پاسخ این سؤال ها در مسیر و مراحل تكامل تكنولوژی آموزشی نهفته است كه به اختصار بیان می شود:
1- پیش از شكل گیری و ظهور مفهوم جدید تكنولوژی آموزشی، این عنوان به تكنولوژی ابزارهای سمعی و بصری( سخت افزارها) اطلاق می شد. در این مرحله ابزارها و وسایل سمعی و بصری رونق خاصی پیدا كردند. هدف از كاربرد این وسایل،كمك به معلم در امر آموزش بود. انواع پروژكتورهای فیلم و اسلاید، تلویزیون، رادیو، تخته سیاه، و... همه جزو وسایل سمعی و بصری محسوب می شدند. از این رو، این وسایل عملاً به نام وسایل كمك آموزشی معروف شدند. این عقدیه كه وسایل سمعی و بصری امر تدریس را تسهیل می كند؛ محیط كلاس را از یكنواخت بیرون می آورد؛ و گروه بیشتری از دانش آموزان زیر تعلیم قرار می گیرند، سبب توسعه و تكمیل كارافزارهای سمعی و بصری شده كه در حقیقت همان تكمیل تكنولوژی ابزارهای آموزشی است. ولی این دلخوشی چندان طول نكشید و درعمل با شكست روبه رو شد. زیرا صرف هزینه های گزاف برای تهیة این دستگاهها و كم اعتباری آن ها از نظر معلمان، كمبود نرم افزارهای آموزشی، بی اعتقادی و همچنین ترس برخی معلمان از كاربرد دستگاه های فنی و بالاتر از همه، نبودن منطق و انگیزة كافی برای اثبات كارآیی این دستگاهها در پیشرفت امر آموزش، سبب دوری گرفتن و امتناع تدریجی معلمان از آن ها شد.
2- در مرحلة دوم، انواع مواد آموزشی، بویژه نرم افزارها( یعنی خوارك دستگاه های سمعی و بصری ، مانند: فیلم، اسلاید،
طلق شفاف، نوار ویدیو ، ...) توسعه پیدا كردند؛ به ترتیبی كه انواع عكس ها ، كتاب ها، كیت ها و بازی های آموزشی، یكی بعد از دیگری وارد صحنة آموزشی شدند. در همین دوره استفاده از اشیای سه بعدی و اشیای حقیقی دركلاس های درس معمول شد. ولی در هر حال هدف ، همان كمك به معلم و تسهیل امر تدریس بود؛ یعنی ابزارها و مواد كمك آموزشی به منظور تدریس بهتر ساخته می شدند. این وسایل نیز در عمل چندان موفقیتی به دست نیاوردند. زیرا نرم افزارها اغلب براساس منافع شركتهای تجارتی و نه بر مبنای نیازهای آموزشی تولید می شدند.
از طرف دیگر ، اهل فن به تدریج تذكر می دادند كه تدریس موفقیت آمیز، مستلزم یادگیری موفقیت آمیز نیست. در طرز تفكر اول، معلم محول تمام فعالیتهای آموزشی است و آموزش( تدریس) اصل به حساب می آید. ولی در برداشت دوم ، دانش آموز یا به عبارت بهتر، یادگیری هدف غایی آموزش است. آثار این طرز تفكر در مرحلة سوم تكامل تكنولوژی ، به خوبی نمایان شد.
3- در مرحلة سوم، كل فرایند تدریس و یادگیری به صورت یك سیستم واحد آموزشی مورد توجه قرار گرفت كه محور اصلی سیستم را دانش آموزان تشكیل می دهد. براساس این طرز تفكر ، هدف های آموزشی تعیین می شود. محتوای درسی و تجارب آموزشی تنظیم می گردد، توانایی فردی دانش آموزان مشخص می شود؛ برنامه های آموزشی به طور منطقی به اجرا در می آیند و از كل فرایند آموزشی و یادگیری ارزشیابی به عمل می آید.
این طرز تفكر جدید دربارة تكنولوژی آموزشی ( برنامه ریزی علمی و منطقی كه از تعیین هدفهای آموزشی به ارزشیابی كل فرایند آموزشی منتهی می شود) در واقع قلمرو تكنولوژی آموزشی را تعیین وظایف تكنولوژیست های آموزش های را مشخص كرد. همچنین، در این دوره وسایل سمعی و بصری به نام وسایل آموزشی( نه وسایل كمك آموزشی) در داخل یك سیستم بزرگ تر آموزشی قرار گرفت و بدین ترتیب تكنولوژی ابزارهای آموزشی در شكم تكنولوژی قوی تر و تازه ای به نام تكنولوژی سیستم ها فرو رفت