- Jun
- 392
- 2,900
- مدالها
- 4
جیمی از قبل میدانست که بعد از فوت همسر خانم آندرسن، خانم آندرسن که امیت نام داشت به او علاقهمند هست؛ اما این را هم میدانست که با وجود دو برادر خلافکار و دشمنانی که از قبل داشت، نمیتوانست ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد. امیت با چهرهای شتابزده میگوید:
- اسکاتی راست میگه جیمز؟
دستانش را که قبل از ورود امیت داخل جیب شلوارش بود را درمیآورد و دست خانم آندرسن که بر روی دستگیره در خشک شده بود را میگیرد و به سمت صندلیای که امروز، بعد از رفتنش به بیمارستان کلی از جلوی در به داخل آورده بود میبرد و مینشاند.
- اسکاتی راست میگه جیمز؟
دستانش را که قبل از ورود امیت داخل جیب شلوارش بود را درمیآورد و دست خانم آندرسن که بر روی دستگیره در خشک شده بود را میگیرد و به سمت صندلیای که امروز، بعد از رفتنش به بیمارستان کلی از جلوی در به داخل آورده بود میبرد و مینشاند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: