جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده [جانِ مادر] اثر«DOonYaکاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط DOonYa با نام [جانِ مادر] اثر«DOonYaکاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 675 بازدید, 23 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع [جانِ مادر] اثر«DOonYaکاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع DOonYa
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DOonYa
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
- امّا من چرا فکر می‌کنم خدا منو نمی‌بینه؟
- چون سختی‌ها زیادن.
- چرا خدا این‌قدر به ما سختی داده؟
- چون می‌خواد قوی باشی.
- چرا قوی باشم؟
- برای وقتی‌که بزرگ‌تر شدی و تو تنهایی شکست‌هاب بیشتری خوردی، تا بتونی خودت دوباره از جات پاشی.
- یعنی شکست‌های بیشتری هم وجود داره؟
- آره دخترم.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
- مادر؟
- جان مادر؟
- من تحمل ندارم.
- تحمل چیو؟
- شکست‌های بیشترُ.
- قوی میشی.
- امّا سختی‌ها منو از پا می‌اندازه.
- تو قوی‌تر از اون‌ چیزی هستی‌که فکر می‌کنی دخترم.
- امّا مادر...
- امّا چی؟
 
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
- من توی سختی‌ها کسیو کنارم می‌خوام.
- به‌وقتش یکی میاد تو زندگیت که توی قوی شدن و تحمل سختی‌ها کمکت می‌کنه.
- مادر؟
- جان مادر؟
- من فقط اونو می‌خوام.
- توکّل کن به‌خدا.
- خدا اونو بهم ‌میده؟
- اگه قسمتت باشه.
- قسمت؟ چی هست؟
- چیزی‌که آدم‌هارو مالِ هم می‌کنه.
- اگه قسمتم نباشه اون مالِ یکی دیگه میشه؟
- آره مادر.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
- مادر؟
- جان مادر؟
- کاش این دردیو که دارم نچشه.
- کی؟
- عشقم.
- امیدوارم، ولی...
- ولی چی مادر؟
- اون به تو بدی کرده، خدا به‌این سادگی ازش نمی‌گذره.
- ولی اون به من هیچ بدی نکرده مادر.
- اون می‌دونست تو چقدر عاشقشی و ولت کرد، درسته؟
- بله مادر.
- پس بدی کرده.
- چی‌کار کنم خدا ازش بگذره مادر؟
- می‌خوای که بگذره؟
- بله مادر.
- چرا؟
- چون نمی‌خوام درد بکشه.
- حتی وقتی اذیتت کرده؟
- حتی وقتی اذیتم کرده...
 
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
- مادر؟
- جان مادر؟
- از نگاه خودت عشقو توصیف کن.
- عشق یعنی تو!
- من؟
- آره دخترِ قشنگم.
- چرا من؟
- چون مثل یک مادر، دوست نداری خار تو پای بچه‌ی خطاکارت بره.
- درسته مادر، عشق یعنی من.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
- مادر؟
- جان مادر؟
- چرا دوستی ندارم؟
- چون آدم‌ها راحتی می‌خوان‌.
- مگه من بهشون راحتی نمیدم؟
- نه دخترم.
- چی راحتی میده؟
- پول...
- ولی پول‌که یه روز تنهاشون میذاره.
- می‌دونم دخترم، ولی بازهم آدم‌ها دنبالشن.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
- مادر؟
- جان مادر؟
- من اون‌ روزو می‌بینم که پول‌دار میشم.
- انشاالله مادر.
- مادر؟
- جان مادر؟
- ولی دیگه دنبال دوست نمی‌گردم.
- چرا مادر؟
- چون دوستیشون بخاطره پوله.
- شاید دوست واقعی بود، باید صبرکنی دخترم.
- دوست واقعی توی سختی‌ها میاد نه زمان راحتی.
- درسته دخترم.
 
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
- مادر؟
- جان مادر؟
- دیروز دیدمش.
- چه حِسی داشتی؟
- قلبم از دیواره دلم داشت بیرون میزد.
- یعنی این‌قدر تند میزد؟
- بله مادر.
- باهاش حرف زدی؟
- بله حرف زدم.
- چی‌گفت؟
- بهم گفت دختر سخت‌کوشی هستی.
- از دخترِ من تعریف خوبی کرده.
- بله مادر و من هزاران‌بار از دیروز این تعریفِ کوچک‌رو پیش خودم مرور کردم.
- چون عاشقی.
- درسته مادر، عشق منو شکننده کرده.
- حتی بیشتر از سختی‌ها؟
- حتی بیشتر از سختی‌ها.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
- مادر؟
- جان مادر؟
- الان خدا کجاست؟
- وسطِ قلب شکستت.
- یعنی اونجاست؟
- آره دخترم، چرا گریه می‌کنی؟
- شرمندشم...
- از چی؟
- از قلبی‌ که بهم داد و من این‌جوری داغون و تیرش کردم.
- می‌دونی که مهربونه؟
- می‌دونم.
- پس بخشیده شدی.
- ...
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
- مادر؟
- جان مادر؟
- دلتنگی یعنی‌چی؟
- یعنی دلت بیشتر از هرچیزی دیدن و حرف زدن باهاشو بخواد.
- من‌که از دور می‌بینمش.
- اون به دردِ یک دلِ‌تنگ نمی‌خوره.
 
بالا پایین