آموزشی انواع کشمکش و ویژگی هاي آن

[آرشیت]

در چنین داستانی، فرد تلاش می کند تا سرنوشت خودش را تغییر دهد. لازم به ذکر است که در قرون اخیر، دو گروه از نویسندگان
با اعتقاد به سرنوشت حتمی دست به قلم برده اند: مارکسیست ها و ناتورالیست ها.

 

[آرشیت]

داستان بلند «بوف کور» نوشته صادق هدایت، نتیجه
چنین تفکر جبري است که نهایتا به یاس و پوچگرایی منتهی می شود.

 

[آرشیت]

6- کشمکش جامعه با جامعه:
در این نوع کشمکش، افراد داستان فردیتی براي خود ندارند و هر کدام جزئی از یک گروه هستند که این گروه، در حکم یک فرد، در
داستان عمل می کند. یعنی فردیت، به یک جمع تعلق دارد نه به یک فرد خاص.

 

[آرشیت]

البته در بعضی از داستان ها این کشمکش به راحتی قابل تشخیص نمی باشد، همچنین در بعضی داستان هاي دیگر ممکن است به راحتی
بتوانیم تشخیص دهیم که از کدام نوع کشمکش استفاده شده است.

 

[آرشیت]

شخصیت اصلی بعضی از داستان ها هم ممکن است در یک زمان، هم
با فرد دیگري درگیر باشد، هم با طبیعت و هم با خود. پس این امکان هست که در یک داستان، چند کشمکش وجود داشته باشد.

 

[آرشیت]

ویژگی هاي یک کشمکش ایده آل
1_ کشمکش نباید جهشی باشد
وقتی می خواهیم یک تقابل را در داستان، به تصویر بکشیم باید قبل از یک اتفاق خاص بیرونی، انگیزه هاي چنین حادثه اي را براي
خواننده روشن کنیم.

 

[آرشیت]

عدم اطلاع از انگیزه دو طرف، باعث می شود که خواننده هرگز نتواند درباره چنین تضاد و تقابلی، قضاوت و تحلیل
درستی داشته باشد.
سیر تحول اشخاص داستان، و یا شکل گیري اتفاقات، باید پله پله و تدریجی صورت گیرد.

 

[آرشیت]

سیر تحول اشخاص داستان، و یا شکل گیري اتفاقات، باید پله پله و تدریجی صورت گیرد. اما در بعضی داستان ها می بینیم که
نویسنده، بدون زمینه سازي منطقی آدم هاي داستانش را به جان یکدیگر می اندازد و فقط براي خالی نبودن عریضه یک درگیري ایجاد
می کند که البته باعث به ریختن ذهن مخاطب می شود.

 

[آرشیت]

فقط دو دلیل خاص باعث می شود که کشمکش جهشی باشد. یکی اینکه نویسنده مطمئن باشد دلیل، براي خواننده کاملا واضح است و
توضیح ماجرا حوصلهي او را سر می برد.

 

[آرشیت]

دوم اینکه نویسنده عمدا یک پرش ایجاد کند، اما در جایی دیگر و به طور کاملا حرفه اي، دلیل
آن اتفاق را با رفتارها و کارهاي شخصیت ها توجیه کند.