جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

چالش دلنوشته‌ی نیمه‌کاره✍

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه توسط DLNZ با نام دلنوشته‌ی نیمه‌کاره✍ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,215 بازدید, 26 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه
نام موضوع دلنوشته‌ی نیمه‌کاره✍
نویسنده موضوع DLNZ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Leila Moradi
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

DLNZ

سطح
7
 
🝢مدیر ارشد بخش ادبیات🝢
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر تالار موسیقی
ناظر ادبیات
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
May
3,435
12,851
مدال‌ها
17
درود بر یاران اهل قلم

با افتخار شما را به یک چالش جدید و الهام‌بخش دعوت می‌کنیم:

"چالش دلنوشته‌ی نیمه‌کاره"

در این چالش، فرصتی داریم تا با همکاری و خلاقیت، دلنوشته‌هایی زیبا و پرمفهوم خلق کنیم.

موضوع این هفته: خاطره و باران.

قوانین چالش:
- هر نویسنده باید یک دلنوشته کوتاه حداکثر 100 کلمه بنویسد و آن را نیمه‌کاره بگذارد.

- سایر اعضا باید این دلنوشته‌های نیمه‌کاره را بر اساس نوشته‌ی اولیه کامل کنند.

- دلنوشته‌های نیمه‌کاره و تکمیل‌شده باید در همین تاپیک ارسال شوند.

- تکمیل‌های ارائه‌شده توسط تیم مدیریت بررسی و بهترین تکمیل انتخاب می‌شود.

- دلنوشته‌ها و تکمیل‌ها باید حداکثر تا پایان هفته جاری ارسال شوند.

جوایز:
- ۲۰۰ لایک
- بهترین تکمیل به عنوان دلنوشته‌ی برتر هفته معرفی خواهد شد.

* لطفاً از ارسال اسپم خودداری کنید.

منتظر آثار هنرمندانه شما هستیم!

[تیم تالار ادبیات]
 

سورن

سطح
0
 
مدیر تالار موسیقی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
ویراستار آزمایشی
گوینده آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
2,031
13,339
مدال‌ها
2
باران که می‌بارد، یاد تو در قلبم زنده می‌شود. هر قطره، گویی اشک‌های ناگفته‌ام را به زمین می‌ریزد. تو، همچون باران بهاری، به زندگی‌ام رنگ و بویی تازه بخشیدی. در آن روزهای عاشقانه، زیر چتر کوچک‌مان، دنیا را فراموش کرده بودیم. صدای خنده‌ات در گوشم طنین‌انداز می‌شود و هر بار که باران می‌زند، حس می‌کنم هنوز در کنارم هستی. اما حالا، باران تنها یادآور غم‌های بی‌پایان است. دلم می‌خواهد در این بارش، دوباره تو را ببینم، اما… این باران، فقط باران است و من، تنها...
 
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
باران که می‌بارد، یاد تو در قلبم زنده می‌شود. هر قطره، گویی اشک‌های ناگفته‌ام را به زمین می‌ریزد. تو، همچون باران بهاری، به زندگی‌ام رنگ و بویی تازه بخشیدی. در آن روزهای عاشقانه، زیر چتر کوچک‌مان، دنیا را فراموش کرده بودیم. صدای خنده‌ات در گوشم طنین‌انداز می‌شود و هر بار که باران می‌زند، حس می‌کنم هنوز در کنارم هستی. اما حالا، باران تنها یادآور غم‌های بی‌پایان است. دلم می‌خواهد در این بارش، دوباره تو را ببینم، اما… این باران، فقط باران است و من، تنها...

و من تنها در همهمه‌ی آدم‌هایی که عریان و برهنه بر بارش قطرات باد و باران می‌رقصند؛ به یاد خاطرات بریده شده در امتداد شیروانی‌های شاد، دعای باران می‌خوانم و به نام آن دُرنای اوج گرفته در طاق آسمان، در آب‌جوی گل‌های رنگ به رخ گرفته واخواهانه بر رویاهایم آوای تمام اشک‌های سیاه را به آیینه‌دار افق‌ها به مرگ‌ می‌نشانم و در پی سرگشتگی‌های عمرم...
 
آخرین ویرایش:

Leila Moradi

سطح
4
 
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
396
11,668
مدال‌ها
4
و در پی سرگشتگی‌های عمرم، خاطره‌های کهنه‌ و مبهم را به یاد می‌آورم تا شاید انتظار خسته شود. ریشه خشکیده‌ام، تاب شلاق‌های سرد و محکم غریبه را ندارد. مردم را می‌نگرم که با سر و صورتی خیس، خنده‌هایشان به عرشه‌ی آسمان می‌رسد و عجیب است که تن غارت‌زده‌ام، خیس از قطره‌های خون می‌شود‌! پرده‌های این لهیب سوزان، از آن روزی بر سرنوشتم چیره شد که در برهوت دورم، وعده‌ی باران دادی و رفتی که... .
 
