مشاعره بیایید حرف دلمان را با مشاعره بیان کنیم

[مژگان سلاجقه]

از منست اين غم كه بر جان منست
ديگر اين خود كرده را تدبير نيست

تو را دارم ای گل، جهان با من است
تو تا با منی، جان جان با من است
کنار تو هـر لحظه گویم بـه خویش
که خوشبختی بی کران با من است

 

[مژگان سلاجقه]

تو را دارم ای گل، جهان با من است
تو تا با منی، جان جان با من است
کنار تو هـر لحظه گویم بـه خویش
که خوشبختی بی کران با من است

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه

 

[مژگان سلاجقه]

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه

هر نا ک.س و ک.س مي کند آزار دل من
با آنکه به گيتي سر آزار کسم نيست
(این بیشترین حرف دلم بود😔)

 

[amir mohamad]

تقدیر جای خود ولی ترجیح تنهائیست
از عشق و از دنیای بی رحمت گریزانم

 

[Tara Motlagh]

جز خون دل ز خوان فلک نیست بهره‌ای
این تنگ چشم طاقت مهمان نداشته است

 

[پایان]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 

[amir mohamad]

همه با یار خوش و من به غم یار خوشم
سخت کاری است ولی من به همین کار خوشم

 

[پایان]

مرا به حال خودم واگذار … خواهم مُرد…

هر که صائب چون صدف بر لب زند مهر سکوت

 

[پایان]

ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق،

که نامی خوش تر از اینت ندانم.

وگر – هر لحظه – رنگی تازه گیری،

به غیر از « زهر شیرینت » نخوانم

 

[Miss.Ghazal]

مرا خیال روی تو با خود برد
تو را ندیدم جانم را از میان برد
چرا جزای دلدادگی دوریست
عطش دیدار دوبارت مرا ز جهان برد