انشاء انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها

[Mahi.otred]

انشا در مورد فرهنگ آپارتمان نشینی​

مقدمه: انسان در هر مکان و جایگاهی که باشد نیاز به فرهنگ و قانونی منظم و مدون دارد که باید همه را طبق ضوابط و قوانین خاصی رعایت نماید. آپارتمان نشینی هم دارای قوانین جامع و مشخصی است که هر خانواده و فرد باید ان را رعایت کنند تا همه ساکنان یک مجتمع یا مرکز در آرامش و آسایش باشند.
بدنه: زیستن در کنار هم مستلزم رعایت قوانین متعددی است که عبارتند از رعایت حال همسایه و افرادی که ممکن است بیمار باشند و یا نیاز به سکوت داشته باشند. هر آنچه را که برای خود می پسندیم برای همسایه هم بپسندیم. اگر ماشین ما دارای جای پارک مشخصی است همیشه از پارک خود استفاده کنیم و از رفتن به جای پارک دیگران خودداری کنیم.

از ریختن زباله در محل های عمومی و مکان های پر رفت و آمد خودداری کنیم. اگر دارای مهمان هستیم ، حتما فرهنگ محل سکونت خویش را به مهمان هم گوشزد نماییم. تمام هزینه های مربوط به شارژ و یا تعمیرات عمومی را به موقع پرداخت کنیم. از کنکاش و بازگویی مشکلات مردم دوری نماییم.

از ضربه و صدمه زدن به اموال دیگران خود داری کنیم. از ایجاد مزاحمت هایی مانند سد معبر یا اشغال حریم خصوصی یا پشت بام دیگران خودداری کنیم. از دادن اطلاعات همسایه ها به غریبه دوری کنیم.
اگر امکان دارد در مکان های سربسته، دزدگیر خود را در در حالت سکوت قرار دهیم. داشتن مرام و اخلاق سالم و یا به عبارتی بهتر، خاموش کردن دوربین های کنترل، می تواند آرامش را به ما و همسایگان هدیه دهد.

نتیجه گیری: دانستن فرهنگ آپارتمان نشینی یک موضوع و رعایت کردن آن هم می تواند موضوعی دیگر باشد، چه بسیار افرادی که همه را می دانند ولی رعایت نمی کنند. حق الناس تنها موردی است که خداوند از آن عبور نمی کند و ممکن است مدتها بر روی زندگی ما اثر مستقیم داشته باشد.

 

[Mahi.otred]

انشا طنز در مورد فرهنگ اپارتمان نشینی​

مقدمه : هر صبح که از خواب بیدار می شوم، مجبور هستم که زنگ همسایه را بزنم تا خودرویش را از راه من بردارد تا من بتوانم از منزل خارج شوم و این ماجرا هر روز بر روی روان من تاثیر مستقیم دارد.

بدنه: روزهایی که بوی آشغال همسایه ها زجرم می داد را فراموش نمی کنم. ساعت هایی که تا نصف شب دزدگیرماشین های پارکینگ می زند و کسی پاسخگو نیست. ساعت ها و مدتهایی که منتظر می مانیم تا یک فردی که به اشتباه کلید آسانسور را زده بیاید و پاسخگو باشد.
روزهایی که بوی تعفن زباله و پوست میوه سطح حیاط را پر کرده و کسی هم نمی داند که کار کیست و همه فقط نگاه می کنند. روزهایی که از گرما نمی توانم لای پنجره را باز نگه دارم و چشمی ناپاک منتظر فرصت است. زمانهایی که کسی خودرویش را روی پل ورودی گذاشته و کسی هم نیست که بگوید: اینجا جای پارک است.
من همه این موارد را به چشم خود دیده ام اما بهتر است کمی از خوبی های کسانی که خوشحالمان کرده اند هم حرفی بزنیم و سپاس گزار کسانی باشیم که برای خوشحالی همسایگان از هیچ کوششی دریغ نکردند. روزهایی که مادرم مریض بود و من سرکار بودم و همسایه روبه رویی به او سرمی زد و داروهایش را می داد.
روزهایی که نگران برگشت کودکم از مدرسه بودم و همسایه ای با مهربانی تمام برایش در را باز کرده بود و او را از نگرانی در آورده بود. یا مناسبت هایی که همسایگان دور هم جمع می شدند و در محیط حیاط ساعتی را خوش بودند، آری هرجا که بودیم و هستیم بدانیم که اخلاق و مرام و رفتار است که از ما یک فرشته می سازد و چه بسیار انسانهایی که در آپارتمان نشینی هم رفتار و برخوردشان از روی انسانیت بود و با مردم به خوشی و مهربانی رفتار کردند.

