فایل شده دلنوشته‌ی ساده نیست اثر ASHVAN

[ASHVAN]

نگاهش می‌کنم،
غمم را پشت لبخندی پنهان می‌کنم؛
و دلم را پشت یک دیوار سنگی!

 

[ASHVAN]

با خودم می‌گفتم:
دیگر تمام شد دردهایم و درمانش از راه رسید.
غافل از این‌که با رفتنت چنان خوردم کردی
که با آمدنت هم... .
نمی‌توانی این پازل هزار تیکه را به هم بچسبانی؛
پازلی که روزی به‌خاطرت می‌تپید!

 

[ASHVAN]

قسمتی در سمت چپ سی*ن*ه‌ام،
بهانه‌ات را می‌گیرد.
مدت‌هاست گلویم درد می‌کند.
به نظرت بس نیست این ‌همه درد و عذاب؟
نمی‌خواهی به این دوری پایان بدهی؟!

 

[ASHVAN]

زود بود تا،
قلب کوچکم بفهمد؛
دنیا همان بازیگر هزار چهره‌ایست،
که سِیلی از احساساتم را به‌بازی گرفته!

 

[ASHVAN]

باز هم شب شد‌.
و بازهم در لاک تنهایی خود فرو میروم،
زیر پتو می‌خزم.
و به این فکر میکنم؛
چه دنیا زیبا می‌شد اگر... .
سکوت‌های پُر فریادم به گوشش میرسید!

 

[ASHVAN]

فریاد می‌کشم از تهِ دل،
فریادی از جنس بغض!
بغضی که باعث تویی؛
بعضی که، درمانش تویی... .

 

[ASHVAN]

در خیالات خامم تو را همانند قاصدک خوشبختی تصور می‌کردم اما تو،
آدم‌ برفی‌ای بیش نبودی!

 

[ASHVAN]

چه بگویم...
اصلاً از چه بگویم؟
از دلی که زیر پاهایت لِه کردی؟
یا از چشم‌هایی که به امید آمدنت از راه خشک شده‌‌اند.
از بی‌حسیِ مطلقم؟
یا... .
مگر گفتن دارد این چیزها؟!

 

[ASHVAN]

پشت پنجره می‌ایستم و به آسمان پر ستاره‌ی شب می‌نگرم.
می‌گویند:
هر آدمی یک ستاره‌ی شانس دارد.
پس کجاست این ستاره‌ی شانسی که از آن سخن می‌گویند؟
نکند آن هم هم‌چون دلم از عرش به فرش رسید... .
و زیر پای این مردمان،
سنگ دل افتاد و له شده است؟

 

[ASHVAN]

می‌دانم اشتباه‌ست که با صدای پایت دوباره امید در رگ‌های خشکیده‌ام جریان پیدا کند.
هیجان در قلب تازیان زده‌ام سرازیر شود.
اشتباه‌ست اما،
چه می‌شود کرد دل است دیگر...‌ .