جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

خداشناسی خداشناسی فطرت

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته خداشناسی توسط BARAN_KH_Z با نام خداشناسی فطرت ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 215 بازدید, 9 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته خداشناسی
نام موضوع خداشناسی فطرت
نویسنده موضوع BARAN_KH_Z
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط BARAN_KH_Z
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,595
12,725
مدال‌ها
5
بسم الله الرحمن الرحیم
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,595
12,725
مدال‌ها
5
- تعریف فطرت

فطرت در قرآن و روایات به معنی آفرینش بدیع و بی‌سابقه است. ابتكاری بودن آفرینش جهان به دو جهت است، یكی بدین جهت كه خداوند مواد اولیه جهان را خود آفریده و با تركیب آنها جهان را بوجود آورده است و دیگری از این جهت كه نقشه آفرینش را نیز خود طراحی كرده و از كسی الگو نگرفته است.
فطرت در انسان نوعی هدایت تکوینی در قلمرو شناخت و احساس است. فطرت با غریزه ، از این نظر كه هر دو، گونه‌ای از هدایت تكوینی‌اند، یكسان است، ولی تفاوت آن دو در این است كه فطرت مربوط به هدایت عقلانی، و غریزه مربوط به هدایت‌های غیرعقلانی است. لذا، فطرت از ویژگی‌های انسان به شمار می‌رود، ولی غریزه از ویژگی‌های حیات حیوانی است
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,595
12,725
مدال‌ها
5
ویژگی‌های فطرت

فطریات انسان را می‌توان با ویژگی‌های ذیل باز شناخت:
۱. از آن جا كه آمیخته با آفرینش انسانند، در پیدایش خود معلول اسباب بیرونی نیستند، اگر چه اسباب بیرونی در شكوفایی و نارسائی آن مؤثرند.
۲. انسان به آنها علم حضوری دارد، اما می‌تواند به آنها علم حصولی نیز پیدا كند.
۳. با درك و معرفت عقلانی همراهند، یعنی در سطح حیات عقلانی انسان تبلور می‌یابند و ملاك انسانیت انسان به شمار می‌روند.
۴. معیار و ملاك تعالی انسان‌اند، لذا از نوعی قداست برخوردارند.
۵. كلیت و عمومیت دارند (همگانی‌اند).
۶. ثابت و پایدارند (همیشگی‌اند).
برخی از ویژگی‌های یاد شده در غرایز نیز وجود دارند، مانند ویژگی‌های اول، دوم، پنجم و ششم، ولی دو ویژگی سوم و چهارم به فطرت اختصاص دارند
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,595
12,725
مدال‌ها
5
- تفاوت فطرت و غریزه

از ویژگی‌های یاد شده می‌توان فرق میان فطرت و عادت را نیز به دست آورد، زیرا عادت آفرینشی نیست، بلكه معمول اسباب و علل بیرونی است، و از طرفی عمومیت و ثبات نیز ندارد.[۱][۲]
لازم به ذكر است كه این ویژگی‌ها از تحلیل فطرت به دست می‌آیند و در نتیجه، اموری ضروری و قطعی می‌باشند، یعنی با تعریفی كه از فطرت بیان گردید، نفی ویژگی‌های یاد شده مستلزم تناقض است. مانند این كه با فرض مربع بودن شكلی، تساوی اضلاع آن انكار شود، و یا با فرض آب بودن چیزی صفت مایع بودن از آن سلب گردد. این گونه محمولات را در اصطلاح حكمای اسلامی «محمولات ع*ن صمیمه» می‌گویند، و کانت آنها را « قضایای تحلیلی » نامیده است.
بنابراین، برای اثبات ویژگی‌های مزبور به برهان و دلیلی نیاز نداریم
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,595
12,725
مدال‌ها
5
- قلمرو فطرت

فطرت از ویژگی‌های حیات عقلانی انسان است و حیات انسان دو تجلی‌گاه دارد: یكی شناخت و دیگری احساس، و به عبارت دیگر، ادراك و گرایش، یعنی انسان در پرتو فطرت حقایقی را شهود می‌كند و به حقایقی نیز تمایل و گرایش دارد.

۴.۱ - شناخت‌های فطری
مقصود از فطریات ادراكی و معرفتی اموری است كه عقل انسان بصورت بدیهی و بدون نیاز به هیچ گونه تعلیم و تلقین آنها را می‌شناسد و می‌پذیرد و در اصطلاح منطق به بدیهیات عقلی موسوم و خود به دو گونه‌اند:

۴.۲ - بدیهیات عقل نظری
بدیهیات عقل نظری، مانند حكم به امتناع تناقض و دور و حكم به این كه مقادیر مساوی با یك مقدار، با هم برابرند، و این كه كل از جزء خود بزرگتر است و نظایر آن.

۴.۳ - بدیهیات عقل عملی
بدیهیات عقل عملی ، مانند حكم به حسن عدل و راستگویی، و قبح ظلم و ستم و دروغگوئی و مانند آن.

۴.۴ - ویژگی شناخت فطری
ابن سینا ادراكات فطری را با دو ویژگی توصیف نموده است:
اول آنكه از نهاد انسان سرچشمه گرفته و برایند تعلیم و تلقین نیستند.
دوم آنكه قطعی و غیرقابل تردیدند، چنان كه گفته است
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,595
12,725
مدال‌ها
5
- معنای فطرت

معنای فطرت این است كه انسان فرض كند ناگهان بالغ و عاقل آفریده شده و تاكنون هیچ عقیده و رأیی از كسی نشنیده و با هیچ كس معاشرت نداشته است، و تنها محسوسات را مشاهده كرده و تصوراتی را در خیال خود فراهم آورده است، آن گاه مطلبی را بر ذهن خود عرضه كرده و آن را در معرض شك قرار دهد، پس اگر توانست در آن شك كند فطرت بر آن گواهی نمی‌دهد. و اگر نتوانست در آن شک كند، آن مقتضای فطرت اوست
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,595
12,725
مدال‌ها
5
فطرت و خداجوئی
[ویرایش]
حس كنجكاوی و راستی یكی از تمایلات فطری انسان است، و به خاطر همین هدایت فطری است كه می‌خواهد از رازها و علل پدیده‌ها آگاه شود، این میل فطری همان گونه كه او را به جستجو علت هر یك از پدیده‌ها بر می‌انگیزد، او را به جستجوی علت مجموعه پدیده‌های جهان كه آنها را مرتبط و به هم پیوسته می‌بیند نیز بر می‌انگیزاند
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,595
12,725
مدال‌ها
5
- ادله فطرت خداگرائی

گرایش فطری انسان به خدا را از دو راه می‌توان اثبات كرد، یكی اینكه خود به مطالعه در روان خویش و نیز عكس العمل‌های رفتاری و گفتاری دیگران بپردازیم و از این طریق وجود چنین گرایشی را بشناسیم. و دیگری این كه به آراء و نظریات دانشمندان بویژه روانشناسان مراجعه نمائیم، نخست به بررسی راه اول می‌پردازیم و آن را به دو بیان توضیح می‌دهیم:

