مشاعره با کلمه‌ی آفتاب

[mobina01]

سلام دوستان عزیز
مشاعره‌ی مشروط به کلمه با کلمه‌ی "آفتاب"
یعنی شعری که در اون کلمه‌ی آفتاب به کار رفته باشد.

 

[mobina01]

آفتاب عشق در آیینه جان زد شعاع
الوداع ای صبر و عقل و دین و ایمان، الوداع

 

[amir mohamad]

آفتاب مهربانی سایه تو بر سر من
ای که در پای تو پیچید ساقه ی نیلوفر من

با تو تنها با تو هستم ای پناه خستگی ها
در هوایت دل گسست از همه دلبستگیها

 

[ستایش شهریوری]

منشین با بدان که صحبت بد
گرچه پاکی تو را پلید کند
آفتاب ارچه روشن است او را
پاره ای ابر ناپدید کند

 

[amir mohamad]

ای آفتاب روشن و ای سایه همای
ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی

من با تو دوستی و وفا کم نمی‌کنم
چندان که دشمنی و جفا بیشتر کنی

 

[ستایش شهریوری]

آفتابِ جان و روح خویش زین پس
چون تو طلوع کنی طلوع خواهد کرد
اگر قصدجستن خواهی گرفت
تو را یاری خواهم کرد

 

[amir mohamad]

جمالت آفتاب هر نظر باد
ز خوبی روی خوبت خوبتر باد

همای زف شاهین شهپرت را
دل شاهان عالم زیر پر باد

 

[ستایش شهریوری]

ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب

تافته‌ام از غمت، روی ز من بر متاب

 

[amir mohamad]

ای دوست بیا لب به لب قند زنیم
دلتنگی خود به صبح پیوند زنیم

معجونِ جنونِ تلخ را سربکشیم
با عشق به آفتاب لبخند زنیم

 

[ستایش شهریوری]

آفتاب و مه وناهید در بر توست
هرچه خوی خوش هست درآن توست