- May
- 3,433
- 13,006
- مدالها
- 17
شکستن من، کار هر روزه بود؛
اما تو فقط در یک روز توانستی کل وجودم را تاراج ببری!
غمزدهام! همانند گلبرگ پلاسیدهی بالای خاک سردت.
نگاهی به صورتش انداختی و زمزمه کردی:
هیچکَس برای تو پدر نخواه بود.
حال که رفتهای شبها صدای زجههایش مرا دق میدهد! رفتن، سهم تو نبود.
اما تو فقط در یک روز توانستی کل وجودم را تاراج ببری!
غمزدهام! همانند گلبرگ پلاسیدهی بالای خاک سردت.
نگاهی به صورتش انداختی و زمزمه کردی:
هیچکَس برای تو پدر نخواه بود.
حال که رفتهای شبها صدای زجههایش مرا دق میدهد! رفتن، سهم تو نبود.