مشاعره اَشعار شهریار:)

[.AikA.]

آسمان با دیگران صاف است و با ما ابر دارد
می‌شود روزی صفا با ما هم اما صبر دارد...

- شهریار

 

[.AikA.]

وفا به قیمت جان هم نمی شود پیدا
فغان که هیچ متاعی به این گرانی نیست!

- شهریار

 

[.AikA.]

تو اگر به هر نگاهی ببری هزارها دل
نرسد بدان نگارا كه دلی نگاه داری

- شهريار

 

[.AikA.]

چنین که شعله زدت شهریار آتش شوق
به جان خرمن غم یک شرار آهت بس...
- شهریار

 

[.AikA.]

نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده
به پای سرو خود دارم هوای جان‌فشانی را

- شهریار

 

[.AikA.]

لب بر لبم بنه بنوازش دمی چو نی
تا بشنوی نوای غزل‌های دلکشم

- شهریار

 

[.AikA.]

صفایى بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولى من باز پنهانى تو را هم آرزو کردم

- شهریار

 

[.AikA.]

ز نام بردنِ خود نیز شرمم آید و ننگ
که شهریارم و آن شعر شهریارم نیست
- شهریار

 

[.AikA.]

از همه سوی جهان جلوه او می‌بینم
جلوه اوست جهان کز همه سو می‌بینم

چشم از او جلوه از او ما چه حریفیم ای دل
چهره اوست که با دیده او می‌بینم

- شهریار

 

[.AikA.]

تو هم ای بادیه‌پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی .‌‌..

- شهریار