۸.۱ - عشق به كمال مطلق
انسان در نهاد خود می‌یابد كه كمال را دوست دارد، و بلكه حد اعلای آن را می‌خواهد، و همین احساس را با مراجعه به رفتار و گفتار دیگران، در آنان نیز می‌یابد. (توجه داشته باشیم كه سخن در وصوص به كمال مطلق نیست، بلكه سخن در عشق به كمال مطلق است).
اكنون می‌گوئیم وجود چنین احساسی در انسان دلیل بر واقعیت داشتن كمال مطلق است، و مقصود از خدا نیز چیزی جز كمال و جمال مطلق و لایتناهی نیست.
نتیجه این دو مقدمه این است كه انسان فطرتاً به خدا عشق می‌ورزد، هر چند ممكن است در مقام عمل دچار انحراف گردد، و چیزی را كه واقعاً كمال مطلق نیست بجای آن بنهد و آن را معشوق خود برگزیند، چنان كه مثلاً احساس گرسنگی كودك به او الهام می‌كند كه خوردنی در عالم یافت می‌شود، ولی چه بسا در تشخیص آنچه واقعاً خوردنی است از غیر آن دچار اشتباه گردد، و مثلاً حشره‌ای را در دهان بگذارد.
در اثبات وجود خداوند یکی از راه شناخت خداوند متعال، راه فطرت و خداشناسی فطری است. امام خمینی نیز فطرت و عشق به کمال را یکی از ادله خداشناسی می‌شمارد[۵] و به دو روش از طریق فطرت برای اثبات کمال مطلق و خداشناسی استدلال کرده است:
۱- فطرت افتفار و نیاز: به باور امام خمینی همه افراد بشر در این نکته اتفاق نظر دارند که در اصل وجود و کمالات وجود، نیازمند موجودی هستند که خود نیازمند نیست، بلکه مستقل و تمام و کامل است و این حکم در تمام موجودات عالم از نبات، معدن، عناصر، جن و ملائکه جاری است.[۶][۷]
۲- عشق فطری انسان‌ها به کمال مطلق: امام خمینی در این طریق به پیروی استادش، جناب محمدعلی شاه‌آبادی، تمام سعی و تلاش آحاد بشر را ناشی از این عشق فطری قلمداد می‌کند و میل و گرایش هر یک از آنها به امور مورد علاقه‌شان را به عشقشان به کمال مطلق ارجاع می‌دهد و با تمسک به اینکه عشق فعلی، معشوق فعل می‌خواهد، وجود کامل مطلق و حق تعالی را اثبات می‌کند.[۸][۹][۱۰] همچنین به اعتقاد ایشان همه موجودات جلوه‌ای از فعل و فیض او هستند و همین معشوق حقیقی باید واحد علی الاطلاق نیز باشد وگرنه از بساطت حقیقی خارج خواهد شد و کمال مطلق نخواهد بود. بر این اساس لازم است کمال مطلقی که متعلق عشق فطری است، همه صفات کمالیه را به نحوی اطلاقی دارا باشد. ایشان از این راه وجود مطلق و خداشناس فطری و دارا بودن تمام صفات کمالی را ثابت می‌کند
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,595
12,725
مدال‌ها
5
۸.۲ - طرح شبهه
پرسش: به چه دلیل احساس و عشق به كمال مطلق مستلزم واقعیت داشتن آن است، آیا احتمال ندارد كه این احساس خطا و بی‌اساس باشد؟
پاسخ: دلالت عشق به كمال مطلق را بر واقعی بودن آن از دو راه می‌توان بیان نمود:
راه اول این كه تمایلات غریزی و فطری بدون آن كه هیچ واقعیتی در عالم خارج موجود باشد با نظم حاكم بر جهان سازگار نیست؛ زیرا مطالعه در غرایز موجود در انسان و حیوان نشان می‌دهد كه آنها به اموری واقعیت‌دار توجه و تعلق دارند، و اگر خطائی رخ می‌دهد، در تشخیص مصداق است، نه در اصل واقعیت.
راه دوم این كه تحقق اموری كه واقعیت آنها متعلق به غیر است، بدون تحقق مضاف الیه و متعلق آنها، محال است. زیرا فرض این است كه ذات الاضافه است، یعنی تعلق به غیر در حقیقت آن نهفته اسلامی، در این صورت فرض واقعیت داشتن آن بدون وجود متعلق مستلزم تناقض می‌باشد. مثلاً علم و آگاهی متعلق می‌خواهد فرض، علم بدون متعلق، امری ناممكن است، بنابراین اراده، مراد می‌خواهد، حب، محبوب می‌خواهد، عشق، معشوق می‌خواهد و...
اگر امور یاد شده بصورت بالقوه موجود باشند، متعلق آنها نیز بالقوه خواهد بود، و اگر بصورت بالفعل موجود باشند، متعلق آنها نیز بالفعل می‌باشد، و چون فرض ما بر این است كه تمایل به كمال مطلق بصورت بالفعل موجود است، بنابراین كمال مطلق نیز بالفعل موجود خواهد بود
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
6,595
12,725
مدال‌ها
5
۸.۳ - امید به قدرتی برتر درلحظه‌های خطر
انسان در لحظه‌های خطرناك و بحرانهای زندگی كه از همه اسباب و علل طبیعی قطع امید می‌كند، در نهاد خویش احساس می‌كند كه قدرتی فراتر از قدرتهای مادی وجود دارد و اگر اراده كند می‌تواند او را نجات دهد، بدین جهت امید به حیات در او قوت می‌گیرد و همچنان برای نجات خود می‌كوشد، و این خود گواه بر فطری بودن خداگرائی انسان است، لیكن سرگرمی‌های زندگی مادی موجب می‌شود كه او در شرایط معمولی از وجود آن قدرت برتر، غفلت ورزد. در حقیقت سرگرمی‌های زندگی به منزله گرد و غبارهایی است كه بر آئینه فطرت می‌نشیند و انسان نمی‌تواند چهره حقیقت را در آن بنگرد.
بحرانهای زندگی آن گرد و غبارها را می‌زداید و آئینه فطرت را شفاف می‌سازد.

