- Dec
- 727
- 2,102
- مدالها
- 2
با حس و حال عجیبی راه افتادم سمت ساختمان. سرم پایین بود و به همه چیز فکر میکردم، از حرفهای شاپور گرفته تا حس و حال و رفتارهای اخیر همه. چهقدر همه چیز تغییر کرده بود واقعاً و من چهقدر سادهلوحانه از کنار همه چیز رد شده بودم. نفهمیدم چی شد که با سر رفتم تو سی*ن*هی یه نفر، کلم درد گرفت اما جیکم در نیومد. قدمی به عقب رفتم تا شخص مورد نظر رو ببینم و ازش عذر خواهی کنم که با دختری روبهرو شدم، دختره برزخی نگاهم میکرد. به لباسهاش که نگاه کردم دیدم خیسه، چشمم که به لیوان حاوی شربتِ توی دستش افتاد فهمیدم چه گندی زدم. شرمنده نگاهم رو کشیدم بالا که گفت:
- هوی دخترهی دهاتی کوری مگه نمیبینی جلو پات رو؟
(درود دوستان اینجا لازمه یه چیز رو من یاداوری کنم که منِ حقیر هیج قصد و غرض بدی ندارم از استفادهی کلمه (دهات و دهاتی) ضمن اینکه همهی مردم؛ چه ایرانی و چه غیره ایرانی چه شهری و چه روستایی چه فارس، لر، گیلک بلوچ، ترک، کرد و... همه و همه برام عزیز و محترمن و هدف از نوشتن و استفاده از این کلمهی نادرست واسه اینکه میخوام نشون بدم سطح شعور بعضی از افراد تا چهقدر پایینه... . میخوام نشون بدم انسانیت به لباس مارک و گوشیه تو دست و ماشین زیر پا نیست. درهرصورت من قصدم توهین و یا گسترش این بیشعوری نیست و لازم دونستم این مطلب رو باشما درمیون بذارم که خدایی نکرده دل کسی رو ناخواسته نشکسته باشم و توهینی این بین انجام نشده باشه.)
یه لنگه ابروهام پرید بالا، این کیه دیگه؟
- عذر میخوام حواسم نبود.
- عذرخواهیت بخوره توسرت ببین با لباسم چیکار کردی دخترهی بیلول.
تن صداش زیادی بالا بود و چون برای یک لحظه موزیک قطع شد همهی نگاهها چرخید این طرف. لجم گرفت ازش، مگه من از قصد اینجوری کردم؟
- نگاهش کن مثل بز زل زده به من، چی رو نگاه میکنی بیشعور؟
نه مثل اینکه تنش میخاره، حوصله نداشتم جوابش رو بدم واسه همین بیاهمیت بهش خواستم از کنارش رد بشم که کتفم رو گرفت و به عقب پرتم کرد و چون انتظارش رو نداشتم بیتعادل چند قدم رفتم عقب، کفشهای پاشنه بلند لعنتیم کار دستم داد و حین عقب عقب رفتن پاهام تو هم پیچ خورد و بدتر تعادلم رو از دست دادم و با باسن مبارک خوردم زمین. درد وحشتناکی تو دلم و کمرم پیچید، چشمهام رو بستم و لب به دندون گرفتم. لعنتی لعنتی الان چه وقت پریودیه اخه؟! حتی نای بلند شدن رو نداشتم. با اخمهای گره خورده توهم زل زدم به دختره، پوزخند تحقیر آمیز گوشهی لبش رو مخم بود.
- معلوم نیست کی توی دست و پاچلفتی رو راه داده اینجا. نگاهش کن توروخدا، لباسهاش رو ببین انگار آمده مدرسه از بس رخت رو هَم کرده.
- هوی دخترهی دهاتی کوری مگه نمیبینی جلو پات رو؟
(درود دوستان اینجا لازمه یه چیز رو من یاداوری کنم که منِ حقیر هیج قصد و غرض بدی ندارم از استفادهی کلمه (دهات و دهاتی) ضمن اینکه همهی مردم؛ چه ایرانی و چه غیره ایرانی چه شهری و چه روستایی چه فارس، لر، گیلک بلوچ، ترک، کرد و... همه و همه برام عزیز و محترمن و هدف از نوشتن و استفاده از این کلمهی نادرست واسه اینکه میخوام نشون بدم سطح شعور بعضی از افراد تا چهقدر پایینه... . میخوام نشون بدم انسانیت به لباس مارک و گوشیه تو دست و ماشین زیر پا نیست. درهرصورت من قصدم توهین و یا گسترش این بیشعوری نیست و لازم دونستم این مطلب رو باشما درمیون بذارم که خدایی نکرده دل کسی رو ناخواسته نشکسته باشم و توهینی این بین انجام نشده باشه.)
یه لنگه ابروهام پرید بالا، این کیه دیگه؟
- عذر میخوام حواسم نبود.
- عذرخواهیت بخوره توسرت ببین با لباسم چیکار کردی دخترهی بیلول.
تن صداش زیادی بالا بود و چون برای یک لحظه موزیک قطع شد همهی نگاهها چرخید این طرف. لجم گرفت ازش، مگه من از قصد اینجوری کردم؟
- نگاهش کن مثل بز زل زده به من، چی رو نگاه میکنی بیشعور؟
نه مثل اینکه تنش میخاره، حوصله نداشتم جوابش رو بدم واسه همین بیاهمیت بهش خواستم از کنارش رد بشم که کتفم رو گرفت و به عقب پرتم کرد و چون انتظارش رو نداشتم بیتعادل چند قدم رفتم عقب، کفشهای پاشنه بلند لعنتیم کار دستم داد و حین عقب عقب رفتن پاهام تو هم پیچ خورد و بدتر تعادلم رو از دست دادم و با باسن مبارک خوردم زمین. درد وحشتناکی تو دلم و کمرم پیچید، چشمهام رو بستم و لب به دندون گرفتم. لعنتی لعنتی الان چه وقت پریودیه اخه؟! حتی نای بلند شدن رو نداشتم. با اخمهای گره خورده توهم زل زدم به دختره، پوزخند تحقیر آمیز گوشهی لبش رو مخم بود.
- معلوم نیست کی توی دست و پاچلفتی رو راه داده اینجا. نگاهش کن توروخدا، لباسهاش رو ببین انگار آمده مدرسه از بس رخت رو هَم کرده.
آخرین ویرایش: