جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

متفرقه حرف دلت را بگو:)

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تعامل ادبی توسط Kiana' با نام حرف دلت را بگو:) ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 46,647 بازدید, 2,007 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته تعامل ادبی
نام موضوع حرف دلت را بگو:)
نویسنده موضوع Kiana'
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHVIN*

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
689
8,907
مدال‌ها
2
سوی آن سلطان خوبان الرحیل
سوی آن خورشید جانان الرحیل

کاروان بس گران آهنگ کرد
هین سبکتر ای گرانان الرحیل

سوی آن دریای مردی و بقا
مردوار ای مردمان هان الرحیل

آفتاب روی شه عالم گرفت
صبح شد ای پاسبانان الرحیل

همچو مرغان خلیلی سوی سر
زانک بی‌سر نیست سامان الرحیل

سوی اصل خویش یعنی بحر جان
جمع یاران همچو باران الرحیل

ای شده بگلربگان ملک غیب
کمترینه عاشق قان الرحیل

خانه و فرزند و بستر ترک کن
اسپ و استر زین و پالان الرحیل

پیش شمس الدین تبریزی شاه
خاک بی‌جان گشته با جان الرحیل
 

آراد

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
689
8,907
مدال‌ها
2
سوی آن سلطان خوبان الرحیل
سوی آن خورشید جانان الرحیل

کاروان بس گران آهنگ کرد
هین سبکتر ای گرانان الرحیل

سوی آن دریای مردی و بقا
مردوار ای مردمان هان الرحیل

آفتاب روی شه عالم گرفت
صبح شد ای پاسبانان الرحیل

همچو مرغان خلیلی سوی سر
زانک بی‌سر نیست سامان الرحیل

سوی اصل خویش یعنی بحر جان
جمع یاران همچو باران الرحیل

ای شده بگلربگان ملک غیب
کمترینه عاشق قان الرحیل

خانه و فرزند و بستر ترک کن
اسپ و استر زین و پالان الرحیل

پیش شمس الدین تبریزی شاه
خاک بی‌جان گشته با جان الرحیل
رهبر این قافله، همان خورشید جانان و سلطان خوبی‌هاست. پس ای کسانی که بار سنگینی بر دوش دارید (کنایه از تعلقات دنیوی)، سبکبار شوید و آماده سفر شوید. به سوی دریای مردانگی و بقا، ای مردان، شتابان حرکت کنید.

خورشید روی یار، عالم را روشن کرده و زمان آن رسیده که مانند پاسبانان سحرخیز، بانگ رحیل سر دهید. مانند مرغان حضرت حق (کنایه از ابراهیم خلیل‌الله)، به سوی اصل و ریشه‌ی خود، یعنی بحر جان، با یاران همدل و مهربان، چون باران در هم آمیخته، کوچ کنید.

ای کسانی که در ملک غیب (عالم معنا) جای گرفته‌اید، ای عاشقانِ فانی (که در راه معشوق فدا می‌شوید)، کمترین ندا این است که رحیل کنید. خانه‌ و خانواده، رختخواب و تمام تعلقات دنیوی را رها کنید و آماده سفر شوید.
خلاصه ای از تفسیر اش است
 

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
197
1,267
مدال‌ها
2
شدیم غرق توی امتداد شب
تو انحلال درد
یه احتمال بد
یا انفعال سرد
بودی یه اشتباه سخت
گرفتی قلب و نمونده حسه واسه من
فاصله بی‌رحم بوده قصه واسه من فقط
شاید واسه استفاده هم
 

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
197
1,267
مدال‌ها
2
نفسم هرجا بودی تنها وایستا برسم
آسمون شهر تار می‌شه، دلت تنگ
چشاته رو ابرا باشی تو یه شب بام
نمیریزن اشکات، شدی مث سم
نمی‌نمیریزن اشکات چیه قلقم
 

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
197
1,267
مدال‌ها
2
روزه یک سو شد و عید آمد و دل ها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست
چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد
این چه عیب است بدین بی خردی وین چه خطاست
باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سر است بدین حال گواست
فرض ایزد بگذاریم و به ک.س بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم
باده از خون رزان است نه از خون شماست
این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بی عیب کجاست
 

ریحانا۲۰

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
197
1,267
مدال‌ها
2
سوی آن سلطان خوبان الرحیل
سوی آن خورشید جانان الرحیل

کاروان بس گران آهنگ کرد
هین سبکتر ای گرانان الرحیل

سوی آن دریای مردی و بقا
مردوار ای مردمان هان الرحیل

آفتاب روی شه عالم گرفت
صبح شد ای پاسبانان الرحیل

همچو مرغان خلیلی سوی سر
زانک بی‌سر نیست سامان الرحیل

سوی اصل خویش یعنی بحر جان
جمع یاران همچو باران الرحیل

ای شده بگلربگان ملک غیب
کمترینه عاشق قان الرحیل

خانه و فرزند و بستر ترک کن
اسپ و استر زین و پالان الرحیل

پیش شمس الدین تبریزی شاه
خاک بی‌جان گشته با جان الرحیل
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست
آن ک.س است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بی کار کجاست
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
 

MAHVIN*

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
249
2,827
مدال‌ها
2
وردة واحدة لإنسان على قيد الحياة أفضل من باقة كاملة على قبره.

‏ابتسم فلن يتغير العالم بحزنك.

‏جميعُنا نملك نفس العين , لكن لا نملك نفس النظرة !

جمله های زیبا

یک شاخه گل به شخصی زنده بهتر از یک دسته گل بر قبر اوست

لبخند بزن چون جهان با اندوه تو عوض نمی شود

همه ما یک جور چشم داریم ولی یک جور نگاه نداریم*
 
بالا پایین