- Apr
- 5,571
- 6,493
- مدالها
- 12
انشاء با موضوع خاطره یک روز بارانی
مقدمه: باران خود یک عاشق واقعی است که همواره به دنبال ساختن خاطرات خیس است. هر بار که زیر باران خیس می شوم یاد این جمله زیبا می افتم که می گوید باران ببخش که تو باریده می شوی و ما پاک نمی شویم. باران دفتری خوش از دنیای من است که هیچ ک.س در آن راه ندارد.بدنه: من خاطرات باران و روز خوش نم زده را با عشق آمیختم و در دفترم نوشتم. خاطرات عاشقان و دل شکستگان و آشیان پاشیدگان را که می بینم در یک روز بارانی در کنار درخت بزرگ می نشینم و می نویسم. خاطره باران را در دفتر فصل ها نوشتم و ان را به دست خران دادم تا همراه برگها به پاییز برساند. چه قدر دانه های باران ناب هستند هرکدام اندازه دفتری فکر و گفته دارند تا من بنویسم و به دست باد برسانم تا به ملکه عشق بسپارد و من همچنان در حوالی کوچه باغ باران زده شعر می نویسم و باران را به خانه خودم مهمان می کنم.
روزی که از سر شوق باران بارید من و عشق در گوشه ای از باغ به خلوت سخن عشق می گفتیم. گل سرخ را هم دیدم که زیر باران خیس شده و بود به من ندای نوشتن خاطرهاش را می داد. بوی ناب زندگی را در وجود ان گل دیدم که چه قدر بزرگ منش و دوست داشتنی بود. و هزاران بار شکر به روزگاری که خدا می داند که چه قدر جذاب و دوست داشتنی بودند. روزی که دفتر باران را از روی طاقچه پاییز بر می داشتم، هیچ ک.س یاریم نکرد و من در روز بارانی عشق را به داستان سرایی فرا خواندم.
می رسد روزی که هیچ ک.س از من و باران خاطره ای ندارد و من ان روز است که دفترم را باز خواهم کرد. روز بارانی و پر از حال و هوای خدا را می نویسم و از همه دعوت به مهمانی عشاق می کنم که در کوچه های نم گرفته فریاد شوق سر می دهند.
نتیجه گیری: خاطره نویسی یک شیوه ادبی است که هر ک.س می تواند به این روش و شیوه خاطرات زیبای خود را نوشته و به دست باران بسپارد. باران یک سوژه جذاب در نوشتن است که موجب افزایش قدرت نویسندگی می گردد. بهتر است که نوشتن خود را به این روش تقویت کنیم.