- Mar
- 6,011
- 26,581
- مدالها
- 12
برای نویسندگی خلاق نهتنها قدرت حسی و تخیل ضروری است بلکه دو استعداد منحصر به فرد و بنیادیِ دیگر نیز لازم است. اما این دو توانایی لزوماً ارتباطی با هم ندارند. به عبارت دیگر کوهی از اولی به معنای وجود ذرهای از دیگری نیست. نخست، استعداد ادبی ـ تبدیل خلاقۀ زبان روزمره و عادی به فرمی والاتر و گویاتر که جهان را بهروشنی تفسیر میکند و وجوه انسانی آن را برجسته میسازد. اما استعداد ادبی بهوفور یافت میشود. در هر جامعۀ باسوادی، اگر نگوییم هزارها، دست کم صدها نفر یافت میشوند که میتوانند از زبان عادی و روزمرۀ فرهنگ خود آغاز کنند و به چیزی کم یا بیش غیر عادی برسند. آنها به لحاظ ادبی، زیبا و گاهی عالی مینویسند. استعداد دوم استعداد داستانگویی است ـ تبدیل خلاقۀ خودِ زندگی به تجریهای نیرومندتر، روشنتر و بامعناتر. این استعداد بر آن است تا زندگی روزمره را به داستانی تغییر شکل دهد که بر غنای زندگی میافزاید. استعداد محض داستانگویی، امری نادر است. کدام نویسنده است که سالهای متمادی، به شکلی صرفاً غریزی، داستانهای خوبی بگوید و هرگز برای یک لحظه فکر نکند که چه کرده و چگونه میتوانسته کار بهتری ارائه کند؟ نابغۀ مادرزاد ممکن است یک بار اثر خوبی بیافریند اما کمال و باروری، زاییدۀ اذهان خودانگیخته و نافرهیخته نیست.