. مادر من این کار را دوست نمی دارد. چون هروقت من این کار را می کنم مادرم من را کتک می زند و میگوید این کارو نکن. سرما می خوری ولی من این کار را می کنم. مادرم برای اینکه من درختها را تکان تکان می دهم من را کتک می زند. مادر من زن مهربانی است. من او را دوست می دارم. او برای درختها که تکان تکان می دهم دلش می سوزد و من را کتک می زند. خانم معلم ما زن چاقی است . او می گوید درختها در فصل زمستان خوابیده اند و دوباره در فصل بهار بیدار شدند. زمستان یک فصلی هست که در آن هوا سرد بوده است. ما در خانه بخاری داریم. ما باید در آن نفت بریزیم . یک شب که خیلی در آن سردم بود از رختخوابم بلند شدم و به نزد پدرم رفتم و او را با سرعت تکان تکان دادم تا بیدارش کنم و به او بگویم که سردم بوده است. وقتی او را بیدار کردم او من را در آغوش گرفت و من را در زیر پتوی خودم گذاشت. در زمستان باران هم می بارد و روی زمین جمع می شود. همیشه پاهای من در زمستان یخ زده بوده است. در زمستان ممکن است مردم بمیرند. در پارسال یکی از همسایه های ما از سرما مرد. آنها بخاری نداشته اند. ما بخاری داریم . بخاری خیلی چیز خوبی است و در زمستان ما خیلی لازم داریم. در زمستان پرنده های قشنگ به مسافرت می روند و کلاغ می آید. کلاغ قارقار می کند. آنها برای درختها لالایی می گویند وگرنه درختها خوابشان نمی توانند ببرد. وقتی درختها در خواب هستند پدرم شاخه های آنها را میبرد. او می گوید آنها در خواب هستند و دردشان نمی شود. من در زمستان آدم برفی درست کرده ام. مــن در حیات آدم برفی درست کرده ام. آدم برفی من هیچوقت دماق ندارد. آدم برفی من نمی تواند نفس بکشد و زود می میرد. من در کارتن دیده ام که دماق آدم برفی از هویج است. مادرم به من هویج داده است. ولی یک بار من در آشپزخانه رفتم و یک دانه هویج که داشتیم دزدیدم و آن را دماق آدم برفی کردم و او توانست که نفس بکشد و خیلی خوشحال شد. وقتی مادرم فهمید خیلی خندید. من در فصل زمستان خیلی بیشتر کتک می خورم و نمی دانم چرا اینجوری است. من فصل زمستان را دوست می دارم. این بود انشای من.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
انشای خود را آغاز میکنم با نام خداوند مهربانی که آفرید فصل زیبا زمستان را.

فصل زمستان با پایان فصل پاییز شروع می شود، در این فصل وقتی که از خواب بیدار می شوم هنوز همه جا تاریک است، در زمستان زمانی که ابر ها نیستند، موقع تاریکی شب ستاره ها چشمک میزنند و بهترین زمان برای دیدن سیاره ها و ستارگان است.

در زمستان زمین پیراهن سفید خود را بر تن کرده و به استقبال این فصل می رود، درختان به خواب زمستانی میروند، من شروع و پایان زمستان را دوست دارم، چون شروع فصل زمستان با شب یلدا همراه است و پابان آن با عید نوروز.

هر فصل نشانه ای از شاهکار طبیعت است که بر گرفته از قدرت خداوند است، چه بسا فصل زمستان یکی از این فصل هاست که با سرما، برف و لباس های گرم و رنگارنگ خاطرهای خوش و زیبایی را برای من می سازد.

پس در این فصل زیبا خاطرات خوبی بسازیم و از آن لذت ببریم.
 
بالا پایین