۸.۴ - دیدگاه صدرالمتالهین
صدر المتألهین در این باره گفته است:
«وجود خدا، چنان كه گفته‌اند، امری فطری است، به گواه این كه انسان به هنگام رویارویی با شرائط هولناك، به سابقه فطرت خود به خدا توکل نموده و بطوری غریزی به مسبب الاسباب و آن كه دشواری‌ها را آسان می‌سازد روی می‌آورد، هر چند خود وی به این گرایش فطری خود توجه نداشته باشد». [۱۲]

۸.۵ - دیدگاه علاه طباطبایی
علامه طباطبایی نیز در این باره می‌گوید:
«هیچ كس، اعم از مؤمن و کافر،تردید ندارد كه انسان در لحظه‌های خطر كه از همه اسباب و علل نجات بخش ناامید می‌شود، به سوی قدرتی برتر كه مافوق همه اسباب است و عجز و غفلت و نسیان در او راه ندارد روی می‌آورد و از او یاری می‌جوید، و از طرفی رجاء و امید مانند حب و بغض و اراده و كراهت و جذب و نظائر آن از صفاتی است كه تعلق به غیر دارد و بدون تحقق متعلق آن در خارج، پدید نمی‌آید، بنابراین امید بالفعل در نفس انسان نسبت به وجودی قاهر، گواه بر تحقق عینی آن است، وجود چنین قدرتی را فطرت انسان به روشنی درك می‌كند، اگر چه در اثر سرگرمی بسیار به اسباب و امور ظاهری چه بسا از آن غفلت می‌كند، ولی این پرده غفلت به هنگام روی آور شدن خطر و شدائد زندگی كنار رفته و فطرت، نقش هدایتی خود را ایفاء می‌كند».[۱۳]

۸.۶ - دیدگاه قرآن کریم
قرآن کریم نیز در آیات متعددی این حقیقت كه انسان در لحظه‌های خطرناك و بحرانی به خدای یكتا پناه می‌برد را بیان نموده است، از آن جمله می‌توان به آیه زیر اشاره نمود:
«فَإِذا رَكِبُوا فِی الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِكُونَ؛ [۱۴]آن گاه كه سوار كشتی می‌شوند مخلصانه خدا را می‌خوانند، ولی هنگامی كه آنان را به ساحل نجات می‌رساند شرك می‌ورزند
 
بالا پایین