- Aug
- 450
- 926
- مدالها
- 2
«به نام خدای خالق عشق »
نام رمان: رمان بازی مرگ جلد اول مجموعه خانه عجیب به قلم ساحل پورده و نهال رادان
نام نویسنده: ساحل پورده و نهال رادان
ژانر: ترسناک ، فانتزی ، معمایی، عاشقانه
ناظر: @ترنم مبینا
خلاصه:
سیاهی را دیدهاید؟
تا بهحال در تاریکی تنها ماندهاید؟
شده بیحسی را در اوج حس کنید؟
و آیا تا به حال دیدهاید سیاهی بتواند از جلد سیاهش دل بکند و خوب باشد؟
آیا تا بهحال گرمای نور را حس کردید؟
پاکی و نجابت را تجربه کردید؟
تا بهحال دیدهاید یک نور در آغوش سیاهی باشد؟
وفاداری و رفاقت را دیدهاید؟
تا بهحال دیدهاید این دو در کنار هم چه تیمی میسازند؟
بگذارید سخنم را با آن واژه دوگانه شروع کنم. شاید جبران پایان سیاهم شود... .
آن واژه معروف نامش چه بود؟
عشق... .
همان حس موریانه واری که از درونت شروع میکند و وقتی به خود میآیی میبینی چیزی از تو باقی نمانده.
عشق را از نزدیک دیدهاید؟
تا بهحال دیدهاید یک نفر با نفرت عشق بورزد؟
پاکی، سیاهی، وفاداری، عشق و... .
میخواهیم به شما بگوییم، اگر این واژهِ عشق انسان میبود، کیوان را تسخیر میکرد.
میخواهیم به شما بگوییم، اگر پاکی انسان میشد، شاید نهال اولین و آخرین مقصد پایانیاش بود، و اگر خوبی میتوانست خود را در قالب یک سیاهی ظاهر کند، درون جسم السا سقوط میکرد میشد!
اگر وفاداری انسان بودن را انتخاب میکرد چه کسی بهتر از کاوه میخواست باشد؟
اگر واژه برادری هنوز هم باقی ماند بود چه کسی بهتر از تیام؟
اگر رفاقت انسان بود، مهرزاد بود.
اگر غلاضت سیاهی به حقارت ماریا میرسید... .
ما کارهای نیستیم... ما فقط کلمات را در قالب انسانها رها کردهایم. این کلمات هستند که بازی را به خوبی یاد دارند و همراه واژه ها میرقصند... .
خودمان را به دست این کلمههای غیر منتظره بدهیم ببینیم تا کجا مارا پیش میبرند!
آخرین ویرایش توسط مدیر: