جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

فایل شده [او هم...؟!] اثر «ساحل رهائی کاربر رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته کتاب توسط Serenya با نام [او هم...؟!] اثر «ساحل رهائی کاربر رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 952 بازدید, 20 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته کتاب
نام موضوع [او هم...؟!] اثر «ساحل رهائی کاربر رمان بوک»
نویسنده موضوع Serenya
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Serenya
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
0
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
441
5,506
مدال‌ها
2
+ رفت؟
- رفت! ولی گفت برمی‌گردم.
+ منتظر می‌مونی؟
- آره!
- او هم منتظرِ تو می‌مونه؟!
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
0
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
441
5,506
مدال‌ها
2
+ مامان‌رو ناراحت کردی بدجور!
- نمی‌تونم با کسی‌که دوست‌ندارمش زندگی کنم.
+ می‌خواد تورو توی لباس دامادی ببینه!
- اره، اما زمانی که داماد من باشم و عروس اون!
- او هم می‌خواد تو دامادش باشی؟!
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
0
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
441
5,506
مدال‌ها
2
+ کجا می‌خوای بری؟
- عروسیش!
+ مجنون می‌خواد بره عروسیه لیلاش؟
- بهش گفتم آرزومه تورو توی لباس عروس کنارم ببینم!
+ او هم گفت که می‌خوام تورو توی لباس دامادی کنارم ببینم؟!
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
0
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
441
5,506
مدال‌ها
2
+ امروز مگه عروسیت نیست؟
- نه.
+ اون دیگه رفت، تموم شد. تو قراره با فرد جدیدی زندگیت رو شروع کنی.
- نه تا وقتی‌که دلم پیشِ کسی دیگه‌ هست... .
+ برای خودت نه، حداقل برای اون بدبختی‌که دوستت داره و بهت اعتماد کرده، اون عشق قدیمی و خاک خورده‌رو فراموشش کن!
- برای من خاک نگرفته.
+ برای او هم عشق تو هنوز تازه است؟!
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
0
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
441
5,506
مدال‌ها
2
+ اسم دخترِ خوشگلت چی‌هست حالا؟
- ... .
+ تو دیگه بچه داری؛ هنوز هم به فکرشی؟
- نمی‌تونم!
+ او هم نمی‌تونه تورو فراموش کنه؟!
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
0
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
441
5,506
مدال‌ها
2
+ می‌دونی، تو خودت می‌خوای که این حالت باشه!
- تو هم می‌دونی، عشق این‌چیزا حالیش نمی‌شه!
+ ولی منطقی باش. دیگه همه‌چیز تموم شده.
- برای من تموم نشده.
+ برای او هم تموم نشده؟!
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
0
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
441
5,506
مدال‌ها
2
+ یادته یه‌بار گفتی مامانش‌رو دیدم؟
- خب!
+ همدیگه‌رو دیدید و بعدش اون تورو به عنوان نامزد یکی‌ از دوستاش معرفی کرد!
- چون نمی‌خواست بفهمن من کی‌ام.
+ ولی تو راحت اونو با مامان و بابا آشنا کردی.
- چون می‌خواستمش.
+ او هم تورو می‌خواست؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
0
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
441
5,506
مدال‌ها
2
+ می‌دونی عشق چیه؟
- عشق. هرکسی برای خودش یه‌جور معنا می‌کنه.
+ بعضی‌ها به کلاه‌برداری جنس مخالفشان و دو سه کلمه‌ی محبت‌آمیز می‌گویند عشق!
- وقتی هم طرف رهایشان می‌کند می‌شود شکست عشقی.
+ تو مطمئنی از این حسِ خودت؟
- او هم از این حس مطمئن بود یا...؟!
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
0
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
441
5,506
مدال‌ها
2
+ کجا میری؟
- یه‌جای دور، جایی که اون در اون‌جا نفس نمی‌کشه.
+ دنیا هست و رنج‌هایش. فرار، تنها راه‌ را سخت‌تر می‌کند!
- حرف‌های خودم‌رو بهم می‌زنی؟
+ آدم‌ها یه‌جایی نیاز دارن یه‌کسی حرف‌های خودشون‌ رو بهشون بزنه. مهم اینه‌که او هم دنبال فرار از این‌جا و زندگی کردن هست مثل تو؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
0
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
441
5,506
مدال‌ها
2
- امروز دیدمش.
+ حرفی که نزدی؟
- نه، وقتی دخترم‌رو صدا زدم اون‌هم برگشت سمتم. شناختمش! خیلی خوش‌حال بود. دست یه دختر و پسر هم در دستانش بود.
+ او هم تورو شناخت؟!
- نه...!
 
بالا پایین