دیزنی انیمیشن دیو و دلبر را بر اساس کتاب نویسنده مشهور فرانسوی گابریل سوزان دو ویلنوو Gabrielle-Suzanne de Villeneuve، ساخته است ولی تفاوت های بسیاری با داستان اصلی دارد. در انیمیشن پدر بل مخترع فقیری بود که تنها فرزندش بل هست، ولی در داستان اصلی پدر بل بازرگان است و بعد از غرق شدن کشتی هایش در دریا به همراه بل و دو خواهر و برادرش به روستا می روند. دو خواهر و برادر بل بسیار با بل که دختری ساده و مهربان هست متفاوت هستند و بیشتر به دنبال پز دادن ثروت نداشته و لباس های فاخر هستند.
بعد از مدتی که خانواده بل در روستا زندگی می کردند نامه ای به پدر بل می رسد که یکی از کشته های محموله سالم به بندر رسیده است، پدر بل هم شاد و سرمست که ثروتش برگشته قصد سفر به شهر می کند و قبل از ترک روستا از فرزندانش می پرسد، چه هدیه ای می خواهند دو خواهر و برادر بل طبق معمول از او لباس های گران و فاخر می خواهد و بل دختر ساده داستان تنها شاخه گلی رز درخواست می کند.
.
سفر پدر بل بیهوده بود و محموله ای سالم نمانده بود و غمگین در راه برگشت به روستا در جنگل گم می شود؛ در تلاش برای پیدا کردن مسیر و نجات از سرما به قلعه ای باشکوه برخورد می کند، وقتی وارد قلعه می شود شخصی را پیدا نمی کند ولی هم تختخوابی گرم و هم غذاهایی لذیذ نمایان می شوند.
| این یک تئوری دیگر از زندگی واقعی بل است |
فردا صبح در زمان ترک قلعه در باغ شاخه گل رزی می بیند و یاد هدیه ای که برای بل قرار بود ببرد می افتد، وقتی آن را می چیند هیولایی ترسناک در برابر خود می بیند. هیولا او را زندانی می کند و به پدر بل می گوید به جرم دزدی باید او را بکشد. پدر بل هم جریان زندگی اش را برای او تعریف می کند و اینکه گل را برای دخترش می خواهد. هیولا با پدر بل معامله می کند اگر دخترش را به او بدهد هم از خیال گرفتن جان او می گذرد و هم به او طلا می دهد. پدر بل قبول می کند و بل به قلعه می آید.
.
هیولا بعد از مدتی عاشق بل می شود و به مدت سه ماه از او خواستگاری می کند ولی بل قبول نمی کند و هر روز از هیولا درخواست می کرد که اجازه دهد به دیدن خانواده اش برود بعد از سه ماه هیولا قبول می کند و به بل می گوید می تواند برود ولی اگر برنگردد از غم دوری او می میرد، بل هم قول می دهد که زود برگردد.
وقتی بل به روستا می رود دو خواهر بل از حسادت دیدن ظاهر زیبا و اشرافی بل او را زندانی می کنند، تا نتواند پیش هیولا برگردد به امید اینکه هیولا از عصبانیت بل را بکشد.
بل به سختی از دست خواهرانش فرار می کند و به قلعه می رسد در همین زمان هیولا را در بستر مرگ می بیند. بل از هیولا می خواهد که با او ازدواج کند و به دلیل از خودگذشتگی بل هیولا به شاهزاده ای زیبا تبدیل می شود. دو خواهر بل هم تبدیل به مجسمه هایی می شوند که تنها می توانند شاهد خوشبختی بل باشند.
