جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط Mahi.otred با نام انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 13,533 بازدید, 630 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها
نویسنده موضوع Mahi.otred
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Mahi.otred
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
مقدمه : هر جا که می رویم با ما می آید و هر جا که قدم می گذاریم جور پای ما را می کشد. در سختی و سرما و گرما. محافظی بی زبان که پایم را به او سپردم. برایش دلم می سوزد گاهی پاره می شود و دم بر نمی آورد. از قلب دوم من محافظت می کند تا سنگی و شیشه ای و چوبی به پایم فرو نرود.
بدنه : کفش خوبم مرا ببخش که حواسم به تو نیست، در برف و زمستان و گرما، ناراحتی و خوشی و درد، مرا ببخش که نمی توانم جای تو باشم. تو برای من بهترین همراه بودی و من بی تو قدم از قدم نمی توانم بردارم. رفیق تنهایی و همدم روزهای بی قراری، هرجا که به راه می افتم تو با منی و در کنارم. قلب دومم را به دست تو سپردم و قلب اول را به خدایم. تو که نباشی پاهایم زخمی می شوند و تاب راه رفتن ندارم.
کفش خوب و همراه من، گاهی که خوب فکر می کنم تو اولین وسیله ای هستی که من باید هنگام سفر با خود داشته باشم تا بتوانم حرکت کنم. دردهایم را تو تسکین می دهی و زخم‌هایم را تو درمان می کنی، پاهای من به قدرت استقامت و توانایی تو نای رفتن دارند و مرا به هدف می رسانند. کفش خوبم مرا ببخش که گاهی در نگه داری تو کوتاهی می کنم و نمی توانم صاحب خوبی برایت باشم. گاهی کتانی هستی و زمانی مجلسی، گاهی دمپایی می شوی و زمانی هم کفش زمستانی، برای هر فصل و هر لحظه از تو ممنونم که خوب از پاهایم مراقبت کردی.
نتیجه گیری : پا قلب دوم انسان است و بهتر است برای نگه داری و محافظت از کمر و پای خود در انتخاب کفش دقت کافی داشته باشیم تا در طی مدتی که از کفش استفاده می کنیم، هیچ آسیبی به پای ما نرسد
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا در مورد کفش با روش جانبخشی​

مقدمه : همسفر خوبم سلام، رنگ های خوب و زیبایی داری، محکم و شیک هستی، برای هر فصل جداگانه در بازار یافت می شوی، هربار که می پوشمت حالم خوب می شود و عزم رفتن می کنم. تو ای رفیق شفیق و همراه جاوید فصل ها تو را دوست می دارم.

بدنه : زندگی انسان به قلب و پایش وابسته است همانا اگر قلب از کار بیفتد تمام بدن از کار می افتد. پا هم عضوی حساس است که بدن با کمک ان سرپا ایستاده و به زندگی ادامه می دهد. پا برای اینکه بتواند در زمانهای طولانی روی زمین قرار گیرد، نیاز به محافظ و پاپوش دارد که به آن کفش می گویند. در گذشته از پوست حیوانات دوخته می شد و امروزه با جنس ها و مدل های متفاوت در دنیا دیده می شود و مردم طبق سلیقه خود آن را تهیه کرده و می پوشند.

کفش خوبم من را ببخش که گاهی تو را یادم می رود، تو همدم راه های طولانی و گرما و سرمای منی، من تو را چون همدمی و مرهمی بر خستگی‌هایم دوست می دارم.هرچند تو هم گاهی خسته و درمانده می شوی، هرچند تو هم گاهی عمرت تمام می شود. من چاره ای جز تعویضت ندارم و مجبورم. ولی بسیاری از موفقیت های خودم را مدیون تو هستم که در کنارم بودی و هیچ ک.س نمی تواند قدر زحمات تو را بداند.

تو ان قدر خوب و مهم هستی که لنگه‌ات هم در بیابان نعمت است. اگر تو نبودی پای رفتنم نبود و کسی به مقصد نمی رسید. یار قدیمی و کودکی و پیری، از اولین روزهایی که شروع به راه رفتن می کنم، اولین کادویی که می گیرم تویی، صدا دار و جذاب، خواستنی و زیبا، با هر صدایش می خندم و تاتی تاتی راه می روم و مادر هم کنارم می خندد و خوشحال می شود. بزرگتر که می شوم برای مدرسه و ورزش هم کفش می خرم.
تو همانی هستی که بی دلیل و بی هوا خوشحالم می کنی، کنارم می آیی و گاهی هم دستی به سر و رویت می کشم و می دانم که تو همان رفیق خاموشی که در هر خوشی در کنارم هستی و دوستت دارم. من در کودکی حس تعصبی به تو داشتم که دوست ندارم هیچ ک.س حتی به تو نگاه کند.

نتیجه گیری : مراقبت از پا و کفش موجب بهتر شدن حالم شده و هر بار که کفش تمیز می پوشم، احساس خوشایندی دارم و احساس غرور می کنم. تو کفش خوبم را چون همه لوازم شخصی دوست دارم و از تو مراقبت می کنم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
فداکاری را می توان یک کار خوب دانست. کاری که می تواند منجر به کمک کردن به دیگران یا نجات آن ها شود. همیشه فداکاری به معنی کارهای بزرگ و دور از ذهن نیست گاهی یک بخشیدن ساده می تواند فداکاری ما را نشان بدهد. شاید در روز با ادم های فداکار زیادی روبرو شویم و ساده از کنار آن ها رد شویم.

پدران اما ساده ترین نمونه های فداکاری هستند. قطعا آن ها به عنوان فداکارترین شخص در زندگی همه ی ما مطرح می شوند. هر پدری از خود به نوعی خودگذشتگی و فداکاری را نشان میدهد. البته فداکاری به شیوه های مختلفی در بین مردم وجود دارد.

از اصلی ترین مسائل در زندگی هر کدام از ما، فداکاری و خودگذشتگی است و شخصی که فداکار باشد یک برتری و جایگاه بالاتری را نسبت به دیگران خواهد داشت. وجود فداکاری در زندگی ما سبب بهبود روابط خانوادگی و اجتماعی می گردد و شاید بتوان برای هرکاری نیاز است که فداکاری های انجام شود.


کافی ست نگاهی به شغل آتش نشان ها داشته باشید. آن ها از فداکارترین ادم ها هستند و حتی در انجام وظیفه هایشان فداکاری های زیادی می کنند و گاهی از جان شان نیز می گذرند فقط به خاطر اینکه دیگران را نجات بدهند. هیچ قیمتی را نمی توان برای فداکاری تعیین کرد.

از دیگر فداکاری های بارزی که در کشور ما وجود داشته است شهیدهای بزرگ و بلند مرتبه مان است؛آن ها که برای نجات جان مردم شان و برای دفاع از میهن خود جانشان را از دست دادند. آیا می توان گفت به سادگی از کنار این نوع فداکاریها رد شد؟

نوع دیگری از فداکاری پدر یا مادرها هستند که تمامی طول عمرشان را با کار کردن سپری می کنند تا بتوانند شرایطی را فراهم کنند تا فرزندانشان در رفاه و آسایش سر کنند . آن ها تمامی تلاش شان را برای موفقیت فرزندان می کنند و شرایطی را به وجود می آورند تا فرزندانشان در بهترین مدارس و دانشگاه ها درس بخوانند و کمبودی از نظر امکانات نداشته باشند.

ما هم باید فداکاری و گذشت را به خوبی در زندگی خودمان ایجاد کنیم و جز اصلی ترین کارهایمان قرار بدهیم. همیشه می توانید با فداکاری های که انجام می دهید به عنوان یک الگوی نمونه در ذهن افراد دیگر در زندگی باشید.

به این داستان دقت کنید: شبی چند نفر از جوان مردان و درویشان نزد بوالحسن انطاکی جمع شده بودند. او فقط 2 یا 3 نان داشت که برای 5 مرد بسیار کم بود ولی او همه ی نان ها را پاره کرد و چراغها را نیز خاموش نمود و بر سر سفره نشستند تا نان بخورند. هر نفر از مهمانها دهانش را می جنبانید تا دیگری فکر کند که نان خورده است. زمانی که سفره را جمع کردند نانها دست نخورده باقی مانده بود و همه برای ایثار به دیگران غذایی نخورده بودند.

سوال و جواب(فداکاری)​

فداکاری چیست؟ فداکاری به این معنی است که انسان ها چیزهای را که به آن نیاز دارند به دیگران ببخشند یا کاری را انجام دهند که برای دیگران سود داشته باشد یا حتی می توان گفت کاری که سبب نجات دیگران شود.

یک نمونه فداکاری را ذکر کنید؟ دهقان فداکار مردی بود که با وجود سرما پیراهن خود را درآورد و آتش زد و به مقابل قطار رفت تا قطار به کوه ریزش کرده برخورد نکند و جان افراد زیادی را نجات داد.

چند نمونه فرد فداکار را بگویید؟ پدر – مادر – آتش نشان ها – پلیس ها

آیا تا به حال شما فداکاری را کرده اید؟ بله . لباسی گرم از خودم را به دوستی داده ام که توانایی خرید لباس را نداشته است.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
در فرهنگ‌ های لغت فداکاری را ایثار و از خود گذشتگی معنی کردند. یعنی فرد باید به شناختی رسیده باشد که متوجه شود دنیا و هر چه در آن است، برای آینده او هیچ فایده‌ای ندارد و آخر کار باید همه چیز را بگذارد و برود و بنابراین انسان‌ های دیگر از ارزش والاتری برخوردار هستند. از این رو هر چه دارد، برای دیگران می‌ خواهد. چون به نظر او مالی را که در راه دیگران خرج می‌ کند، از دست رفته نیست و پس اندازی برای آخرت اوست. زمانی که دیگر هیچ پولی ندارد و در مقابل خداوند حاضر می‌ شود اعمال نیک و بد اوست که سرنوشت او را تعیین می‌ کند و آن وقت است که مقدم دانستن دیگران بر خودش به داد او می‌ رسد.

از خود گذشتگی تنها در زمینه ایثار مالی نیست؛ بلکه از شیوه‌ های دیگر هم ممکن است. کسانی که هر چند ماه یک بار به بیماران خون اهدا می‌کنند، معلمانی که وقت زنگ تفریح خود را در اختیار دانش‌ آموزان قرار می‌ دهند و اشکالات درسی آن‌ ها را برطرف می‌ کنند، کسانی که در مواقع بحرانی مثل سیل، زلزله، سقوط هواپیما و حوادث دیگر خود را به محل وقوع حادثه می‌ رسانند و به بازماندگان کمک می‌ کنند و حتی دانش‌ آموزانی که به همکلاسی‌ های خود کمک می‌ کنند تا درس آن‌ ها هم بهتر شود، همه و همه مثال‌ هایی از انسان‌ های فداکار هستند.

بزرگ‌ ترین سرمشق فداکاری برای ما حضرت ابالفضل عباس (ع) است که در حالی که بسیار تشنه بود، لب رود فرات رفت؛ اما قبل از دیگران آب ننوشید و مشک خود را پر از آب کرد تا برای کودکان ببرد؛ زیرا می‌اندیشید چگونه خود آب بخورد در حالی که دیگران تشنه هستند و آن‌ها را بر خود مقدم دانست. او الگوی خوب و کاملی برای ماست. باشد که از فداکارانی چون او و سرورش امام حسین (ع) درس زندگی بگیریم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
اگر ما اکنون زنده‌ایم و در خانه‌های خود به راحتی زندگی می‌کنیم، همه را مدیون کسانی هستیم که زندگی خود را هیچ انگاشتند و رفاه و آرامش دیگران را بر خود ترجیح دادند. آن‌ها بدون آن که تردیدی به خود راه دهند، با گام‌هایی استوار خانه و کاشانه خود را ترک کردند و راهی جبهه‌های مبارزه با کفار شدند؛ اما آن‌ها تنها فداکاران نبوده‌اند. مادران و همسران آن‌ها نیز فداکاری بزرگی کردند.

مادرانی که فرزندان دلبند خود را برای اعزام به جبهه‌ها آماده می‌کردند و با کاسه آب و قرآن کریم در جلوی در آن‌ها را بدرقه می‌کردند، از صمیم قلب آرزو داشتند فرزندانشان به سلامت به خانه برگردند؛ اما بسیاری از آن‌ها با خبر شهادت عزیزان خود مواجه می‌شدند و با آن که قلبشان مالامال از درد می‌شد، از خدای خود می‌خواستند تا این هدیه را همچون گوهری ارزشمند که دار و ندارشان بوده است بپذیرد و در دل خود از این که چنین شیر مردان فداکاری را پرورش داده بودند، به خود می‌بالیدند. آری آنان بزرگ‌مردان تاریخ بودند که از خون خود گذشتند تا آرامش و امنیت را به مردمان خود هدیه دهند.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
مقدمه : فداکاری یعنی کسی با میل و خواسته خودش، وقت، پول، زندگی و هرچه که دارد را در اختیار دیگران قرار بدهد.

و مفهوم کلی تر از آن یعنی بپذیریم در برابر کسانی که از ما ضعیف تر هستند مسئولیت داریم.

بدنه انشا: کسی میتواند فداکار باشد که خود واقعی اش باشد و همانطور که هست خودش را دوست داشته باشد و تظاهر به چیزی که نیست نکند.

از ویژگی های آدم های فداکارعلاوه بر مهربان ، متواضع و دست و دلباز بودن، این است که خود واقعی اش باشد.

این جمله که میگوید ما نسبت به افرادی که از ما ضعیف تر هستند مسئولیم به این معنا نیست که به خودمان بی توجه باشیم و فقط فکر و ذکرمان توجه به افراد دیگر باشد.

بلکه به این معناست درحالی که از خودمان مراقبت میکنیم و مراقب خودمانیم دیگران را فراموش نکنیم و آنها را ندیده نگیریم.

در واقع حمایت بیش از اندازه از فرد یا گروهی باعث میشود همیشه وابسته به دیگران باشد و آدم بی مسئولیت و ضعیفی شود .

نتیجه: همیشه فداکاری خوب نیست گاهی ادم ها باید یاد بگیرند تنها به خودشان تکیه کنند و مسئولیت زندگی اش را خودش بپذیرد و در غیر این صورت در آینده آدمی میشود که جز ضرر برا اطرفیانش چیزی ندارد .
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
همکاری و صمیمیت در خانواده
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
همکاری در برنامه های خانوادگی همیشه به تفریحات، مربوط نمی شود. بعضی از برنامه های خانوادگی می تواند افراد خانواده را به یکدیگر نزدیک کند.

به طور مثال:

اگراعضای خانواده ای بخواهد اسباب کشی کنند، والدین باید این موضوع را برای بچّه ها توضیح دهند. باید به آنان بگویند که به کجا خواهند رفت و محلّ جدید چه خوبی ها و بدی هایی دارد.

با این کار بچّه ها خود را در این برنامه شریک می دانند. آنان متوجّه می شوند که بدون نظر آنان این برنامه تنظیم نشده است.
در این صورت، به جای ترس و نگرانی از محیط جدید، در بسته بندی وسایل و اثاث کشی کمک می کنند و وقتی به خانه ی جدید رفتند، دوباره در چیدن لوازم و حمل و نقل وسایل خانه، به پدر و مادرشان کمک می کنند. بچه ها این کار را دوست دارند؛ زیرا احساس می کنند که مفید هستند.

یکی از راه هایی که سبب موفقیت خانواده ها می شود، همکاری بین آنان است. والدین باید کارها را میان اعضای خانواده براساس سن و توانایی آنان تقسیم کنند.

هرکسی باید مسئولیّتی داشته باشد، مانند خرید کردن، نظافت خانه، نظافت وسایل شخصی، گذاشتن سطل زباله بیرون از خانه، آشپزی و... با تقسیم کار، اعضای خانواده احساس مسئولیّت و اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنند.

بعضی از مواقع لازم است، والدین در مورد مسایل و مشکلات با کودکان خود صحبت کنند. برای مثال: ممکن است موقعیّت هایی پیش بیاید که درباره ی چگونگی مصرف مبلغی پول گفتگو کنید.

