- May
- 2
- 8
- مدالها
- 2
عاقبت راهِ جدایی ز تو بر دل نوشت
یادِ روزگارِ جهان بی تو همی سرنوشت
سرآغاز جهان بی نوشت آغاز شد
با آن لوحِ قلم کز نبودت نوشت
عاقبت رنج و دردی رهایی نَشُد
از همان حال که بی تو غمی شُد سِرِشت
جهان را نبین حالِ خوب و عاشقی
عاقبت دل ز همین حال خیال کرد بهشت
تو ندانی که جسمی ک روایی ب روح؟
جانِ ما جانِ جهانی به جهانت ننوشت
حال و حال راهِ همه غم و همه دردت شد
تاریخی که از حالِ غم و درد نوشت
جانِ ما جامِ شرابی به کامت ننوشت
بی خیالی که در جنگل خود می گردی
خواب و بیداریِ تو رنگ به دنیا ننوشت
گاه راهی که رفتی بسته بودی پارا
تا که آن زخمیِ راه زخمِ بی خون نوشت..
V
۸ اردیبهشت
یادِ روزگارِ جهان بی تو همی سرنوشت
سرآغاز جهان بی نوشت آغاز شد
با آن لوحِ قلم کز نبودت نوشت
عاقبت رنج و دردی رهایی نَشُد
از همان حال که بی تو غمی شُد سِرِشت
جهان را نبین حالِ خوب و عاشقی
عاقبت دل ز همین حال خیال کرد بهشت
تو ندانی که جسمی ک روایی ب روح؟
جانِ ما جانِ جهانی به جهانت ننوشت
حال و حال راهِ همه غم و همه دردت شد
تاریخی که از حالِ غم و درد نوشت
جانِ ما جامِ شرابی به کامت ننوشت
بی خیالی که در جنگل خود می گردی
خواب و بیداریِ تو رنگ به دنیا ننوشت
گاه راهی که رفتی بسته بودی پارا
تا که آن زخمیِ راه زخمِ بی خون نوشت..
V
۸ اردیبهشت