متفرقه حرف دلت را بگو:)

[liluf]

حرف دلم؟ خیلی زیاده !
میتونم فقط بگم توی این دنیا هیچی از هیچکس بعید نیست
حتی اگه چیزی تا ۹۹ درصد هم درست پیش رفت بازم برا اون یک درصدش هم شک داشته باش
تا قبل پختگی کامل و بلوغ عاشق نشو
زندگی قشنگه فقط ادما سختترش کردن محتاط باش و از زندگیت لذت ببر اما چهارچوب داشته باش
برا چیزی تا اخرین نفس تلاش کن و اگه محاله رهاش کن قدرتشو داشته باش
با هر کسی دردو دل نکن
اسم رفیق و روی هر کسی نذار شرمنده خودت نشی

 

[ریحانا۲۰]

حرف دلم؟ خیلی زیاده !
میتونم فقط بگم توی این دنیا هیچی از هیچکس بعید نیست
حتی اگه چیزی تا ۹۹ درصد هم درست پیش رفت بازم برا اون یک درصدش هم شک داشته باش
تا قبل پختگی کامل و بلوغ عاشق نشو
زندگی قشنگه فقط ادما سختترش کردن محتاط باش و از زندگیت لذت ببر اما چهارچوب داشته باش
برا چیزی تا اخرین نفس تلاش کن و اگه محاله رهاش کن قدرتشو داشته باش
با هر کسی دردو دل نکن
اسم رفیق و روی هر کسی نذار شرمنده خودت نشی

تا که آب از عکس تو گوهر شود
تا که آتش واهلد مر جنگ را

من نخواهم ماه را با حسن تو
وان دو سه قندیلک آونگ را

من نگویم آینه با روی تو
آسمان کهنه پرزنگ را

دردمیدی و آفریدی باز تو
شکل دیگر این جهان تنگ را

در هوای چشم چون مریخ او
ساز ده ای زهره باز آن چنگ را

 

[ریحانا۲۰]

هر آن چیزکان زی تو نبود نکو
به دیگر کسانش مکن آرزو

 

[حیات]

نه شعرِ من، نه شعرِ تو، که هر دو در سکوتی گم شدیم؛
میانِ این نفس‌ها، تنها «ما»یی جهانگیر شدیم

 

[liluf]

نه شعرِ من، نه شعرِ تو، که هر دو در سکوتی گم شدیم؛
میانِ این نفس‌ها، تنها «ما»یی جهانگیر شدیم

ما باهم خداحافظی نکردیم!
فقط کم کم رابطه ی ما محو شد
حتی نگفتی تمام شده
من فقط دیدم مرگ احساسمان را
فقط دیدم دیگر حواست نیست و من هم دیگر تلاشی نکردم !

 

[حیات]

ما باهم خداحافظی نکردیم!
فقط کم کم رابطه ی ما محو شد
حتی نگفتی تمام شده
من فقط دیدم مرگ احساسمان را
فقط دیدم دیگر حواست نیست و من هم دیگر تلاشی نکردم !

خاطره‌ام مه‌الود است، لب‌هایت را به خاطر ندارم ولی چشمانت...آه ز چشمانت که زمان رفتن هم می‌درخشید و مرگ را در نگاهم می‌رقصاند نازخاتون

 

[ریحانا۲۰]

خاطره‌ام مه‌الود است، لب‌هایت را به خاطر ندارم ولی چشمانت...آه ز چشمانت که زمان رفتن هم می‌درخشید و مرگ را در نگاهم می‌رقصاند نازخاتون

آن وقت که بحر کل شود ذات مرا
روشن گردد جمال ذرات مرا

زان می‌سوزم چو شمع تا در ره عشق
یک وقت شود جمله اوقات مرا

 

[حیات]

آن وقت که بحر کل شود ذات مرا
روشن گردد جمال ذرات مرا

زان می‌سوزم چو شمع تا در ره عشق
یک وقت شود جمله اوقات مرا

عاشقیت را باید عاشقان فهمید
زین گمان تو فتنه‌ای و دل ز جورش بیداد

 

[ریحانا۲۰]

عاشقیت را باید عاشقان فهمید
زین گمان تو فتنه‌ای و دل ز جورش بیداد

معشوقه چو آفتاب تابان گردد
عاشق به مثال ذره گردان گردد

چون باد بهار عشق جنبان گردد
هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد

 

[حیات]

رقصنده میرقصاند نگاه تیرانداز را
ما که دانیم کار او فریب تیر است
مگرنه ک باور کند که یک رقصنده دل دارد؟!