اگر بچّه ها متوجّه شوند که مصرف پول برای تفریح بهتر است یا تعمیر خانه، آنان دیگر ناراحت نخواهند شد.
با فرزندان خود صمیمی باشید و در مورد مسایل مختلف با آنان مشورت کنید. به هنگام مشورت، به سن و میزان درک آنان توجه کنید و مسایلی را با آنان در میان بگذارید که سبب ناراحتی روحی و روانی آنان نشود.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
همکاری و همیاری فرزندان در کارهای خانه
والدین از این که مدام به فرزندشان بگویند که در کارهای خانه کمک کنند خسته می شوند. بچه ها گله دارند که مادرم می گوید : (( زباله ها را بیرون بگذار)) ، (( میز غذا را آماده کن)) ، ((برگ های حیاط را جمع کن)) . البته این کارهای کوچک در برابر مسئولیت زیاد بزرگسالان برای اداره ی خانه بسیار اندک و ناچیز است.
در برابر این خدمات بسیار کم والدین برای برطرف کردن نیازهای فرزندشان وقت بسیاری میگذارند. او را به کلاس های مختلف می برند و می آورند برایش خریدمیکنند و هنگامی که دوستانشان را به خانه دعوت کرده اند همه چیز را مهیا میکنند.
والدین اعتقاد دارند که همه ی افراد خانواده باید در کارهای خانه کمک کنند. آنها معتقدند که اگر فرزندشان در کارهای روزمره به آنها کمک کند حس مسئولیت پذیری در آنها ایجاد شده و به رشد فکری آنها کمک می کند و حس همیاری و همکاری با دیگران را در آنها بارور می سازد.
با وجود این بیشتر کودکان کارهای خانه را با یادآوری های مکرر ، تهدید، رشوه ، دعوا و جر و بحث انجام می دهند. در حقیقت این مسأله در مورد بچه های کوچک تر و حتی ده تا سیزده ساله هم صدق میکند و این تکرار درخواست کمک والدین تا هنگامی که بچه ها بزرگ شوند و استقلال خود را به دست بیاورند همچنان ادامه خواهد داشت و غالبا زیان های مربوط به وادار کردن آنها به انجام دادن کارهای خانه بیشتر از فایده های آن می باشد.
بچه ها کارهای روزانه خود را انجام نمیدهند چون به نظر آنها کار خانه اهمیت چندانی ندارد. آنها مانند والدینشان به نظم و ترتیب اهمیتی نمی دهند ظرف های کثیف و نشسته ، آشغال زیاد ، خمیر دندان باز مانده در دستشویی، خرده های مداد و کاغذ و کیف مدرسه ای که روی زمین افتاده آنها را مضطرب نمیکند. یک کودک هیچوقت به مادرش نمیگوید که (( چرا آشپزخانه بهم ریخته است؟))
معمولا بچه ها از انجام دادن کارهای روزانه ی خانه بدشان می آید ؛ زیرا آنها برنامه های پرمشغله ی زیادی دارند و فرصت کمی برایشان باقی می ماند. کودکی روزانه چند ساعت را در مدرسهمی گذراند و چند ساعت هم فعالیت های فوق برنامه دارد و تکالیف مدرسه را هم خواه ناخواه باید انجام دهد به این ترتیب زمان کمی برایش باقی می ماند و دیگر تمایلی به ظرف شستن نشان نمی دهد.
به طور حتم در طول روز با تنش زیادی رو به رو شده است و در خواست کمک برای کارهای خانه بهانه ای می شود تا او عقده ی خود را خالی کند : (( همیشه به من می گوئید که کار کنم!)) مسلما برای یک کودک جر و بحث کردن با والدین آسان تر است تا با معلمش که احتمالا همان روز فشار روانیبه او وارد کرده است.
تا زمانی که او به کارهای روزانه علاقهنداشته باشد سعی میکند از انجام دادن آنها طفره رود و بدین ترتیب از زیر کار در می رود آن را با تاخیر و به آرامی انجام می دهد یا خودش را مشغول کار دیگری می کند. اکثر والدین در این طور مواقع می گویند : (( تو چقدر تنبل هستی)) اما حقیقت این است که این نوع رفتار واکنشی طبیعی است به کاری که کودک دوست ندارد آن را انجام دهد.
اگر کارهایی را که به او محول می شود درست انجام ندهد احتمالا والدین باز هم ناراحت میشوند چون کار را نحو احسن انجام نداده است: (( این میز که تمیز نشده )) ، (( خرده نان روی زمین باقی مانده)) ، (( در خمیر دندان چرا باز مانده؟)) و هنگامی که والدین از آنها ایرادمی گیرند بچه ها حالت تدافعی به خود می گیرند.
 
بالا پایین