- Sep
- 1,442
- 4,062
- مدالها
- 2
کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم
هیچک.س نیست که حسرت نخورد بر حالم
در بیابان بلا، گو مدد خضر مباش
غم به هرسو که روم میرود از دنبالم
چشم، مشتاق و حیا قفل زبان میگردد
صد سخن در دل و پیش تو ز حسرت لالم
خواری عشق چنانم ز نظرها افکند
که در آیینه نیاید به نظر تمثالم
هیچک.س نیست که حسرت نخورد بر حالم
در بیابان بلا، گو مدد خضر مباش
غم به هرسو که روم میرود از دنبالم
چشم، مشتاق و حیا قفل زبان میگردد
صد سخن در دل و پیش تو ز حسرت لالم
خواری عشق چنانم ز نظرها افکند
که در آیینه نیاید به نظر تمثالم