آخرین ویرایش:

سورن

سطح
0
 
مدیر تالار موسیقی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
ویراستار آزمایشی
گوینده آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
2,031
13,339
مدال‌ها
2
خاطرات تو، همچون گل‌های پژمرده در باغچه‌ای متروک، در دل من جاودانه‌اند. هر لحظه‌ای که با تو گذراندم، مانند نغمه‌ای شیرین در گوشم طنین‌انداز است، اما حالا، این نغمه به صدای زنگی سرد و بی‌رحم تبدیل شده است. چشمانت، دو چراغ روشن در شب تاریک زندگی‌ام بودند، اما اکنون تنها سایه‌هایی از نور باقی مانده‌اند. در این دنیای بی‌رحم، احساس می‌کنم که قلبم، همچون پرنده‌ای در قفسی تنگ، در حسرت آزادی می‌تپد. هر بار که به یاد تو می‌افتم، انگار… زمان ایستاده و من…
 

سورن

سطح
0
 
مدیر تالار موسیقی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
ویراستار آزمایشی
گوینده آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
2,031
13,339
مدال‌ها
2
باران می‌بارد و هر قطره‌اش، مانند اشک‌های چشمانم بر روی زمین می‌ریزد. آسمان، غمگین و تیره، گویی دلی شکسته را به تصویر می‌کشد. در این شب سرد، صدای باران همانند ناله‌های یک عاشق ناکام در دل تاریکی طنین‌انداز است. خیابان‌ها، خیس و ساکت، همچون روحی سرگردان، به یاد تو می‌لرزند. هر بار که باران می‌بارد، یاد تو در قلبم زنده می‌شود، اما این یادها همچون سایه‌ای سنگین بر دوش من سنگینی می‌کنند. در این لحظات، احساس می‌کنم که… باران فقط دردی را تسکین نمی‌دهد، بلکه…
 

Mavi

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
522
6,056
مدال‌ها
3
باران می‌بارد و هر قطره‌اش، مانند اشک‌های چشمانم بر روی زمین می‌ریزد. آسمان، غمگین و تیره، گویی دلی شکسته را به تصویر می‌کشد. در این شب سرد، صدای باران همانند ناله‌های یک عاشق ناکام در دل تاریکی طنین‌انداز است. خیابان‌ها، خیس و ساکت، همچون روحی سرگردان، به یاد تو می‌لرزند. هر بار که باران می‌بارد، یاد تو در قلبم زنده می‌شود، اما این یادها همچون سایه‌ای سنگین بر دوش من سنگینی می‌کنند. در این لحظات، احساس می‌کنم که… باران فقط دردی را تسکین نمی‌دهد، بلکه…

بلکه باران مرهم هیچکدام از رنج‌های رسوب کرده در عمق جانم نیست.
او تنها زخم بر زخم هایم می‌افزاید و دستان ابری‌اش آماده به خدمت، برای تکاندن دل گذشت‌هایمان هستند.
او هرگز نمی‌تواند تصویر چین خوردن گوشه‌ی چشمانت به هنگام خندیدنت را از خاطرم بشوید.
هرگز نمی‌تواند دست در دست قدم زدن‌هایمان را در ولیعصر بارانی بشوید.
نمی‌تواند اولین دوستت دارمی که زیر آن چتر کوچک صورتی رنگ، نثار روحم کردی را بشوید.
نمی‌تواند بوسه‌های کوچکی که بر گیسوان نم زده‌ام تار ملاطفت می‌نواختند را بشوید.

و به راستی که درد را باران نمی‌شوید...
 
آخرین ویرایش:

Leila Moradi

سطح
4
 
نویسنده افتخاری انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
396
11,668
مدال‌ها
4
در غیبت نور، این قطره‌های سمج و یخ‌زده، هم‌نشین این دل بی‌خانمان شده که گذشته‌ را رج‌به‌رج به رخم بکشد.
ساز خاموشش، محشری به پا کرده بیا و ببین! مزه‌ی تلخ صدایت را به کامم زهر می‌کند که مرا روی نیمکت خیس ته پارک، جا گذاشتی.
آن روز شولای گرم دستانت را سیل ربود و تو نمی‌دانی که هنوز هم دخترکی هر جمعه به آن پارک می‌رود... ‌.
 
آخرین ویرایش:

KahKeshan(:

سطح
4
 
سرپرست عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست عمومی
مدیر تالار اخبار
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
ناظر تایید
Sep
920
10,686
مدال‌ها
6
در غیبت نور، این قطره‌های سمج و یخ‌زده، هم‌نشین این دل بی‌خانمان شده که گذشته‌ را رج‌به‌رج به رخم بکشد.
ساز خاموشش، محشری به پا کرده بیا و ببین! مزه‌ی تلخ صدایت را به کامم زهر می‌کند که مرا روی نیمکت خیس ته پارک، جا گذاشتی.
آن روز شولای گرم دستانت را سیل ربود و تو نمی‌دانی که هنوز هم دخترکی هر جمعه به آن پارک می‌رود... ‌.
به آن پارک می‌رود و چشم‌هایش از انتظار هر ثانیه پر و خالی می‌شود. ثانیه‌های ساعت تیک‌تیک کنان نیامدن‌هایت را به رخ می‌کشند و نیمکت سرد پارک با سپری شدن هر جمعه پوسیده‌تر و پیر‌تر می‌شود، مانند دخترکی که به انتظارت زندگی را با تلخی زهر گذراند و از پشت پنجره خیال سال‌ها با تو زندگی کرد. عزیز کرده
جاودانه خاطرت شیرین زندگی، زمستان‌ها رد شدن، باران‌ها باریدن زوج‌ها عیش عاشقی را کردند بی‌خبر از حال دخترکی که هق‌هق کنان، زیر باران بدون چتر به انتظار یار باز‌نگشته‌اش بود...
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ممتاز
May
506
6,919
مدال‌ها
3
زیر باران بدون چتر به انتظار یار باز‌نگشته‌اش بود. نگاهی که فواره‌ی مرگ می‌نوازد، ز کوی این ویرانی، سردی باد چون بوتیماری تشنه غریو غم می‌نالد.
قطره‌ای پشت پلکی بسته در جدال‌ برای رهاندن خود، در این آشفته می‌خندد.
نمی‌داند چرا هین خندیدن، اما سخت می‌بارد.
فلک کور است، نمی‌بیند که این‌جا رهگذر در زمهریر زمستان سخت بیمار است. همچون باران بر سر شاخ‌‌های خشکیده رقصان است. گریان است.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین