جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار حسین خوارزمی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام حسین خوارزمی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,618 بازدید, 82 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع حسین خوارزمی
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MHP
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
ای روی دل‌آرایت آتش زده در جان‌ها
درد غم سودایت سرمایه دوران‌ها


چون از غم عشق تو صد جامه جان چاکست
عشاق چه غم دارند از چاک گریبان‌ها


صد طایر جان هردم پروانه‌صفت سوزد
گر همچو رخت باشد شمعی به شبستان‌ها


گل چاک زده جامه بر بوی تو در گلشن
از بهر خریداری از پرده به دامان‌ها


در میکده وحدت چون شیر و شکر ای جان
درد و غم عشق تو آمیخته با جان‌ها


کوی تو و روی تو چون کعبه و عید آمد
جان‌های نکوکیشان در پیش تو قربان‌ها


عقلم همه فن‌ها را آراسته بود اول
چون عشق تو برخواندم از یاد برفت آن‌ها


شعری که حسین ای جان در وصف تو پردازد
هر بیت از او شاید سردفتر دیوان‌ها​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
بصدر صفحه دولت کجا رسد اصحاب
اگر دری نگشاید مفتح الابواب


عزیز من بادب باش تا صفا یابی
از آنکه هست تصوف بجملگی آداب


زدند قافله راه عشق کوس سفر
اگر نه مرده دلی دیده ها بمال از خواب


بهرزه عمر گرانمایه را ز دست مده
دو روزه عمر که باقی است قدر آن دریاب


اگر سعادت دیدار دوست میجوئی
ز آستانه اصحاب درد روی متاب


اگر مشاهده خواهی ز خویشتن بگذر
که غیر هستی تو در میانه نیست حجاب


حسین دیده دیداربین بدست آور
که برگرفت حبیب از جمال خویش نقاب​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
زهره ام ساقی و مه جام مدام است امشب
فلکم چاکر و خورشید غلام است امشب


باده در مذهب عشاق حلال است ایندم
خواب بر عاشق مشتاق حرام است امشب


میکنم جامه ازرق گرو باده مدام
که تنم را هوس جام مدام است امشب


ساقیا تا بسحر جام دمادم در ده
زانکه ما را نه غم ننگ و نه نام است امشب


شمع را گو ننشانند که در مجلس ما
شمع رخساره آن ماه تمام است امشب


شاد باش ای دل غمدیده که در عین بلا
الف قد حسود تو چو لام است امشب


میدهد دشمنم از غصه بناکامی جان
که من دلشده را دوست بکام است امشب


تا سحر در هوس پسته شکر بارش
طوطی طبع مرا ذوق کلام است امشب


از فروغ رخ آن حور پریچهره حسین
کنج کاشانه ما دار سلام است امشب
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
تا بکی ناله و فریاد که آن یار کجاست
همه آفاق پر از یار شد اغیار کجاست


آتش غیرت عشق آمد و اغیار بسوخت
چشم بازی که نبیند بجز از یار کجاست


سر توحید ز هر ذره عیان میگردد
پر نیازی که بود واقف اسرار کجاست


همه ذرات جهان آینه مطلوبند
خورده بینی که بود طالب دیدار کجاست


یوسف مصری ما بر سر بازار آمد
ای عزیزان وفا پیشه خریدار کجاست


عیسی خسته دلان میرسد از عالم غیب
سر بیمار که دارد دل بیمار کجاست


هر که بیدار بود دولت بیدار بود
دوست در جلوه ولی عاشق بیدار کجاست


از شراب شب دوشینه خماری دارم
ساقیا بهر خدا خانه خمار کجاست


چند گوئی که مگو سر غم عشق حسین
خود من سوخته را طاقت گفتار کجاست
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
خلق عالم بجمالت نگرانند ای دوست
وز غمت نعره زنان جامه درانند ای دوست


ما بر آنیم که مانند تو منصوری نیست
همه ارباب نظر نیز بر آنند ای دوست


عاقلانی که ملامت ز غم عشق کنند
مگر از حسن رخت بیخبرانند ای دوست


زاهدان سرمه ز خاک قدمت گر نزنند
ظاهر آنست که بس بی بصرانند ای دوست


مخلصانی که نظر بر چو تو منصور کنند
نی چو اصحاب هوا کج نظرانند ای دوست


خاک پائی که بجان زینت افسر سازند
سرورانی که همه تاج ورانند ای دوست


چون حسین از همه مخلص تر و بیچاره تر است
از چه مخصوص عنایت دگرانند ای دوست
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
الا ای کعبه دولت مرا خاک سر کویت
ندارد جان من قبله بجز محراب ابرویت


اگر در روی مهروئی بمهر دل نظر کردم
نکردم جز بدان وجهی که هست آیینه رویت


ز عشق روی گل بلبل نکردی ناله و غلغل
اگر اندر نهاد گل ندیدی نکهت رویت


دلم وقت گل و سنبل هوادار صبا زان شد
که تا یابد از او هر دم گذر بر چین ابرویت


صبا دکان عطاری گشادن کی توانستی
که او را نیستی هر دم گذر بر سنبل مویت


بصورت گه گه ار روئی بسوی غیرت آوردم
ز غیرت رخ متاب از من که دارم روی دل سویت


ز مژگان زن حسین خویش را از گوشه تیری
که میدانم نخواهد بد کمان او ببازویت
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
خسته هجر گشته ام با تو وصالم آرزوست
تیره شده است چشم من نور جمالم آرزوست


از تف کار عشق جان سوخت بنار تشنگی
از لب روح بخش تو آب زلالم آرزوست


بی تو حرام شد مرا با دگری نفس زدن
از نفس مبارکت سحر حلالم آرزوست


بی تو خیال شد تنم و ز هوس خیال تو
نیست خیال خواب و خور آب خیالم آرزوست


دام خطت بمرغ دل گفت اسیر چون شدی
گفت از آنکه دمبدم دانه خالم آرزوست


در دل بحر اشک خود غوطه همیخورم از آنک
دیدن آن دو رشته عقد لئالم آرزوست


گر چه وصال او حسین آرزوئی است بس محال
آرزو را چو عیب نیست چونکه وصالم آرزوست
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
عشق است آتشی که بیکدم جهان بسوخت
در قصر دل فتاد و روان شاه جان بسوخت


گفتی ز عقل در مگذر راه دین سپر
کو عقل و دین که عشق هم این و همان بسوخت


ای فتنه زمانه و ای فتنه زمین
جانم مسوز ورنه زمین و زمان بسوخت


من خود شناسمت که ز انوار عارضت
یک شعله برفروخت یقین و گمان بسوخت


گفتی نوازمت چو بسازی بسوز عشق
والله در این امید توان جاودان بسوخت


عشق تو آتش است و دل بنده سوخته
آتش فتاده سوخته دل را روان بسوخت


جان حسین از غم عشقت بسوخت لیک
هرگز دلت نسوخت که آن ناتوان بسوخت
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
تا عشق توام بدرقه راه حجاز است
اندر حرم وصل دلم محرم راز است


احرام در دوست چو از صدق ببستیم
در هر قدمی کعبه صد گونه نیاز است


عمریست که از آتش سودای تو چون شمع
کار دل آشفته من سوز و گداز است


نزدیک محبان ره کعبه دو سه گام است
کوته نظر است آنکه بگوید که دراز است


عشقست که در کسوت هر عاشق و معشوق
گه اصل نیاز است و گهی مایه ناز است


تا سلطنت عشق شود ظاهر و پیدا
آفاق پر از قصه گیسوی دراز است


من بنده ندارم هنری در خور شه لیک
از روی کرم شاه جهان بنده نواز است


عشاق نوا چون ز در دوست بیابند
در جان حسین آرزوی عزم حجاز است
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,389
47,031
مدال‌ها
23
وای که از حال من دلبرم آگاه نیست
آه که از دست او زهره یک آه نیست


بر در او میکشم جان ز پی تحفه لیک
هدیه این بینوا لایق درگاه نیست


طالب هر دو جهان ره نبرد سوی او
راه گداپیشگان در حرم شاه نیست


چند بود خاک پاک بسته این تیره خاک
یوسف مصری ما در خور این چاه نیست


شمع شبستان ما روی دلارای او است
مجلس عشاق را روشنی از ماه نیست


شاه مرا بندگان هست به از من بسی
لیک مرا غیر آن هیچ شهنشاه نیست


حلقه زدم بر درش گفت برو ای حسین
تا تو بخود بسته ای پیش منت راه نیست
 
بالا پایین