جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره بیایید حرف دلمان را با مشاعره بیان کنیم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط اولدوز با نام بیایید حرف دلمان را با مشاعره بیان کنیم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 6,860 بازدید, 254 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع بیایید حرف دلمان را با مشاعره بیان کنیم
نویسنده موضوع اولدوز
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط amir mohamad

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم
هیچ‌ک.س نیست که حسرت نخورد بر حالم

در بیابان بلا، گو مدد خضر مباش
غم به هرسو که روم می‌رود از دنبالم

چشم، مشتاق و حیا قفل زبان می‌گردد
صد سخن در دل و پیش تو ز حسرت لالم

خواری عشق چنانم ز نظرها افکند
که در آیینه نیاید به نظر تمثالم
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
655
7,932
مدال‌ها
2
اگر دنيا خزان گردد ... اسيـر غـــم نمي گردم
زمین هم آسمان گردد ، از عشقش کم نمي گردم

به جز راهش نمي جويم ، به جز نامش نمي گويم !
به جز او در پی یاری ، ... در اين عالم نمي گردم

سخن راني مکن جانا ! ... که من درمان نمي گيرم
ببين کورم ! ... کرم ! ، بشنو ! ... که من آدم نمي گردم

تو شيريني و من تلخم ، ... تو همراهي و من هرگز :
براي هيچ ک.س جز او ، ... دمي همدم نمي گردم

من آن گلبرگ مغرورم که مي ميرم ز بي آبي
ولي با ذلت و خواري ، پي شبنم نمي گردم

چه شیرین است، اندوهش! غمش! دردش! جراحاتش!
شفایم را نمی خواهم ! ، ... پی مرهم نمی گردم !

تصور می کنم امشب ، ... که می میرم در خیالش
وز این فکر تمثالی ، ... جدا یک دم نمی گردم
 

کهکشان

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Sep
1,093
11,789
مدال‌ها
6
ای که چشمان تو از افسانه هم زیباتر است
در نبودت عاشقت از مرگ هم تنهاتر است

شک و تردید نمازم گشته ای این روزها...
از والضالین حمدم قامتت رعناتر است

آوخ از موسیقیِ پنهان میانِ خنده هات...
لحن لبخندت از آوای بنان اعلاتر است

گرچه یوسف نیستی، با این همه در راه تو...
از زلیخا هم دلِ دیوانه ام رسواتر است

ساکتی اما نگاهت می زند از عشق دم...
رنگِ رخسار از زبان یک وقت ها گویاتر است

چشم هایت مثنوی، می‌ریزد از پلکت غزل...
بین عاشق ها نگاه از حرف پر معناتر است

قصه ی مجنون و فرهاد و... تو باشی هیچ نیست
چشمت از مجموعه ی افسانه ها زیباتر است
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
655
7,932
مدال‌ها
2


‌مگو پرنده در این لانه ماندنش سخت است
بمان! که مهر تو از سی*ن*ه راندنش سخت است

چگونه دل نسپاری به دیگران؟ که دلت
کبوتری‌ ست که یک‌جا نشاندنش سخت است

چه حال و روز غریبی که قلبِ عاشقِ من
اسیر کردنش آسان، رهاندنش سخت است

زبان حال دلم را کسی نمی‌فهمد
کتبیه‌های ترک‌خورده خواندنش سخت است

هزار نامه نوشتم بدون ختم کلام
حديث شوق به پایان رساندنش سخت است


 

YAMUR

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Nov
1,049
9,061
مدال‌ها
3
هر که آمد به جهان نقشِ خرابی دارد
در خرابات بگویید که هُشیار کجاست؟!
 

YAMUR

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Nov
1,049
9,061
مدال‌ها
3
ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمت

بر سی*ن*ه می‌فشارمت، اما ندارمت

ای آسمان من که سراسر ستاره‌ای

تا صبح می‌شمارمت، اما ندارمت

در عالم خیال خودم چون چراغ اشک

بر دیده می‌گذارمت، اما ندارمت

می‌خواهم ای درخت بهشتی، درختِ جان

در باغ دل بکارمت، اما ندارمت

می‌خواهم ای شکفه‌ترین مثل چترِ گل

بر سر نگاه دارمت، اما ندارمت
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
655
7,932
مدال‌ها
2
گفت یک جمله بگو هر چه دلت می‌خواهد ،
گفتم از کل جهان هیچ به دلخواهم نیست :)
 

کهکشان

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Sep
1,093
11,789
مدال‌ها
6
تا آمدم یک خط بخوانم درس را هربار...
یاد تو افتادم من و شاعر شد این خودکار

گویا جهان مصرع به مصرع شعر بارید و...
یک بیت من می‌خواندم و یک بیت هم دیوار

گاهی شدم غرق خیالت، گاه آشفتم:
من امتحان دارم، برو! دست از سرم بردار!

هی لابه لای جزوه هایم نقش می بندد...
غیر ارادی اسم تو، عاشق شدم انگار!

مشروط خواهم شد، ندارم چاره ای، اما...
منصور حلاجم، ندارم باکی از این دار!

گفتند آب و نان نخواهد شد برایت عشق؛
گفتم نخواهد شد برایم درستان هم کار!

یادت همیشه با من و بی من کجایی تو؟!
ای بی وفای بی مروت! با توام ای یار!

پایان شعرم بود و روی جزوه خوابم برد...
میخواستم یک خط بخوانم درس را این بار!
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
655
7,932
مدال‌ها
2
بازی دنیا مرا بازنده کرد
مرا از دست خودم شرمنده کرد

گرچه گاهی ناله هایم بی صداست
گاهی هم گریه هایم را خنده کرد

شوق پرواز دلم را تو ببین!؟
بال وپر زدم مرا پرنده کرد

کاش! می شد از حصار غم گذشت
دوریت احساسم را غمزده کرد

برگ برگ خاطراتم یاد توست
یادتو دنیایم را ارزنده کرد

درپی تو آمدم ،رفتی ، ولی
من دویدم ،عشق مرا دونده کرد

روزگار سازش نکرد ،بامانساخت
ما را ازاین زندگی دل زده کرد

حکم دنیا زندگی با زجر بود
بازی دنیا م از را بازنده کرد
 

آرامش ابدی

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Nov
50
146
مدال‌ها
2
در نیست
راه نیست
شب نیست
ماه نیست
نه روز و
نه آفتاب،
ما
بیرون زمان
ایستاده‌ایم
با دشنه تلخی
در گرده‌هایمان
هیچ‌ک.س
با هیچ‌ک.س
سخن نمی‌گوید
که خاموشی
به هزار زبان
در سخن است
در مُرده‌گان خویش
نظر می‌بندیم
با طرح خنده‌ای،
و نوبت خود را انتظار می‌کشیم
بی‌ هیچ
خنده‌ای !
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: آراد
بالا پایین