جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

متفرقه حرف دلت را بگو:)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه توسط .AikA. با نام حرف دلت را بگو:) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 13,077 بازدید, 784 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه
نام موضوع حرف دلت را بگو:)
نویسنده موضوع .AikA.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط .LAVIN.

سایه مولوی

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
661
10,845
مدال‌ها
2
کار هر روزم مزاح و خنده است
در دلم اما غمی بُرنده است
ک.س ندارد از غم قلبم خبر
چون گرفته خنده‌ام را در نظر
روزها قابی به صورت میزنم
فارغ از بغضم لبخند میزنم
شب که شد در کنج تنهایی خود
از غم دیرینه هق‌هق میزنم
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
618
6,908
مدال‌ها
2
زندگی با نفس گرم تو معنا دارد
شعله ای داغ تر از آتشِ حوّا دارد

خودِ شیطان هم اگر عاشق انسان بشود
هوس خوردنِ ممنوعه یِ طوبا دارد

عشقتِ انگار برایم تبِ یک قاصدک است
به هوای تو فقط ، میل به صحرا دارد

تا که پرسیده ام ای شیخ ، که دینت را برد ؟
پاسخم داد زمین حوریِ زیبا دارد

من نخواهم پری و چشمِ سیاهش را چون
نقشی از روی تو وُ چشمکِ شهلا دارد

هرکجا می‌نگرم منظره ی بوم منی
می نگارم که نگارم همه جا جا دارد

در تلاقی ی نگاهش دل من ، همچون شیخ
دینش از دست بداد این ، ید طولا دارد

بهرِ دل ، سلسله بندانِ بُتی گردیده
همچو حافظ گله ای از دل شیدا دارد
 
موضوع نویسنده

.AikA.

سطح
0
 
-مدیر تالار بیوگرافی و زبان-
پرسنل مدیریت
مدیر تالار بیوگرافی
مدیر تالار زبان
ناظر تایید
Jun
2,669
10,767
مدال‌ها
2
این آدما کی میخوان از زخم زبان زدن دست بردارند؟؟
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
618
6,908
مدال‌ها
2
بیگانه ماندی و نشدی آشنا تو هم
بیچاره من! اگر نشناسی مرا تو هم

دیدی بهای عشق به جز خون دل نبود
آخر شدی شهید در این کربلا تو هم

آیینه‌ای مکدّرم از دست روزگار
آهی بکش به یاد من، ای بی‌وفا تو هم

چندی است از تو غافلم ای زندگی ببخش
چنگی نمی‌زنی به دل این روزها تو هم

ای زخم کهنه‌ای که دهان باز کرده‌ای
چون دیگران بخند به غم‌های ما تو هم

تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد
چشم‌انتظار باش در این ماجرا تو هم
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
618
6,908
مدال‌ها
2
بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت
چون رنگ رخنه در پر پروانه می کنی

عشق است و گفته اند که یک قصه بیش نیست
این قصه را به مرگ خود افسانه می کنی
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: .AikA.
موضوع نویسنده

.AikA.

سطح
0
 
-مدیر تالار بیوگرافی و زبان-
پرسنل مدیریت
مدیر تالار بیوگرافی
مدیر تالار زبان
ناظر تایید
Jun
2,669
10,767
مدال‌ها
2
در این شهری که تو درآن نفس نمیکشی..
برای من همانند قفس است، نفس‌تنگی می‌آورد برای من..
 
موضوع نویسنده

.AikA.

سطح
0
 
-مدیر تالار بیوگرافی و زبان-
پرسنل مدیریت
مدیر تالار بیوگرافی
مدیر تالار زبان
ناظر تایید
Jun
2,669
10,767
مدال‌ها
2
راست گفتند..
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
618
6,908
مدال‌ها
2
باز با گریه به آغوش تو برمی‌گردم
چون غریبی که خودش را برساند به وطن
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
618
6,908
مدال‌ها
2
خاطره ها

نه می کُشند، نه زنده می کنند

آنها مانند یک بمب ساعتی

در لحظه تصورِ یک حالِ خوب

غافلگیرت می کنند...

فرقش در این است

در لحظه تکه تکه می شوی،

لحظه ای بعد بلند می شوی،

تکه هایت را جمع می کنی

و دوباره ادامه میدهی
 
بالا پایین