جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

همگانی به وقت شعر ♡

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط reihaneh ♡ با نام به وقت شعر ♡ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 13,402 بازدید, 479 پاسخ و 16 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع به وقت شعر ♡
نویسنده موضوع reihaneh ♡
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط کیـانـا.T

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
667
8,045
مدال‌ها
2
گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن.

شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت.
 

کیـانـا.T

سطح
4
 
- مدیر تالار زبان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار زبان
ناظر تایید
Jun
3,550
13,567
مدال‌ها
3
من به آمار زمین مشکوکم
اگر این سطح پر از آدم هاست
پس چرا این همه دل ها تنهاست...؟!

#سهراب‌سپهری
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
667
8,045
مدال‌ها
2
غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
با کسی حال توان گفت که حالی دارد
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
667
8,045
مدال‌ها
2
گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم؛
در هوس بال و پرش بی‌پر و پرکنده شدم؛
 

آنی خانوم

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
157
615
مدال‌ها
2
در دل تنگم خموشی می‌کند انبار حرف
محرمی کو تا بگویم اندک از بسیار حرف

حرف‌های پخته‌ی سنجیده دارم در درون
گر به نطق آیم توانم گفت صد طومار حرف

محرمی خواهم که دریابد به حدس صایبش
از لب خاموش من بی‌منت اظهار حرف

حال دل از چشم گویا فهمد آنکش دیده هست
عاشقان را نیست جز از چشم گوهربار حرف

من نمی‌خواهم که گویم حرفی از اندوه دل
می‌کند چون می‌تراود از دل خونبار حرف

خارخار گفتنی چون تنگ دارد سی*ن*ه را
آید از بهر گشایش بر زبان ناچار حرف

چند حرف از قشر بتوان گفت با اصحاب کل
اهل دل کو تا به هم گوییم از اسرار حرف
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
667
8,045
مدال‌ها
2
غمی دارد دلم شرحش فقط افسانه می‌خواهد
به پای خواندنش هم گریه‌ی مردانه می‌خواهد

من آن ابر پر از بغضم که هر جایی نمی بارد
برای گریه کردن مرد هم یک شانه می‌خواهد

شبیه شمع تنهایی که پای خویش می‌سوزد
دلم آغوش گرم و عشق یک پروانه می‌خواهد

برایش شعر گفتم تا رقیبم پیش شاعرها
بگوید عاشقش او را هنرمندانه می‌خواهد

به قدر یک نگاه ساده او را خواستم اما
به قدر یک نگاه ساده هم حتی نمی‌خواهد
 

آنی خانوم

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
157
615
مدال‌ها
2
دلی دارم که از تنگی درو جز غم نمی‌گنجد
غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمی‌گنجد

چو گرد آید جهانی غم به دل گنجد سریست این
که در جائی به این تنگی متاع کم نمی‌گنجد

طبیبا چون شکاف سی*ن*ه پر گشت از خدنگ او
مکش زحمت که در زخمی چنین مرهم نمی‌گنجد
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
667
8,045
مدال‌ها
2
در چار سوق عشق خودت را محک بزن
مهر از یقین بگیر و به بازار شک بزن

از بس که نی زدی رمه را خواب کرده ای
از ترس گرگ ، گاه به گله کتک بزن

تا چند زخم خنجر خویشان به گرده ات
یک چند حیله کن ، به رفیقان کلک بزن

در سوز و ساز عشق به مرهم چه حاجت است
بر زخمهای خویش دمادم نمک بزن


تا چند از غرور لبت غنچه مانده است
گل باش و بوسه ای به لب شاپرک بزن
 

آنی خانوم

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Aug
157
615
مدال‌ها
2
فکر خود صرف کسی کن که تو را می فهمد،
گله از دوری معشوق بان کن که تو را می فهمد
در دل شعر همه شور وهمه فریاد است
به کسی عشق بیان کن که تو را می فهمد
عمر هر ک.س به جوانی چو بهار است بر او
پای آن ک.س عمر هدر کن که تو را می فهمد
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
667
8,045
مدال‌ها
2
چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه
چه زندگی که غمم هست و غمگسارم نیست..
 
بالا پایین