جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

انشاء جدول ضرب

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته انشاء‌های کاربران توسط Mhb با نام جدول ضرب ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,207 بازدید, 0 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته انشاء‌های کاربران
نام موضوع جدول ضرب
نویسنده موضوع Mhb
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Mhb
موضوع نویسنده

Mhb

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
25
122
مدال‌ها
1
نویسنده مهدی میکائیلی

خاطره زمان تحصیل
جدول ضرب

در كلاس سوم ابتدایی معلمی داشتيم كه سخت تنبيه می‌كرد. غير از زدن چيزي در چنته نداشت. داد و فرياد، نگاه‌هاي تند و سرانجام مشت و لگد و در آخر كه خسته مي‌شد تركه ابزار كمك آموزشي او بود. در آن روزگار او خيالش راحت بود كه گوشت‏مان را به او بخشيده‌اند و استخوان مان براي خانواده است. شايد تقصيري نداشت. او هم بدتر از ما آموزش دیده بود و آموخته‌هاي خود را به ما ارائه مي‌داد.
به هر صورت آن روز جدول ضرب لعنتي داشتيم كه هميشه در دل، باني آن را لعن و نفرين مي‌كرديم. البته بدون حضور معلم وقتي از يكديگر مي‌پرسيديم فوتِ آب بوديم امّا در جلوي معلم لال مي‌شديم. وقتي مي‌پرسيد سه سه تا؟ اصلا يادمان ميرفت كه سه يكي از عددهاي رياضي است. آن‌چنان سرمان را پايين مي‌انداختيم و با چشم به زمين خيره مي‌شديم كه آجرهاي كف كلاس شرمندهٔ ما مي‌شدند. در همان حال هم گونه‌هاي سرمازده‌ٔ خود را آماده‌ٔ پذيرايي سيلي‌هاي محكمتر از محكم معلم مي‌ساختيم.
در چنين شرايطي دوستم براي جواب پاي تابلو رفت. جلوي تخته با قامتي خميده ايستاد. وقتي نتوانست جواب سؤال معلم را بدهد، در يك زمان غير منتظره معلم مثل شكارچي كه به شكار حمله برد مثل برق صورت او را نشانه رفت. بيچاره آنچنان دور خود پيچيد كه دستانش موجب سقوط لوله‌هاي بخاري كه از کف كلاس تا بام ادامه داشت، شد.
هنوز صداي «آي آقا... مان در رفت» او را در لابه‌لاي سر و صداي افتادن لوله بخاريها در گوشم پيچيده است. او به سرعت از كلاس بيرون رفت درحاليكه رد پايي از خود بر كف كلاس گذاشت.
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: meshki
بالا پایین