جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

تبریک تولد مجرم انجمن یسنا

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته سالروز متولدین کاربران انجمن رمان بوک توسط DELVIN با نام تولد مجرم انجمن یسنا ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,078 بازدید, 29 پاسخ و 11 بار واکنش داشته است
نام دسته سالروز متولدین کاربران انجمن رمان بوک
نام موضوع تولد مجرم انجمن یسنا
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط HAN
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,756
32,215
مدال‌ها
10
Negar_۲۰۲۲۰۷۲۷_۱۳۱۲۴۸.png
این داستان از زبان دیرین دیرین می‌باشد!
تاریکی اتاق اذیتش می‌کرد، نگاهش را به دو جانی روبه‌رویش دوخت، ناگه از آن سوی اتاق کسی فریاد زد:
- الـــاغ! نه نه! خـــر!
« @دلوین :) » چشم‌غره‌ای به فرد رفت و دست به سی*ن*ه نگاهش را به مجرم دوخت، ناگهان بر زمین نشست و همان‌طور که بر زمین مشت می‌زد، با لحنی که با بغض آغشته شده بود گفت:
- چطور تونستی؟!
نگاه سرخش را به « @کنجِ دلی :) » دوخت و پاهایش را بر زمین کوبید، همانند مرغ قدق...عذر می‌خواهم! همانند فرشته‌ای مهربان و دلسوز خوب گفت:
- یسنا چطور تونستی به من خ*یانت کنی و موضوع به این مهمی رو بهم نگی؟!
سپس بی‌توجه به چشمان کنجِ دلی انجمن، با چوبی که در دستانش بود به پای « @DELROBA. » کوبید و گفت:
- مثل نمی‌دونم چی این‌جا واینستا! برو چمدونم به « @ویتامین :) » بوگو بیاد!
دلربا نگاهی متاسف به یسنا انداخت و به سوی درب اتاق گام برداشت. دوباره شخصی نعره کشید:
- الـــاغ!
دلوین:) با حرص گفت:
- نفیسسسسس! خر! تکرار کن! خررررر!
« @Nafiseh.H » با چشمانی همانند خروس نگاهش را به او دوختو گفت:
- خر خودتی دَرسا!
دلوین:) همان‌طور که همانند کارتون‌ها، اشک‌هایش خانه را دریاچه کرده و خانه نابود شد داستان تموم شد!
شرمنده! دلوین:) داره بهم می‌گه ادامه داستان رو بگم!
داشتم می‌گفتم! همان‌طور که اشک می‌ریخت گفت:
- من چه گناهی کردم گیر تو افتادم؟!
نفیس همان‌طور که دندان‌های سفید همانند خمیر دندان‌اش را به نمایش گذاشته بود گفت:
- چه کار خیری کردی که گیر من افتادی! اینو باید می‌گفتی!
ویتامین همانند هالک وارد اتاق شد، درب را کوبید به‌طوری که از درب خون...اون برای انسانه نه در! شرمنده...
- یسنا عزیزم خودت رو کشته شده فرض کن!
یسنا متعجب از رفتار ویتامین انجمن از روی صندلی پاشد و فریادی همانند فریاد شتر مرغ کشید:
- چی می‌گین شما؟!
نگاهی به دلوین:) کرد و گفت:
- دلوین داشم چه اتفاقی افتاده این‌طوری می‌کنی؟!
سرش را به دیوار صور...نفیسه ی مشکل فنی! مگه اتاق تاریک نبود؟! من چطور رنگ دیوار رو دیدم؟! آها حله حله!
سرش را به دیوار کوبید و با حرص گفت:
- چه خیانتی کردم؟! چی بهت نگفتم؟!
نفیسه وارد شد و گفت:
- خـــر! نگفتی تولدته! می‌فهمــــی؟!
سپس همه‌گی همزمان گفتند:
- تولدتتتتتت مباااااارککککک!

عزیز دلم تولد مبارک باشه!

این نیز هدیه...خیلی دست و دلبازی کردم می‌دونم! 1627821606_D7aF1.jpg
 
آخرین ویرایش:

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,489
36,899
مدال‌ها
14
تولدت مبارکا یسنا جان
دلت شاد
لبت خندون
تنت سلامت
امیدوارم شروع سن جدید، شروعی باشه برای رسیدن به آرزوهای قشنگت
 

دختر خوب

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,625
40,506
مدال‌ها
25
تولدت مبارکک
هووووو
لبی خندون، عمری جاودان و دلی شاد آرزو میکنم
آرزوهات خاطره شن الهی
♥✨🪄
 

BARAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Mar
8,232
23,390
مدال‌ها
7
تولدت مبارک سطل رنگ:)♥️🫂
بگذریم از موقعی که هر حرفی میزدی پوکر میدادم😂💔
 

Eiman

سطح
7
 
ونلوپه فون شویتز🍫
نویسنده حرفه‌ای
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
3,010
21,512
مدال‌ها
15
به نام نامی نام
سلام و نور و ممنون و خسته نباشید و کیک تولد

من آمدم تا یک خل و چل در این دنیا وجود داشته باشد.
رفیق هایم از دستم سرسام بگیرند و گاهی از شدت خنده کف زمین پخش شوند.
و حاضرم قسم بخورم دلیل خاص دیگری ندارد.

وجدانم با پاکت تخمه روی شانه ام نشسته و زیر گوشم می‌گوید
" دِ آدم باش یه ممنون درس حسابی بگو وگرنه یدونه می‌زنم زیر گوشت بری تا هفت آسمون اونور تر"
و همین‌قدر مهربان و زیبا!

از یَک یَکتان مچکرم بابت تبریک.
قول می‌دهم آدم شوم و دیگر اذیتتان نکنم.
ولی خب، من آدمی نیستم که سر قول هایم بمانم پس روزهای دیگر هم وضع همین است.
منتظر آدم شدنم نباشید.

و وقت تشکر است

از مدیریت تااااا کاربران عادی فعال و آفلاین و گم گشته ممنونم
از جیک جیک جوجه ها که نگذاشتند صبح مثل آدم بخوابم کمال تشکر را دارم

از برادرم که نمی گذارد مثل آدم ذوق کنم و همین الانم هی توی خانه راه می‌رود و روی اعصابم است تشکر نمی‌کنم، کتکش می‌زنم.

از زندان بان انجمن که باعث شد دیشب توی زندان سردم نشود کمال تشکر را دارایم.

از کادر محترم تالار مرام نامه هم بسیار متشکرم

دیگه کسی نموند؟ اگه کسی بود که اسم نیاوردم مشکل از ذهن و حافظه ضعیف منه
ببخشید.

آهااا
از اون مغازه داری که دیشب آرد کپک زده بهمون داد هم اصلا تشکر نمی‌کنم
داش، یکم به خودت بیا‌.
 
بالا پایین