با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!درود و وقت خوشدرود درخواست تگ برای جادوی کهن
درود و وقت خوشسلام و خسته نباشید، درخواست تگ دارم.
![]()
حرفهای - [وِداد مذنب] اثر « عاطفه. م... نویسنده انجمن رمان بوک»
عنوان: وِداد مذنب (دوست داشتن گناهکار) نویسنده: عاطفه. م... ژانر: عاشقانه، درام، اجتماعی عضو گپ نظارت (8)S.O.W خلاصه: قرعه بخت و اقبال زندگی این بار به نام او درآمده بود تا برگزیدهای باشد برای مشق کردن ورق زندگی دیگری، اما نجات خودش در منجلاب افتادهی آن سیاه چال سرنوشت چه میشد؟ در آن بیابان...forumroman.com
درودبا سلام و درود، درخواست ارتقای تگ... اشکالات رفع شدند.
![]()
در حال تایپ - [دلیما] اثر «Vannes کاربر انجمن رمان بوک»
در لحناش نه شوخی هست، نه ریشخند. سرد و واقعی. معدهام از ترس مچاله میشود. - آدونیس بس کن! انتظار داشتم بخندد، طعنه بزند، یا مثل همیشه حرف را عوض کند. اما این بار، در کمال تعجبم، بس میکند؛ اما جیغها قطع نمیشوند. شیون زنی که انگار در همسایگی آتش ما، پشت تاریکی شب، دردی را فریاد میزند. آدونیس...forumroman.com
درود و وقت خوشدرخواست تگ
![]()
در حال پیشرفت - [وداد متروک] اثر «عاطفه حاتمی کاربر انجمن رمان بوک»
بهنام مناسبترین واژهها بهرسم محبت بهنام خدا نام اثر: وداد متروک نویسنده: عاطفه حاتمی ژانر: درام، عاشقانه، اجتماعی گپ نظارت S.O.W(6) خلاصه: گذشتهای به سیاهیِ یک گناه! تباهی آرزوها و رویاها. عشقی اشتباه و پوچ که زندگی را به لبه تیغ میرساند. امیدی که به صفر میرسد. آیندهای که بهخاطر...forumroman.com
درود و وقت خوشسلام
درخواست تگ
![]()
مطلوب - [قرار آنجاست] اثر «دردانه عوضزاده کاربر انجمن رمانبوک»
نام: قرار آنجاست نویسنده: دردانه عوضزاده ژانر: درام، تراژدی، عاشقانه عضو گپ نظارت (4)S.O.W خلاصه: آرامش گم شدهی زندگی سارینا؛ او در فراق عشق گذشته حال را هم برخود زهر میکند اما جایی که خود به دنبال آرامش نیست، آیا آرامش دستیافتنی میشود؟ مبارزه و از پس مشکلات برآمدن، سرنوشتی محتوم در زندگی...forumroman.com
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک