آموزشی انواع کشمکش و ویژگی هاي آن

[آرشیت]

2_ کشمکش خوب، باید تصاعدي باشد
در واقع کشمکش نباید ساکن باشد. در این صورت خواننده از خواندن داستان، دچار کسالت می شود و داستان را رها می کند. چون هیچ
چیز مهیج و تحریک کننده اي وجود ندارد.

 

[آرشیت]

درگیري باید به تدریج بحرانی تر شود و کم کم به نقطه اوج برسد. پس باید توجه داشت که در کشمکش، هم جهش و هم سکون، می
توانند باعث نقص در داستان پردازي شوند.

 

[آرشیت]

۳_ کشمکش لزوما با تنفر همراه نیست.
وقتی می گوییم کشمکش یا درگیري، منظور ما تضاد بین دو چیز است اما این بدان معنا نیست که آدم هاي داستان حتما باید از
همدیگر نفرت داشته باشند.

 

[آرشیت]

در داستان کوتاه «مرخصی » از محمدرضا کاتب با پسر جوانی مواجهیم که براي مرخصی از جبهه آمده و
مادرش تصور می کند که او دیگر قصد بازگشت ندارد.

 

[آرشیت]

پسر با تمام شدن تدریجی مرخصی به این فکر می افتد که چه حیله اي سر هم کند
تا بتواند دوباره به جبهه برود. عاقبت هم موقع بیرون رفتن جوان، مادر متوجه می شود و کشمکش بالا می گیرد…

 

[آرشیت]

اصل کشمکشی را ـ که این داستان بر مبناي آن نوشته شده است ـ علاقه فراوان مادر به پسرش ایجاد کرده است و هیچ ناراحتی و
دلخوري و حتی کینه اي میان دو طرف داستان وجود ندارد.

 

[آرشیت]

در بعضی کتاب ها کشمکش را از این جهت، به دو دسته تقسیم کرده اند. «کشمکشی که دو چیز متضاد را به هم نزدیک می کند» و
«کشمکشی که بین دو چیز نیازمند به هم، جدایی ایجاد می کند».

 

[آرشیت]

4_ کشمکش باید میان دو نیروي هم اندازه اتفاق بیفتد.
تصور کنید نویسنده، صحنه جنگی را پرداخت می کند که در یک طرف آن هزاران هزار نفر با تجهیزات کامل آماده دفاع هستند. و در
طرف دیگر، صد نفر می خواهند با چنان سپاه عظیمی مقابله کنند.

 

[آرشیت]

خیلی غیرمنطقی به نظر می رسد. بله! احتمالا به یاد فیلم 300 افتادید
که اتفاقا یکی از دلایلی که این فیلم، مورد انتقادات شدید مردم جهان واقع شد، همین غیرمنطقی بودن داستان بود.
پس وقتی می خواهیم دو سوي یک درگیري را خلق کنیم،

 

[آرشیت]

باید نیروهایی براي هرکدام از آنها در نظر بگیریم که تا حدودي با هم
برابري کند و خواننده احساس نکند که به او توهین شده است.
5_ کشمکش نباید حل نشدنی به نظر بیاید.