جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {به مرگ فکر کنم یا نبودنت} اثر •DLNZ کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط DLNZ با نام {به مرگ فکر کنم یا نبودنت} اثر •DLNZ کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,211 بازدید, 32 پاسخ و 16 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {به مرگ فکر کنم یا نبودنت} اثر •DLNZ کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع DLNZ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,007
مدال‌ها
17
بدون تو پیچک گوشه‌ی حیاطمان بر قلبم می‌پیچد، آن‌چنان به دور قلبم حلقه می‌زند و آن را می‌فشارد که خاطره‌هایمان از آن سراریز می‌شوند!
چشمانم تَر می‌شود از ندیدنت، و در این شهر خاموش، تنها به دنبال تویی می‌گردند که هیچ‌گاه باز نمی‌گردی.
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,007
مدال‌ها
17
بوی خوش تن تو، هنوز هم در مشامم جا خوش کرده است!
هر گوشه‌ی این شهر که می‌روم بوی عطر تورا می‌دهد.
گویی قبل از من، پا به خاطره‌هایمان گذاشته‌ای!
بگو که برای دیدن من آمده‌ای و این منم که هر بار دیر می‌رسم.
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,007
مدال‌ها
17
بگذار از تنهایی‌هایم برایت بگویم!
من و تنهایی کنار یک‌دیگر آرامیم
بدون تو اما، سخت می‌گذرد روزهایم!
و شب‌هایم سخت‌تر...!
مهربانا!
دل غمگینم خسته‌تر از آن است که از وجودت گله‌ای داشته باشد. تنها دلتنگم! دلتنگ رویی که بارها آن را از من دریغ کردی! تو عشق بی‌احساسی بودی یا من معشوق نالایقی؟!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,007
مدال‌ها
17
فردا که چشم باز می‌کنم، باز هم ندیدنت را می‌بینم...!
و این فردای هنوز نیامده چه‌قدر دلگیر است.
خزان از راه می‌رسد، و تو هنوز هم نیامدی!
حال بگو با برگ‌های رقصان چه کنم؟!
با باران پر از خاطره چه کنم؟!
با هوای ابری پر از بغض چه کنم؟!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,007
مدال‌ها
17
نفس کم دارم برای زنده ماندن!
آن‌قدر که گاهی برای تنفس از خاطراتت کمک می‌گیرم!
چه کسی گفته است آدم‌ها یک بار بیشتر عاشق نمی‌شوند؟
من فقط روزی صدبار عاشق تو می‌شوم!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,007
مدال‌ها
17
شب‌های پر از سکوت را بیشتر از روزهای پر از همهمه دوست دارم!
روزها پر از دروغ و فریب است، و شب با آن سکوت زیبایش کمی فراموشی
می‌بخشد.
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,007
مدال‌ها
17
یک روزی، یک جایی، دوباره یک‌دیگر را می‌بینیم! شاید تو مرا فراموش کرده باشی.
اما من هیچ‌وقت کسی که به عشقم پشت کرده است را فراموش نمی‌کنم.
بهار هم بدون تو صفایی ندارد!
حتی اردیبهشت با آن همه زیبایی هم دیگر بهشت نیست.
چون تورا ندارد!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,007
مدال‌ها
17
قلبم بر سی*ن*ه‌ی بی‌تابم می‌کوبید!
آن‌چنان بی‌تابانه به مسیر رفتنت نگریستم، که گویی دیگر تورا نخواهم دید!
اشک‌هایم بی‌قرار و آرام از روی گونه‌هایم سر خورد.
انگار می‌دانستم که این آخرین دیدارمان خواهد بود.
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,007
مدال‌ها
17
این قلب حرف حساب نمی‌فهمد.
چند بار دیگر باید برایش نبودنت را دیکته کنم؟ اما باز شب که می‌شود سراغ تورا
می‌گیرد!
کودکی شده‌ام سخت بی‌تاب و دلتنگ.
تنها بوی پیراهن تو آرامم می‌کند!
 
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
May
3,434
13,007
مدال‌ها
17
فداي سرت كه دلم شكست!
فداي سرت كه ديگر نمي‌توانم به کسی اعتماد کنم! فدای سرت که در خود، چون زندانی حبس شده‌ام! من معنای عشق را با تو چشیدم. من معنای واقعی دوست داشتن را با تو فهمیدم... .
بگذار دلتنگی جانم را بسوزاند. تا زمانی که عشقت در کنج دلم لانه کرده است.
هر چه پیش آید، خوش آید!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین