جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {اوهام بی فرجام} اثر •kiana.taheri کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط .Moon. با نام {اوهام بی فرجام} اثر •kiana.taheri کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 825 بازدید, 20 پاسخ و 34 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {اوهام بی فرجام} اثر •kiana.taheri کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع .Moon.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط .Moon.
موضوع نویسنده

.Moon.

سطح
0
 
- مدیر آزمایشی تالار زبان؛)
پرسنل مدیریت
مدیر تالار بیوگرافی
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
Jun
2,015
8,557
مدال‌ها
2
«بسم رب خالق»
1000097011.png
نام دلنوشته: اوهام بی‌فرجام
ژانر: تراژدی - عاشقانه
اثر: kiana.taheri
عضو دفتر نظارت ادبی دوم​
مقدمه:
درد بی درمان شنیده‌ای؟
من بعد از تو به آن مبتلا شده‌ام.
درد بی درمان من، وهم بودن تو است.
دردی‌ بی‌انتها که سال‌هاست گریبانگیر آن شده‌ام.
هر شامگاه زمانی که به هلال ماه خیره می‌شوم، توهمی دلنشین به سراغم می‌آید.
توهمی که بودن تورا، بسان روز‌های سابق یادآور می‌شود.
روز‌هایی که در جانب تو بودم.
روزهایی که دیگر گذشته است، اما اوهام بی فرجام و بی‌انتهای آن روزها همراه و یار من است.
 
آخرین ویرایش:

DLNZ

سطح
7
 
🝢مدیر ارشد بخش ادبیات🝢
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار موسیقی
ناظر ادبیات
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
3,435
12,851
مدال‌ها
17
1683008322482 (1).png

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانی
در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

.Moon.

سطح
0
 
- مدیر آزمایشی تالار زبان؛)
پرسنل مدیریت
مدیر تالار بیوگرافی
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
Jun
2,015
8,557
مدال‌ها
2
ثانیه به ثانیه زندگی‌ام پر از وهم دل‌پذیر توست. به این شب‌های پر از وهم تو عادت کرده‌ام و همانا که چاره‌ای جز این نیست، باید پایداری کنم تا روزی که اجل به سراغم بیاید یا که منِ بی‌جان به سراغش بروم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

.Moon.

سطح
0
 
- مدیر آزمایشی تالار زبان؛)
پرسنل مدیریت
مدیر تالار بیوگرافی
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
Jun
2,015
8,557
مدال‌ها
2
در دریای مواج خاطرات‌مان غوطه‌ور می‌شوم و خاطرات همانند فیلمی، بی کم‌وکاست در دیده‌ام نقش می‌بندد.
آخ که از چشم‌هایم دیگر خون تراوش می‌کند، هربار که به گوشه‌ای دنج و خلوت پناه می‌برم و خاطرات‌مان را دوباره بازنگری می‌کنم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

.Moon.

سطح
0
 
- مدیر آزمایشی تالار زبان؛)
پرسنل مدیریت
مدیر تالار بیوگرافی
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
Jun
2,015
8,557
مدال‌ها
2
آن روزها را یادت هست؟!
آن روزها که دست‌ در دست یکدیگر خیابانی خلوت از این شهر پر هیاهو را طی می‌کردیم و صدای خنده‌هایمان سکوت خیابان را می‌شکست؟
آه که دیگر آن روز‌ها بر نمی‌گردد.
آه که تحسر آن روزها مرا در برگرفته است.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

.Moon.

سطح
0
 
- مدیر آزمایشی تالار زبان؛)
پرسنل مدیریت
مدیر تالار بیوگرافی
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
Jun
2,015
8,557
مدال‌ها
2
***
چقدر زود تمام شد!
آن ساعت‌هایی را می‌گویم که در کنار تو بودم.
همان ساعت‌هایی که خاطره‌ها برای من ساختند و اکنون من در وهم همان خاطره‌ها هستم!
خاطره‌هایی که یا لبخندی را بر روی لب‌هایم شکل می‌دهد و یا اشک را مهمان چشم‌های عسلی‌ام می‌کند.
 
موضوع نویسنده

.Moon.

سطح
0
 
- مدیر آزمایشی تالار زبان؛)
پرسنل مدیریت
مدیر تالار بیوگرافی
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
Jun
2,015
8,557
مدال‌ها
2
یادت هست که چشم‌هایم را دوست داشتی و می‌گفتی چشمان عسلی‌ات را می‌پرستم؟
حال این چشم‌های عسلی برای نبودن تو اشک می‌ریزند و سفیدی‌شان سرخ می‌شود.
عسلی‌هایی که دیگر فروغی ندارند، از ذوق برق نمی‌زنند و بی‌روح شده‌اند.
 
موضوع نویسنده

.Moon.

سطح
0
 
- مدیر آزمایشی تالار زبان؛)
پرسنل مدیریت
مدیر تالار بیوگرافی
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
Jun
2,015
8,557
مدال‌ها
2
آخر من آن‌قدر به تو مبتلا شده‌ام که درمانی نیست!
تو هم درمان نیستی، همین تویی که مبتلایت هستم.
مرگ درمان من است.
مرگی که پایان دهد به این درد و رنج، مرگی که پایان دهد به این اوهام، به این اوهام بی‌فرجام و بی‌سرانجام.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

.Moon.

سطح
0
 
- مدیر آزمایشی تالار زبان؛)
پرسنل مدیریت
مدیر تالار بیوگرافی
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
Jun
2,015
8,557
مدال‌ها
2
***
وهم و تصویر چشم‌هایت در دیدگانم نقش می‌بندد و همان روز را به یاد می‌آورم که تو را دیدم و عاشق چشم‌های کال¹ تو شدم.
همان رنگ چشم‌هایی که دیگر تکراری شده برای اکثر مردم ولی برای من تکراری نیست.
..
¹کال: به زبان لری یعنی قهوه‌ای.
 
موضوع نویسنده

.Moon.

سطح
0
 
- مدیر آزمایشی تالار زبان؛)
پرسنل مدیریت
مدیر تالار بیوگرافی
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
Jun
2,015
8,557
مدال‌ها
2
**
روزها و شب‌هایم با اوهام تو سپری می‌شود.
من چه؟! من هم در گوشه‌ای از خیال تو هستم؟
آن روزها که می‌گفتی شب و روزت با اوهام خوش من می‌گذرد! حال چه؟ حال که از یکدیگر دور هستیم و فاصله‌ها بینمان است، آیا به من فکر می‌کنی؟ آیا در وهم من غرق می‌شوی حتی برای لحظه‌ای؟
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین