جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

رها شده درد اثر کیمیا رنجبر

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته فرهنگ و ادب توسط KiMiA.Ra.K با نام درد اثر کیمیا رنجبر ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 591 بازدید, 12 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته فرهنگ و ادب
نام موضوع درد اثر کیمیا رنجبر
نویسنده موضوع KiMiA.Ra.K
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط KiMiA.Ra.K
موضوع نویسنده

KiMiA.Ra.K

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
60
327
مدال‌ها
2
در سر نداریم صدای شکستن عهد باتو را
ما که هرچه داریم ز هوای نگاه تو داریم
سبزی و چمن و دشت گر نباشد اراده تو
نیستی را نیستی بُوَد در این روزگار ناروا
خم نشود ابروی بنده‌ای ز خشم تو که رحیمی ز هر آنچه دادی و داریم ما
گر، نیکویی ز تو شروع نشود یا رب که طعم شیرینی ندارد آن کردگار با صفا
یگانه ای و یکتا ای یگانه ترین غزل تک قافیه شعرا
نوری و شمسی در هنگام شب و سرمای سال و گرفتاری‌ها
گنجشک بر شاخه صنوبر برای که می کند نغمه‌ای روا؟
یا که آن مرغ سحری که می‌کند آوازی ز گلوی خود رها
آن نطفه‌ای که تو ساختی از آن انسانی با کمال
چگونه بگوید شکرالله برای پروردگار جهانیان؟
ساختی از نور منشوری هفت رنگ که کشف کرد
بنده‌ی کوچک‌ات راز اتم های هر چیز ساده را
صندوق و گنجینه حرفی تماما ای زیبا ترین دلیل
دلیل که دلیل ندارد اثبات حق تورا

شاعر: کیمیا رنجبر
 
موضوع نویسنده

KiMiA.Ra.K

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
60
327
مدال‌ها
2
اینک ببین در واپسین مرده‌ام
شکسته و خسته کنار پنجره آزرده‌ام
واژ صامت حرف خارج نشده خسته‌ام
من در سکوت خود ببین که کم آورده‌ام
اینجا نیمکت‌هایش خوانده‌اند حرف‌نگفته‌ام
من ندارم هیچ نشانی از کَس‌ام
ساختمان اینجا آوار‌شده است بر سرم
شباهت ندارم من با مرده‌ام
غزل گریه‌کرده در آغوش‌ام
قافیه جور کرده احساس بی سامان‌ام

شاعر: کیمیا رنجبر
 
موضوع نویسنده

KiMiA.Ra.K

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
60
327
مدال‌ها
2
شاید باید با دل سخن می گفتم
شاید باید از این درد رها می گشتم
این قلب من بی تو نداشته هیچ سامانی
شاید که تلخ گشته‌است قصه‌ی‌این جدایی
یادم تو را نسپرده به نسیان ذهن ما
این عشق مگر چیزی داشته اصلا برای‌ ما
فردا اگر چنین و چنان کند سرشت
این غم نمی شود زدوده از حس نا نوشت

شاعر: کیمیا رنجبر
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sars.ha
بالا پایین