در آپارتمان نشینی هم انسانیت و مهربانی و اخلاق و مرام پیشتاز است و رعایت حقوق همسایه و همنوع واجب می باشد. تحقیق در مورد زوج های جوان را فراموش نکنیم و اگر کسی از ما سوالی پرسید فقط حقیقت را بگوییم و بر اثر یک برخورد روی پاگرد یا پله قضاوت نکنیم.

نتیجه گیری: رعایت حال همسایه و داشتن ادب و احترام از نشانه های منش و رفتار بزرگان است. در آپارتمان نشینی هم باید قانون رعایت گردد و همه به عنوان مجریان قانون برای آرامش و آسایش همدیگر بکوشند. از رنجاندن دیگران خودداری کنیم و مانند اموال خودمان از داشته های مردم هم مراقبت نماییم.

 

[Mahi.otred]

انشا در مورد دنیای وارونه من برای دانش آموزان​

 

[Mahi.otred]

انشا در مورد دنیای وارونه من​

مقدمه: دنیای وارونه دنیای عجیب و باور نکردنی خواهد بود. کفشم را پیدا نمی کنم، ساعت اتاقم روی مبل است و مبل ها وارونه اند و کیف مدرسه ام به جای ساعت قرار گرفته است و نمی دانم که سماور و سفره و چیزهای دیگر کجایند و حتما به جای نان باید چیزی دیگر بخورم.
بدنه: روی دادن چنین اتفاقاتی در زندگی غیر ممکن است، مگر قانون جاذبه و هزاران قانون دیگر زندگی و طبیعت دستکاری شده باشند. پرندگان کنار من روی سفره باشند و به جای مدرسه به نانوایی بروم و هنگام برگشت هم در خانه یک غریبه بمانم.

همه چیز تغییر کند و گاهی حوادثی عجیب رخ دهد. ما در فضا معلق باشیم و ماشین ها را به کول بگیریم و یا به جای درس و مشق کارهای دیگری در پیش گیریم. هر ک.س جای دیگری برود و دنیا نظم خود را فراموش کند و هیچ ک.س نداند که دقیقا کجاست و باید به چه کاری بپردازد.

نظم طبیعت برهم خورد و رود به سوی دریا نرود و درختان در زمستان شکوفه دهند و برف هم در تابستان از راه برسد. درختان در پاییز شکوفه دهند و بهار هم پاییز شود، ما انسانها همه چیز را از یاد خواهیم برد و انگار زندگی رو به زوال و نابودی است.


اما ما می دانیم که چنین دنیای وارونه ای فقط در رویا روی می دهد و خداوند بزرگ نظمی حساب شده و دقیق را بر جهان حاکم کرده و برای هر پدیده ای هدفی و غایتی در نظر گرفته است تا هر موجود به سمت کمال خویش قدم بردارد و برای رسیدن به مقصد و هدف مطلوبش تلاش و توکل داشته باشد.

نتیجه گیری: خالق دنیا یک قادر و توانای مطلق است که بر هر امری تواناست و می تواند در یک لحظه دستور نابودی و یا وجود را برای جهان و دنیا صادر نماید. پس بهتر است ما هم در به دنبال تجربه دنیای وارونه نباشیم، چون راه و رسم درست زندگی از دست رفته و همه چیز خراب و بی نظم خواهد شد.

 

[Mahi.otred]

انشا در مورد دنیای وارونه​

مقدمه: دنیای وارونه چندان هم زیبا نیست و فقط ممکن است کمی خنده دار باشد و برای مدتی هر چند کوتاه موجب شادی و خنده مردم گردد.


بدنه: یک روز که در سفر هستم و می خواهم به وطن باز گردم، در دروازه و ورودی شهر می بینم که همه چیز تغییر کرده و هیچ یک از مردم سرکارشان نیستند و هر کدام به سمت و سویی می روند و برای خود هدفی ندارند. خانه خودمان را پیدا نمی کنم، بقالی سرکوچه را پیدا نمی کنم و انگار یک غریبه از خانه من بیرون آمد.

خدایا چه اتفاق افتاده، خدایا ماجرای اصحاب کهف است یا چیزی جدید و مدرن. دنیای وارونه چندان هم خوب و خواستنی نیست و انگار دنیا مزه ای ندارد و دلگیر شده است. خدایا اینجا چه خبر شده و پدر و مادر و همسایگانم کجا هستند؟

در همین خیال هستم که صدای ضرباتی را می شنوم که به شیشه ماشینم زده می شود و من به خود می آیم و می گویم خدایا چه قدر آزار دهنده بود و دردناک. نمی دانستم چه کنم و با که درمیان بگذارم. نمی توانستم آدرس خانه خودمان را پیدا کنم و حال باید در این شهر غریب چه کنم. آری در دل خوشحال شدم و گفتم خدیا شکرت که همه چیز سرجایش قرار دارد.


خدایا شکرت که می توانم به زندگی عادی خود ادامه دهم. دنیای وارونه برای لحظاتی خوش و جذاب است، اما وقتی خوب و دقیق نگاه کنیم، متوجه می شویم که نظم و ترتیب است که به زندگی مفهوم داده است. اگر هرچیزی سرجایش نباشد، موجودات زندگی عادی را فراموش کرده و رسالت طبیعت هم ناتمام خواهد ماند.

دنیای وارونه مخصوص افرادی است که فکر می کنند جهان به صورت تصادفی و دور از تدبیر برنامه ریزی شده است. جهانی که من می شناسم مهندسی تمام دارد که هر چیز را دقیق و منظم در سر جای خود قرار داده و برایش برنامه و هدفی در نظر گرفته است و این برنامه دقیق هر روز در حال بروزرسانی بوده و خداوند با دستان توانمند خویش همه چیز را هدایت می کند.
نتیجه گیری: دنیا وارونه چندان هم جذاب نیست و ممکن است که انسانها را سر در گم نماید، بهتر است که سرجایش باشد و ما بتوانیم از زندگی استفاده نماییم. خدایا شکرت که به راحتی روی زمین راه می رویم و زندگی می کنیم.

 

[Mahi.otred]

انشا از زبان یک پرنده در حال پرواز با مقدمه و نتیجه​

 

[Mahi.otred]

انشا از زبان یک پرنده در حال پرواز​

مقدمه : با همه توانم در حال پرواز هستم و دوست دارم تا هر جا که می توانم اوج بگیرم و از مکان های مختلف بگذرم و برا ی خودم لذت ببرم. شاید سالها و روزها در سفر باشم و پرواز، اما پرواز در بهار لطفی دیگر دارد و من عاشق پرواز در بهارم. در بهار که بر می خیزم ابرها زیبا و خوش رنگ شده اند و زمین زمرد رنگ است.
بدنه: روزهای خوب و خوش را پیش رو دارم و به زیستگاه قدیمی هم سری می زنم و دوستان را می بینم و جویای حالشان می شوم. روزها در پروازم و غروب که می شود در جایی فرود می آیم و می مانم، گاهی بال و پرم می ریزد و زمانی هم احساس خستگی می کنم و مجبورم که استراحت کنم.

فردایی زیبا در انتظار من است و باید در اوج باشم و دنیا را در بلندترین مکان ببینم و لذت ببرم. دریاهای زیبا و درختان سر به فلک کشیده و انسانهایی که هر یک به سویی می روند و از بالای سرشان هیچ خبری ندارند و شاید روزهای زیادی بگذرد و یادشان برود که آسمان را با عشق نگاه کنند.

در پرواز سال گذشته لانه ای زیبا برای خود مهیا کردم و به درخت سپردم وحال امید دارم که برایم مانده باشد. وقتی در آسمان هستم و پرو بالم را گشوده ام دنیایم چه قدر رنگین و پر از عشق می شود. انگار بال و پرم سبک شده و می توانم اوج بگیرم و در بالاترین مکان قرار بگیرم.


چه قدر آسمان، این آبی بی کران خواستنی و خوش نقش و نگار است و من درمقابل این بام بی ستون ریز و کوچک هستم. انسان ها را می بینم که در زمین اندازه یک مورچه هم نیستند و این همه ظلم می کنند و نمی دانند که زمین این گرد دوست داشتنی ذره ای ناچیز از آفریده های خداوند است.

نتیجه گیری: پرواز همیشه زیبا و خواستنی است و اگر این آرزوی انسان از طریق جان بخشیدن به پرندگان به زبان آورده شود، بسیار زیباتر و بهتر خواهد بود چراکه همه آرزوها و خواسته های خود را از زبان پرندگان بیان خواهیم کرد.

 

[Mahi.otred]

انشا ذهنی از زبان یک پرنده در حال پرواز​

مقدمه: زیباترین رویداد عمرم پروازی است که هر سال و در زمان کوچ انجام می دهم. من روزهای زیادی در سفر بوده ام و زندگی را در هوا هم تجربه کرده ام. روزهایی که برف و باران امان نمی داد و مجبور به توقف می شدم و گاهی گرسنه هم می ماندم و توان راه رفتن هم نداشتم.


بدنه: روزی در اوج پرواز بودم و گرسنه و توانم بسیار کم شده بود و نای پروازم نمانده بود. کم کم ارتفاع خود را کم کرده وبه سطح زمین نزدیک شدم و در کمال ناباوری مردی را دیدم که مشغول سیر کردن پرندگان است و با دست خودش برای پرندگان دانه می ریزد و تخم مرغ هم می شکند و پرتاب می کند. با خود گفتم هنوز هم انسانهای نیکوکار در روی زمین هستند.

دوباره اوج گرفتم و به سوی مقصد خویش پر زدم و رفتم. ما پرندگان گاهی با خطرات زیادی همراه هستیم و گاهی جانمان هم به خطر می افتد. اما با همه مخاطراتی که در پیش رو داریم، پرواز زیباترین بخش عمراست و من در همه روزهایی که در پرواز هستم خوشحال و مسرور در پی زندگی می روم و سبک بال و عاشق خدا را می یابم و شکر می گویم.

جهان در زیر بال و پرمن است وقتی در حوالی ابرهای صورتی می روم و حس و حال عجیبی می یابم. من روزهای خوب و خوشی را در میان این ابرها می گذرانم و وقتی به مقصد رسیدم، خاطراتش را برای شما باز گو خواهم کرد. اما در این سفر بود که دچار یک سانحه شدم و کمی درد کشیدم، در اوج بودم که بوی عقاب و سرپنجه هایش را حس کردم و ترسیدم.
او می دانست که من در مقابل او ضعیف هستم و نمی توانم تاب بیاورم و ناگهان به سمت من حمله کرد و من از ترس مسیر را گم کردم و نمی دانستم که راه از کدام طرف است و در این شرایط حساس چه باید کنم. تا به خود آمدم دیدم که با یک تیر از زمین از پا در امده و در حال سقوط است.

یاد جمله ای افتادم که خداوند به بندگانش فرموده بود که اگر از صمیم قلب صدایم کنید، حتما جواب خواهید گرفت ومن هم از صمیم قلب از خدا کمک خواستم.

نتیجه گیری: پرندگان موجودات دوست داشتنی هستند که دیدن هر کدامشان حال انسان را خوش می کند. انسان هموازه در آرزوی پرواز است و برای این ارزویش تلاش بسیاری نموده است. ما انسانها مانند پرندگان دقیق و موقعیت شناس نیستیم و بهتر است از عزم و تلاش همه آنها درس مقاومت بیاموزیم و ایستادگی نماییم تا پس از روزهای سخت، روزهای آفتابی از راه برسند.

 

[Mahi.otred]

انشا درباره طوطی ✳️ پرنده چند رنگ و زیبا​

 

[Mahi.otred]

انشا در مورد شگفتی های پرنده طوطی​

مقدمه: طوطی ها گروهی از پرندگان بسیار زیبا هستند که مردم آنها را بسیار دوست می دارند، قدرت یادگیری آنها شگفت انگیز است سری بزرگ و گردن کوتاه دارند و می توانند به راحتی از درخت بالا بروند. این پرندگان دوست داشتنی دارای ویژگی‌های بسیار خاصی هستند. پر رنگارنگ و پا های جذاب از ویژگی های این پرندگان زیبا است.
بدنه: اگر به طوطی خوب آموزش بدهیم، گاهی می‌تواند به ما کمک کند. طوطی دارای ویژگی‌هایی مانند منقار خمیده است که قدرت شکستن گردو و فندق را برایش زیاد می کند. گاهی طوطی ها کوچکتر و اندام ریز تری دارند، یعنی از دیگر طوطی ها کوچکتر هستند این نوع طوطی ها برای تغذیه از شهد میوه ها استفاده می کنند. طوطی به خوبی می توانند از صدای انسان تقلید کنند، آنها فقط هر چه انسان بگوید آن را تکرار می کنند.

گاهی طوطی ها برای نشان دادن حضور یک فرد ناشناس شروع به نشان دادن توانایی های خود می کنند. مثلاً اگر احساس کنند خطری آنها را تهدید می کند انواع صداهای مختلف را از خود در می آورند. برای نگه داشتن طوطی در قفس باید، به شرایط جسمی و نگهداری او خوب دقت کنیم. طوطی ها باید نیازهای غذایی شان به خوبی برطرف شود زیرا در قفس زندگی می کند و امکان تغذیه آزاد ندارند.

پس بهتر است با توجه به مشورت با یک دام پزشک معتبر نسبت به نوع تغذیه و دمای مکان نگه داری طوطی هم دقت شود. در داستان طوطی و بازرگان به خوبی دیدیم که طوطی فقط حرف می زند و علت کچلی خودش را با یک فرد کچل در میان می گذارد. طوطی ها در پایشان هم خلقت عجیبی دارند و دو انگشت پایشان خم می شود و این یکی از دلایل توانایی بالارفتن از درخت است.
نتیجه گیری: هرچه به مخلوقات و پرندگان خوب دقت می کنیم، می بینیم که پشت صحنه اش بسیار زیبا بوده و کارگردانی قوی از ذات خود مایه گذاشته و این جهان بی نظیر را خلق کرده است.